سالگرد ازدواج

[آفتابگردان]

امروز بیست و یکمین سالگرد عقدمونه، نمیدونم به روی خودم بیارم یا وانمود کنم منم فراموش کردم؟ همین الان دو تومن ریخت به کارتم تا برم برای روز پدر خرید کنم هدیه خودش رو هم دیروز گرفت و پوشید ،(کفش خریده بودم براش)
اگه چیزی نخرم و بعد یادش بیاد ممکنه دلخور بشه بگه من که پول داده بودم کاش حداقل یه کیک میخریدی بچه ها خوشحال بشن؟
نمیدونم چیکار کنم

 

[angel]

تبریک میگم عزیزم
به نظر من که یه جشن کوچولو بگیرین بچه ها هم خوشحال میشن

 

[ali.hunter]

مبارکه همیشه لبتون خندون و جیبتون پر پول
تا وقتی شادی هست ناراحتی چرا
صدرصد یه جشن کوچولو بگیرید حتی اگر یادشون نبود بود
جشنو بچسب کیف کنید شاد باشید

 

[آفتابگردان]

تبریک میگم عزیزم
به نظر من که یه جشن کوچولو بگیرین بچه ها هم خوشحال میشن

ممنونم، میخواستم پول کیک رو به جیب بزنم😈👿

 

[آفتابگردان]

مبارکه همیشه لبتون خندون و جیبتون پر پول
تا وقتی شادی هست ناراحتی چرا
صدرصد یه جشن کوچولو بگیرید حتی اگر یادشون نبود بود
جشنو بچسب کیف کنید شاد باشید

ممنونم، انشالله قسمت شما بشه، حتما یک کیک کوچیک میگیرم

 

[ali.hunter]

ممنونم، انشالله قسمت شما بشه، حتما یک کیک کوچیک میگیرم

ممنون حتی خونه خودمون شده تولد بچه خواهر و برادر یا برا پدر تولد جشنو بپا می کنیم مجلس گرم کن و گذاشتن موزیکم پا منه
اما خودم هیچ وقت دنبال تولد برا خودم و نبودم خوشم نمیاد

 

[آفتابگردان]

ممنون حتی خونه خودمون شده تولد بچه خواهر و برادر یا برا پدر تولد جشنو بپا می کنیم مجلس گرم کن و گذاشتن موزیکم پا منه
اما خودم هیچ وقت دنبال تولد برا خودم و نبودم خوشم نمیاد

دیگه الان اصلا نمیشه کیک رو پیچوند همین الان زنگ زد گفت اگه از اون پول چیزی موند یک کیک هم بخر، دیگه خبر نداره من کل اون پول رو بالا کشیدم برای روز پدر یک جفت فندک قراره بخرم برای پدر جفتمون بقیه اش رو میزنم به جیب😎😈👿

 

[ali.hunter]

دیگه الان اصلا نمیشه کیک رو پیچوند همین الان زنگ زد گفت اگه از اون پول چیزی موند یک کیک هم بخر، دیگه خبر نداره من کل اون پول رو بالا کشیدم برای روز پدر یک جفت فندک قراره بخرم برای پدر جفتمون بقیه اش رو میزنم به جیب😎😈👿

یادمه بچه بودم 7 ساله با خواهرم می گفتم بیا الکی تولد بگیریم از این کیک یزدیا کوچیکا می خریدم روش چوب کبریت میذاشتیم روشنش می کردیم کیف می کردیم تولد گرفتیم می خندیدیم

 

[آفتابگردان]

یادمه بچه بودم 7 ساله با خواهرم می گفتم بیا الکی تولد بگیریم از این کیک یزدیا کوچیکا می خریدم روش چوب کبریت میذاشتیم روشنش می کردیم کیف می کردیم تولد گرفتیم می خندیدیم

دختر کوچیک منم از این کارها زیاد میکنه هر هفته یک بسته از این شمع های ۱۲ تایی ریز رو تمام میکنه برای همه عروسکهاش تولد میگیره، یکبار کیک نداشتیم لج کرد اخرش شمع رو گذاشتم توی نون بربری گذاشتم جلوش🤣

 

[ali.hunter]

دختر کوچیک منم از این کارها زیاد میکنه هر هفته یک بسته از این شمع های ۱۲ تایی ریز رو تمام میکنه برای همه عروسکهاش تولد میگیره، یکبار کیک نداشتیم لج کرد اخرش شمع رو گذاشتم توی نون بربری گذاشتم جلوش🤣

عجب نون ببری کیکی بوده برا خودش پیشهاد می کنم دیگه از اون نون ببری نخرید هضمش خیلی سنگینه