سرگرمی مشاعره

  • نویسنده موضوع Amir Masuod
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 789
  • بازدیدها 14,901
  • برچسب‌ها
    گنجور
V

Vafa68

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
1,980
پسندها
3,803
امتیازها
113
مدال ها
9
تو زمن پرس قدر روز وصال

تشنه داند که چیست آب زلال

ذوق آن جستن از قفس ناگاه

من شناسم نه مرغ فارغ بال
 
  • دست مریزاد
واکنش‌ها[ی پسندها]: Q.T
Q

Q.T

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
6/10/22
نوشته‌ها
2,543
پسندها
5,019
امتیازها
113
مدال ها
10
تو زمن پرس قدر روز وصال

تشنه داند که چیست آب زلال

ذوق آن جستن از قفس ناگاه

من شناسم نه مرغ فارغ بال
لاله دیدم روی زیبای توام آمد به یاد
شعله دیدم سرکشی های توام آمد به یاد
 
  • خیلی دوستت دارم
واکنش‌ها[ی پسندها]: Vafa68
بهاره

بهاره

کاربر نمونه
Ms
تاریخ ثبت‌نام
1/11/22
نوشته‌ها
132
پسندها
133
امتیازها
43
مدال ها
7
جنسیت
خانم👩
لاله دیدم روی زیبای توام آمد به یاد
شعله دیدم سرکشی های توام آمد به یاد
دارم دلکی به تیغ هجران خسته
از یار جدا و با غمش پیوسته

آیا بود آنکه بار دیگر بینم
با یار نشسته و ز غم وارسته؟
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Q.T
انشرلی موخرمائی

انشرلی موخرمائی

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
19/6/23
نوشته‌ها
1,755
پسندها
1,160
امتیازها
113
مدال ها
14
جنسیت
خانم👩
همه خفتند بغیر از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سه دیوانه درازست هنوز
 
A

Amir Masuod

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
7/12/22
نوشته‌ها
1,869
پسندها
2,193
امتیازها
113
مدال ها
8
ز غفلت با تبه کاري به سر بردم جواني را
کنون از زندگي سيرم نخواهم زندگاني ر
 
V

Vafa68

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
1,980
پسندها
3,803
امتیازها
113
مدال ها
9
آخر چه شد که اين همه نامهربان شدي
چيزي که خوش نداشتم اي دوست، آن شدي
 
Q

Q.T

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
6/10/22
نوشته‌ها
2,543
پسندها
5,019
امتیازها
113
مدال ها
10
آخر چه شد که اين همه نامهربان شدي
چيزي که خوش نداشتم اي دوست، آن شدي
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار
 
بهاره

بهاره

کاربر نمونه
Ms
تاریخ ثبت‌نام
1/11/22
نوشته‌ها
132
پسندها
133
امتیازها
43
مدال ها
7
جنسیت
خانم👩
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار
رو سر بنـه به بالين، تنـها مرا رها كن
تـرک من خـراب شبگــرد مبتـــلا كن

ماييـم و آب ديـده، در كنج غـم خزيده
بر آب ديـده‌ی ما صــد جاي آسيـا كن

خيره‌كشی است ما را دارد دلي چو خارا
بكشد، كسش نگويد : تدبيـر خون‌بها كن

از من گریـــز تا تـو هم در بلا نیـفتی
بگـزین ره سـلامت ترک ره بـــلا کن

مائیم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشای خواهی برو جفا کن ...
 
Q

Q.T

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
6/10/22
نوشته‌ها
2,543
پسندها
5,019
امتیازها
113
مدال ها
10
رو سر بنـه به بالين، تنـها مرا رها كن
تـرک من خـراب شبگــرد مبتـــلا كن

ماييـم و آب ديـده، در كنج غـم خزيده
بر آب ديـده‌ی ما صــد جاي آسيـا كن

خيره‌كشی است ما را دارد دلي چو خارا
بكشد، كسش نگويد : تدبيـر خون‌بها كن

از من گریـــز تا تـو هم در بلا نیـفتی
بگـزین ره سـلامت ترک ره بـــلا کن

مائیم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشای خواهی برو جفا کن ...
نام من روزی رفتست بر لب جانان به سهو

اهل دل را بوی جان می آید از نامم هنوز
 
بهاره

بهاره

کاربر نمونه
Ms
تاریخ ثبت‌نام
1/11/22
نوشته‌ها
132
پسندها
133
امتیازها
43
مدال ها
7
جنسیت
خانم👩
نام من روزی رفتست بر لب جانان به سهو

اهل دل را بوی جان می آید از نامم هنوز
زندگي گرمي دل هاي به هم پيوسته ست
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Q.T

موضوعات مشابه

بالا