سرگرمی مشاعره

  • نویسنده موضوع Amir Masuod
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 789
  • بازدیدها 14,827
  • برچسب‌ها
    گنجور
م

مانا

تاریخ ثبت‌نام
3/10/22
نوشته‌ها
0
راه‌حل‌ها
1
پسندها
3,387
امتیازها
3
مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود
 
sahar♡

sahar♡

ناظر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/10/22
نوشته‌ها
8,559
پسندها
19,201
امتیازها
113
مدال ها
18
تو را من، زهر شيرين خوانم اي عشق!

كه نامي خوشتر از اينت ندانم

وگر هر لحظه رنگي تازه گيري

به غير از زهر شيرنت نخوانم
مرا آواز دادی ، چون رسیدم
کبوتر گشتی و پرواز کردی

چو نی می نالم از داغ جدایی
دریغا ای نسیم آشنایی

چنان گشتم غبار آلود غربت
که نشناسم که خود بودم کجایی

گل پرپر ، کجا گیرم سراغت ؟
صدای گریه می اید ز باغت

صدای گریه می اید شب و روز
که می سوزد دل بلبل ز داغت
 
sahar♡

sahar♡

ناظر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/10/22
نوشته‌ها
8,559
پسندها
19,201
امتیازها
113
مدال ها
18
مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود
دل تنگم هوای گریه دارد
🦋
دل تنگم غریب این در و دشت
نمی داند کجا سر می گذارد
🦋
شبی بود و بهاری ، در من آویخت
چه آتش ها ، چه آتش ها برانگیخت
🦋
فرو خواندم به گوشش قصه ی خویش
چو باران بهاری اشک می ریخت
 
آفتابگردان

آفتابگردان

آفتابِ من بتاب
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
1,779
پسندها
3,827
امتیازها
113
مدال ها
3
مرا آواز دادی ، چون رسیدم
کبوتر گشتی و پرواز کردی

چو نی می نالم از داغ جدایی
دریغا ای نسیم آشنایی

چنان گشتم غبار آلود غربت
که نشناسم که خود بودم کجایی

گل پرپر ، کجا گیرم سراغت ؟
صدای گریه می اید ز باغت

صدای گریه می اید شب و روز
که می سوزد دل بلبل ز داغت
تو را مي خواهم و دانم كه هرگز
به كام دل در آغوشت نگيرم
تويي آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس مرغي اسيرم
ز پشت ميله هاي سرد تيره
نگاه حسرتم حيران به رويت
در اين فكرم كه دستي پيش آيد
و من ناگه گشايم پر به سويت
در اين فكرم كه در يك لحظه غفلت
از اين زندان خاموش پر بگيرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
كنارت زندگي از سر بگيرم
در اين فكرم من و دانم كه هرگز
مرا ياراي رفتن زين قفس نيست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نيست
ز پشت ميله ها هر صبح روشن
نگاه كودكي خندد به رويم
چو من سر مي كنم آواز شادي
لبش با بوسه مي آيد به سويم
اگر اي آسمان خواهم كه يك روز
از اين زندان خامش پر بگيرم
به چشم كودك گريان چه گويم
ز من بگذر كه من مرغي اسيرم
من آن شمعم كه با سوز دل خويش
فروزان مي كنم ويرانه اي را
اگر خواهم كه خاموشي گزينم
پريشان مي كنم كاشانه اي را
 
آفتابگردان

آفتابگردان

آفتابِ من بتاب
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
1,779
پسندها
3,827
امتیازها
113
مدال ها
3
مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود
دل در طلبت یارا، آوای حزین دارد
در خلوت خود بی تو ،یک قلب غمین دارد
بازا به برم یارا، این عاشق لیلاوش
از دوری تو هر روز اخمی به جبین دارد
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: مانا
sahar♡

sahar♡

ناظر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/10/22
نوشته‌ها
8,559
پسندها
19,201
امتیازها
113
مدال ها
18
تو را مي خواهم و دانم كه هرگز
به كام دل در آغوشت نگيرم
تويي آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس مرغي اسيرم
ز پشت ميله هاي سرد تيره
نگاه حسرتم حيران به رويت
در اين فكرم كه دستي پيش آيد
و من ناگه گشايم پر به سويت
در اين فكرم كه در يك لحظه غفلت
از اين زندان خاموش پر بگيرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
كنارت زندگي از سر بگيرم
در اين فكرم من و دانم كه هرگز
مرا ياراي رفتن زين قفس نيست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نيست
ز پشت ميله ها هر صبح روشن
نگاه كودكي خندد به رويم
چو من سر مي كنم آواز شادي
لبش با بوسه مي آيد به سويم
اگر اي آسمان خواهم كه يك روز
از اين زندان خامش پر بگيرم
به چشم كودك گريان چه گويم
ز من بگذر كه من مرغي اسيرم
من آن شمعم كه با سوز دل خويش
فروزان مي كنم ويرانه اي را
اگر خواهم كه خاموشي گزينم
پريشان مي كنم كاشانه اي را
به به فروغ فرخزاد 🦋
..
آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تابِ نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا
🦋
گوهرِ گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهریِ خوب نظر آمد و سنجید مرا
 
A

Amir Masuod

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
7/12/22
نوشته‌ها
1,868
پسندها
2,192
امتیازها
113
مدال ها
8
این بوی روح‌پرور از آن خوی دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است

ای باد بوستان مگرت نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت نامه در پر است
 
آفتابگردان

آفتابگردان

آفتابِ من بتاب
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
1,779
پسندها
3,827
امتیازها
113
مدال ها
3
این بوی روح‌پرور از آن خوی دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است

ای باد بوستان مگرت نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت نامه در پر است
تنم رنجور و بیمار است بمان امشب طبیبم باش
برای این دل تب دار تو مهمان حبیبم باش
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: مانا
A

Amir Masuod

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
7/12/22
نوشته‌ها
1,868
پسندها
2,192
امتیازها
113
مدال ها
8
شربت از دست دلارام چه شیرین و چه تلخ
بده ای دوست که مستسقی از آن تشنه‌تر است
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: مانا
angel

angel

کاربر نمونه
Ms
تاریخ ثبت‌نام
12/10/22
نوشته‌ها
954
پسندها
3,478
امتیازها
93
مدال ها
5
جنسیت
خانم👩
تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم
مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: مانا

موضوعات مشابه

بالا