بخوانید انجمن ادبیات

  • نویسنده موضوع Mkop
  • تاریخ شروع
M

mkop.

Mr
تاریخ ثبت‌نام
20/7/23
نوشته‌ها
42
پسندها
63
امتیازها
18
جنسیت
آقا👨
رفیقان ، دوستان ، ده ها گروهند
که هریک درمسیر امتحانند
گروهی صورتک برچهره دارند ، به ظاهردوست اما دشمنانند
گروهی وقت حاجت خاک بوسند ، ولی هنگام خدمت ها نهانند
گروهی خیروشردرفعلشان نیست ،نه زحمت بخش ونه راحت رسانند
گروهی دیده ناپاکند هشدار ، نگاه خودبه هرسو می دوانند
براین بی عصمتان ننگ جهان باد ، که چون خوکند و بل بدتر ازآنند
ولی یاران همدل ازره لطف ، به هرحالت که باشند مهربانند
رفیقان را درون جان نگهدار ، که آنها پر بهاتر از جهانند...

فریدون مشیری
 
M

mkop.

Mr
تاریخ ثبت‌نام
20/7/23
نوشته‌ها
42
پسندها
63
امتیازها
18
جنسیت
آقا👨
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود

چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعده‌ها رسم کجا بود؟

رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بی‌حالی ما بود!

خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی‌برگ و نوا بود

گفتند چنینیم و چنانیم؛ دریغا
این‌ها همه لالایی خواباندن ما بود

ای‌کاش درِ دیزیِ ما باز نمی‌ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود

ایرج میرزا
 
شاهدخت

شاهدخت

👸
پرنسس وطن وی
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
7,299
پسندها
10,250
امتیازها
113
مدال ها
16
اي مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها
تا عهد تو دربستم عهد همه ی بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه ی پیمان‌ها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها
آن راکه چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه ی درمان‌ها

سعدی
 
V

Vafa68

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
1,980
پسندها
3,803
امتیازها
113
مدال ها
9
ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را

خبر از سرزنش خار جفا نیست تو را

رحم بر بلبل بی‌برگ و نوا نیست تو را

التفاتی به اسیران بلا نیست تو را

ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را

با اسیر غم خود رحم چرا نیست تو را

فارغ از عاشق غمناک نمی‌باید بود

جان من اینهمه بی باک نمی‌باید بود

همچو گل چند به روی همه خندان باشی؟

همره غیر به گلگشت گلستان باشی

هر زمان با دگری دست و گریبان باشی

زان بیندیش که از کرده پشیمان باشی

جمع با جمع نباشند و پریشان باشی

یاد حیرانی ما آری و حیران باشی

ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد؟

به جفا سازد و صد جور برای تو کشد

شب به کاشانهٔ اغیار نمی‌باید بود

غیر را شمع شب تار نمی‌باید بود

همه جا با همه کس یار نمی‌باید بود

یار اغیار دل‌آزار نمی‌باید بود

تشنهٔ خون من زار نمی‌باید بود

تا به این مرتبه خونخوار نمی‌باید بود

من اگر کشته شوم باعث بدنامی تست

موجب شهرت بی‌باکی و خودکامی تست

دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد

جز تو کس در نظر خلق مرا خوار نکرد

آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد

هیچ سنگین‌دل بیدادگر این کار نکرد

این ستم‌ها دگری با من بیمار نکرد

هیچکس اینهمه آزار من زار نکرد

گر ز آزردن من هست غرض مردن من

مُردم ، آزار مکش از پی آزردن من

جان من سنگدلی ، دل به تو دادن غلط است

بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است

چشم امید به روی تو گشادن غلط است

روی پر گرد به راه تو نهادن غلط است

رفتن اولاست ز کوی تو ، ستادن غلط است

جان شیرین به تمنای تو دادن غلط است

تو نه آنی که غم عاشق زارت باشد

چون شود خاک بر آن خاک گذارت باشد.....
 
کاجول

کاجول

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
15/10/22
نوشته‌ها
4,141
پسندها
6,048
امتیازها
113
مدال ها
12
عشق شادی است ، عشق آزادی است
عشق آغاز آدمیزادی است
عشق آتش به سینه داشتن است
دم همت بر او گماشتن است
عشق شوری زخود فزاینده است
زایش کهکشان زاینده است
تپش نبض باغ در دانه است
در شب پیله، رقص پروانه است ...
زندگی چیست ؟ عشق ورزیدن
زندگی را به عشق بخشیدن
زنده است آن که عشق می ورزد
دل و جانش به عشق می ارزد..
به به عالی،
خوانش خودتون بود؟
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: mkop.
M

mkop.

Mr
تاریخ ثبت‌نام
20/7/23
نوشته‌ها
42
پسندها
63
امتیازها
18
جنسیت
آقا👨
چه برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی…
نه من آنم كه برنجم ،
نه تو آنی كه برانی..
نه من آنم كه ز فیض نگهت چشم بپوشم ،
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی...
كس به غیر از تو نخواهم ،
چه بخواهی چه نخواهی...
باز كن در كه جز این خانه مرا نیست پناهی ...

مولانا
 
M

mkop.

Mr
تاریخ ثبت‌نام
20/7/23
نوشته‌ها
42
پسندها
63
امتیازها
18
جنسیت
آقا👨

سقف خانه ی ما سوراخ است !
ولی درعوض مناره های مسجد سربه فلک کشیده است ...
همسایه مان هرساله ب مکه میرود میگوید خدا طلبیده است ...
خدا... خسته نمیشوی از قیافه تکراریش؟
دوستانت چه قیافه ای دارند؟
ریش... تسبیح ... سجاده؟
بااسمت چه احترام دارند!
اگر دوست بی ریش و تسبیح قبول میکنی
ماهم هستیم ...
اینجا میگویند برو دعایت را به فلانی بگو پیش خدا آبرو دارد شاید دعایت پذیرفته شود...
خدایا نگو که پارتی بازی به عرش هم رسیده است
من به این جماعت دیوانه کافرشده ام!
فقط تو را ميشناسم و بس ..
.
 
M

mkop.

Mr
تاریخ ثبت‌نام
20/7/23
نوشته‌ها
42
پسندها
63
امتیازها
18
جنسیت
آقا👨
اگر در برادر خود عیبی می‌بینی، آن عیب در تو است که در او می‌بینی!
عالَم هم‌چون آیینه است، نقش خود را در او می‌بینی که: المؤمن مرآة المؤمن.
آن عیب را از خود جدا کن. زیرا آن‌چه از او می‌رنجی از خود می‌رنجی!
گفت: پیلی را آوردند بر سرِ چشمه‌ای که آب خورَد. خود را در آب می‌دید و می‌رمید! او می‌پنداشت که از دیگری می‌رَمَد. نمی‌دانست که از خود می‌رَمَد!
همه اخلاق بد از ظلم و کین و حسد و حرص و بی رحمی و کبر چون در تو است نمی‌رنجی! چون آن را در دیگری می‌بینی می‌رَمی و می‌رنجی...

فیه ما فیه_ مولانا
 
بالا