معنی درس سیزدهم اُسوه نیکو فارسی هفتم 🔴 معنی کلمات + آرایه ادبی

اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,820
پسندها
22,605
امتیازها
113
مدال ها
6
معنی درس سیزدهم اُسوه نیکو فارسی هفتم 🔴 معنی کلمات + آرایه ادبی


معنی درس اُسوه نیکو
فارسی پایه هفتم,
معنی درس اُسوه نیکو فارسی پایه هفتم آرایه ادبی,

معنی کلمات درس سیزدهم اُسوه نیکو فارسی هفتم , امروز در این مقاله جدید از آموزش وطن وی به معنی کلمات ، کلمات سخت املایی، کلمات جدید و آرایه های ادبی و معنی درس سیزدهم اُسوه نیکو پرداخته ایم.

لطفا در ادامه با ما همراه باشید. ❤️

همچنین بخوانید:معنی حکایت چراغ فارسی هفتم صفحه ۱۱۹

درس ۱۳: اُسوه نیکو /معنی فارسی هفتم

معنی کلمات درس ۱۳ فارسی پایه هفتم


آداب: (جمع ادب) روش‌هاپیش دستی: اقدام زودتر
اخلاق: (جمع خُلق) عادت‌های خوب و پسندیدهاختیار می‌کرد: انتخاب میکرد
اُسوه: نمونه، الگوعیادت: به دیدار بیمار رفتن و احوال پرسی کردن
عالَمیان: مردم جهانبیش از حدّ لزوم: بیشتر از ضرورت
آن چنان: آن طور، آنگونهمقام دادخواهی: هنگام قضاوت کردن
کریم: بخشندهحضور: نزد، پیشِ
احزاب: (جمع حزب) گروه‌هابد (بد بگوید): بی‌ادبی
برخی: بعضیدشنام: حرف زشت و ناسزا، فُحش
بزرگوار: شرافتمندنمی‌آلود: آلوده نمیکرد
صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّم: درود خداوند بر او و خاندانش بادحریم: محدوده
مهر: محبتتجاوز: دست‌درازی، زیاده‌‌خواهی
عطوفت: محبت، مهربانیگذشت: بخشیدن گناه کسی، چشم پوشیدن از چیزی
میفرمود: میگفتمُدارا: سازش، کنار آمدن، بخشش
پاره‌ی جگر: جگر گوشه، عزیز دلتجمّل: ثروت اندوزی
سجده: سر بر زمین گذاشتندوری میجست: فاصله می‌گرفت
برمی‌خاست: بلند میشدبانگ: صدا
دربرمی‌گرفت: بغل میکرد، در آغوش میکشیدستایش: خوبی کسی را گفتن
رأفت: مهربانیفروماند: درمانده میشود
تندخویی: بد اخلاقیجمال: زیبایی
سخن درشت: حرف زشت و ناراحت کنندهاعتدال: تناسب، هماهنگی و زیبایی
گشاده‌رو: خوش اخلاق، خوشروخلیل: لقب حضرت ابراهیم (ع)
سیما: چهرهمجموع: گرد آمده، جمع شده
محزون: غمگین، غمناک، اندوهگینظِلال: (جمع ظِل) سایه ها
متفکر: اندیشمندبَس: کافی
اوقات: (جمع وقت) وقت‌ها، زمان‌هامواعظ: (جمع موعظه) پند ها و نصیحت ها

آرایه های ادبی کلمات درس سیزدهم فارسی پایه هفتم


پاره‌‌ی جگر ← کنایه از فرزند
شبانه روز ← مجاز از تمام مدت
خیره نگاه نمیکرد ← کنایه از نگاه با اخم و تندی
چشم هایش را به زمین می‌دوخت ← کنایه از سر به زیری و متانت
سخن همنشین خود را نمیبُرید ← کنایه از وسط صحبت کسی حرف نمیزد
هیچگاه زبانش را به دشنام نمی‌آلود ← کنایه از حرف بد نزدن
به حریم قانون تجاوز میکردند ← کنایه از زیر پا گذاشتن و رعایت نکردن قانون

معنی شعر صفحه ۱۱۷ فارسی پایه هفتم


۱- ماه، فرو ماند از جمال محمد (ص)
سرو، نباشد به اعتدال محمد

معنی بیت :
ماه به زیبایی پیامبر (ص) نیست و سرو مثل او خوش قامت و زیبا نمیباشد.
کلمات آرایه های ادبی:
فروماند
: حیران می شود
جمال: زیبایی
ماه: نماد زیبایی
سرو: نماد راست قامتی و خوش قامتی
اعتدال: میانه وری و تناسب ، هماهنگی
فرو ماندن ماه ← تشخیص + کنایه از ناچیز و ناتوان شدن
ماه ← نماد زیبایی
سرو ← نماد بلندی و راست قامتی

۲- آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
آمده مجموع در ظلال محمد
معنی بیت:
تمام پیامبران گذشته (آدم، نوح و …) در سایه و پناه پیامبر (ص) جمع شدهاند.
کلمات آرایه های ادبی:
مجموع
: همه
ظلال: جمع ظلل ، سایه ها
آدم و نوح و …. ← مجاز از تمام پیامبران الهی
مراعات نظیر آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
خلیل لقب حضرت ابراهیم «اشاره به مقام بالای پیامبر »

۳- سعدی، اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد، بس است و آل محمد
معنی بیت:
ای سعدی، اگر جویای عشق و محبت و شادابی و جوای هستی، کافی است که عاشق محمد (ص) و خاندانش باشی.
کلمات آرایه های ادبی:
آل:
خاندان
سعدی
تخلص
مراعات نظیر← عاشق ، عشق ، جوانی
 
بالا