🌱با شب چه کند سینه‌ی این برکه بی تاب وقتی که تو اِی ماه! نخواهی که بتابی

  • نویسنده موضوع جیران
  • تاریخ شروع
جیران

جیران

مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
2/4/23
نوشته‌ها
978
پسندها
723
امتیازها
113
مدال ها
1
InShot
چه عشق نفسگیر و عجب حال خراب
دردانه‌ی جلفا ! برسان پیک شرابی

هم کیش تو هستم من از آن لحظه که دیدم
یک بوسه در آیین تو دارد چه ثوابی

انجیلت از این روز ببین آیه ندارد :
زیر پل خواجو، من و یار و لب آبی

در من متجلی شده روح القدسی مست
امشب نکند مریم من! زود بخوابی

مرغی به قفس اینهمه مظلوم ندیدم
چون زلف چلیپای تو در پشت حجابی

هم درد من و عاشق دریا شده، هر کس
یک بار تو را دیده در آن دامن آبی

جز رفتن و هرگز نرسیدن به تو دیگر
سیراب ندیدم بکند هیچ سرابی

جای سرِ انگشت من، افسوس! نسیمی
انداخته در حلقه‌ی گیسوی تو تابی

با شب چه کند سینه‌ی این برکه بی تاب
وقتی که تو اِی ماه! نخواهی که بتابی

راهب شده‌ام گوشه‌ی محراب دو ابروت
اما نرسید از ملکوت تو جوابی

امروز ندیدی دل آیینه‌اییم را
یک روز بیاید که بگردی و نیابی

▪️قاسم صرافان
 
بالا