سرگرمی مشاعره

  • نویسنده موضوع Amir Masuod
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 789
  • بازدیدها 14,907
  • برچسب‌ها
    گنجور
شاهدخت

شاهدخت

👸
پرنسس وطن وی
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
7,299
پسندها
10,250
امتیازها
113
مدال ها
16
کاجول

کاجول

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
15/10/22
نوشته‌ها
4,141
پسندها
6,048
امتیازها
113
مدال ها
12
اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
23,388
پسندها
22,656
امتیازها
113
مدال ها
6
.
درد دل با کس نمی گویم به غیر از یار خویش

کُشته را بنگر،شکایت پیش قاتل می بَرَد!


صراف‌تبریزی

.
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد

حافظ
 
A

Amir Masuod

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
7/12/22
نوشته‌ها
1,869
پسندها
2,193
امتیازها
113
مدال ها
8
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا ک راز پنهان خواهد شد آشکارا
 
اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
23,388
پسندها
22,656
امتیازها
113
مدال ها
6
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا ک راز پنهان خواهد شد آشکارا
از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش

کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است

( حافظ )
 
A

Amir Masuod

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
7/12/22
نوشته‌ها
1,869
پسندها
2,193
امتیازها
113
مدال ها
8
تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو
 
شاهدخت

شاهدخت

👸
پرنسس وطن وی
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
7,299
پسندها
10,250
امتیازها
113
مدال ها
16
ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد

ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت

ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو

صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
 
A

Amir Masuod

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
7/12/22
نوشته‌ها
1,869
پسندها
2,193
امتیازها
113
مدال ها
8
تو را با غیر می‌بینم، صدایم در نمی‌آید
دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید
نشستم، باده خوردم، خون گریستم
کنجی افتادم تحمل می‌رود اما شب غم سر نمی‌آید
 
کاجول

کاجول

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
15/10/22
نوشته‌ها
4,141
پسندها
6,048
امتیازها
113
مدال ها
12
تو را با غیر می‌بینم، صدایم در نمی‌آید
دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید
نشستم، باده خوردم، خون گریستم
کنجی افتادم تحمل می‌رود اما شب غم سر نمی‌آید
اسناد،واژگان هم سر بزنید.
دانه دانه عشق را گره میزنم،
تا خوشه خوشه خوشبختی برچینم!
من اینجا از زمین حال خوب میگیرم و از آسمان عشقِ فراوان!
من آموخته ام باید خوشی را کوچک دانست، تا خوشحالی نصیبت شود!
 
V

Vafa68

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
1,980
پسندها
3,803
امتیازها
113
مدال ها
9
در کـار مـا پـروائـی از طـعـن بـدانـدیـشـان مـکن
پــروانــه گــو در مــحــفــل ایـن شـمـع بـی پـروا بـیـا
 

موضوعات مشابه

بالا