سرگرمی مشاعره واژگان

[آفتابگردان]

سخن
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نه‌ای جان من، خطا این جاست

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید
تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست

 

[Amir Masuod]

سخن
از هر چه می‌رود سخن دوست خوشتر است
پیغام آشنا نفس روح‌پرور است
هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟
من در میان جمع و دلم جای دیگر است

 

[آفتابگردان]

روح پرور
این باد روح‌پرور از انفاس صبحدم
گویی مگر ز طرهٔ عنبرفشان توست

صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر
بینم که دست من چو کمر در میان توست

 

[Amir Masuod]

دست
دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد
آن چه سعی است، من اندر طلبت بنمایم
این قَدَر هست که تغییرِ قضا نتوان کرد

 

[آفتابگردان]

صبا
صبا گر چاره داری وقت وقتست

که درد اشتیاقم قصد جان کرد

 

[Amir Masuod]

چاره
دیده را دَستگَهِ دُرّ و گهر گر چه نَمانْد
بخورد خونی و تدبیرِ نثاری بکند
دوش گفتم بکند لعلِ لبش چارهٔ من
هاتفِ غیب ندا داد که آری بکند

 

[آفتابگردان]

لعل
لعل است یا لبانت، قند است یا دهانت
تا در برت نگیرم، نیکم یقین نباشد

صورت کنند زیبا بر پرنیان و دیبا
لیکن بر ابروانش سحر مبین نباشد

 

[Amir Masuod]

لب
من از این طالع شوریده بِرَنجَم ور نی
بهره مند از سَرِ کویت دگری نیست که نیست
از حیایِ لبِ شیرینِ تو ای چشمهٔ نوش
غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست

 

[آفتابگردان]

طالع
بستان و بده بگوی و بشنو
شبهای چنین نه وقت خواب است

امشب شب خلوت است تا روز
ای طالع سعد و بخت فیروز

 

[Amir Masuod]

امشب
آن شبِ قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تأثیرِ دولت در کدامین کوکب است؟