چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی 🔴 با معنی

اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,845
پسندها
22,608
امتیازها
113
مدال ها
6
InShot

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی 🔴 با معنی

احمد الله علی معدلة السلطان
احمد شیخ اویس حسن ایلخانی

خان بن خان و شهنشاه شهنشاه نژاد
آن که می‌زیبد اگر جان جهانش خوانی

دیده نادیده به اقبال تو ایمان آورد
مرحبا ای به چنین لطف خدا ارزانی

ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند
دولت احمدی و معجزه سبحانی

جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

برشکن کاکل ترکانه که در طالع توست
بخشش و کوشش خاقانی و چنگزخانی

گرچه دوریم به یاد تو قدح می‌گیریم
بعد منزل نبود در سفر روحانی

از گل پارسیم غنچه عیشی نشکفت
حبذا دجله بغداد و می ریحانی

سر عاشق که نه خاک در معشوق بود
کی خلاصش بود از محنت سرگردانی

ای نسیم سحری خاک در یار بیار
که کند حافظ از او دیده دل نورانی

حافظ

معنی شعر

غزل چنانکه صراحت دارد، در مدح سلطان احمد جلایر، از سلسله ایلکانیان بغداد است ، به گفته علامه قزوینی در مقاله حافظ و سلطان احمد جلایر حافظ در غزلیات خود یک بار به تصریح و بار دیگر بدون تصریح از سلطان احمد جلایر یاد کرده است ، این پادشاه در تذکره دولتشاه سمرقندی چنین وصف شده است : سلطان السلاطین احمد، خلف الصدق سلطان اویس جلایر است ، بعد از پدر در دارالسلام بغداد بر مسند خلافت قرار گرفت و ملک را از طریق برادرش سلطان حسین بیرون آورد و آذربایجان را نیز تصرف کرد و شوکتی زیاده از وصف یافت و حکم او تا سر حد روم رفتی و پادشاه هنرمند و هنرپرور و خوش طبع بود و اشعار عربی و فارسی نیکو می گفته ،،، اعتقادی عظیم به خواجه حافظ داشت و چند بار او را به بغداد دعوت کرده بود اما خواجه حافظ دعوت او را اجابت نمی کرد و ایـن غـزل (احـمدالله عـلی معـدلة السـلطان ) را در جواب او سرود و به بغداد فرستاد، سلطان احمد جلایر از سال 487 الی 418 ق حکومت کرد و در سال 418 به دست قره یوسف کشته شد،از آنجا که در نسخه قزوینی کلمه آخر بیت ایلخانی ضبط شده نه ایلکانی توضیح زیر را اضافه می نماید: سلسله از 456 تا 057 در ایران سلطـنت کرده است ، بنیـانگـذار این سلسـله هـلاکوخـان و از شاهان معروف آن ابوسعید بهادر خان است ، امّا ایلکانیان همان آل جلایر هستند که از 637 تا 418 بر عراق و ارمنستان سلطنت کردند و پایتختشان بغداد بود، دکتر غنی نیز در تاریخ عصر حافظ همین اویس را سلطان اویس ایلکانی نوشته است ،دکتر معین در فرهنگ خود یادآور می شود که محمد قزوینی ایلکانیان را مُحرّف ایلخانیان می داند، ولی این سلسله را برای عدم اشتباه با ایلخانیان (سلسله ای که هلاکو تأسیس کرد) به صورت ایلکانیان یاد کرده اند،پس معلوم می شود علامه قزوینی ایلخانان را یکی دانسته و بدین سبب ایلخانیان را پذیرفته و متعرض نسخه نشده است ، اینک غزل :خدا را بر دادگری سلطان سپاس می گویم : احمد پسر شیخ پسر حسن ایلکانی ،که مصراع دوم توضیح کلمه سلطان در مصراع اول است.
 
بالا