چشم دل باز کن که جان بینی آن‌چه نادیدنی‌ست آن بینی 🔴 با معنی

[اعتصامی]

چشم دل باز کن که جان بینی آن‌چه نادیدنی‌ست آن بینی 🔴 با معنی

چشم دل باز کن که جان بینی
آن‌چه نادیدنی‌ست آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گل‌سِتان بینی
بر همه اهل آن زمین به مراد
گردش دور آسمان بینی
آنچه بینی ، دلت همان خواهد
وآنچه خواهد دلت ، همان بینی
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
هر چه داری اگر به عشق دهی
کافرم گر جُویِ زیان بینی
جان گدازی اگر به آتش عشق
عشق را کیمیای جان بینی
از مضیق جهات درگذری
وسعت ملک لامکان بینی
آنچه نشنیده گوش ، آن شنوی
وآنچه نادیده چشم ، آن بینی
تا به جایی رساندت که یکی
از جهان و جهانیان بینی
با یکی عشق ورز از دل و جان
تا به عین‌الیقین ، عیان بینی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لا اله الا هو .

هاتف_اصفهانی
معنی شعر
پرورش معنوي دل ، بصيرتي پيدا كن كه بتواني حقيقت روح و عالم غيب را درك كني.

اگر به سرزمين عشق وارد شوي ( عاشق شوي ) همه چيز در نظرت زيبا مي گردد.

در سرزمين عشق گردش ايام و آسمان مطابق ميل عاشقان است.

در سرزمين عشق هرچه مي بيني مطابق ميل توست و هر چه آرزو كني خواهي يافت.

معني) گداي بي سر و پاي عالم عشق را در مقابل ملك جهان بي اعتنا و سرگردان مي بيني ( او به ماديات اعتنا نمي كند )

اقليم عشق گروهي به ظاهر تهيدست را خواهي ديد كه پاي بر دو ستاره ي فرقد نهاده اند ( به كمال معنوي دست يافته اند )

در كوچكترين عناصر خلقت اگر دقت كني مي بيني كه آفتابي در دل آن وجود دارد. (اشاره به عظمت خلقت الهي )

اگر جان خود را در عشق بسوزاني ( حقيقتاً عاشق شوي ) عشق را مانند كيميايي مي بيني كه جان تو را كمال مي دهد

اگر عاشق شوي، از تنگناي اين دنيا فراتر مي روي و وسعت قلمرو الهي و عالم غيب را مي بيني

معني) در سرزمين عشق چيزهايي را مي شنوي كه قبلاً گوش تو نشنيده و چيزهايي را مي بيني كه چشمت قبلاً نديده است ؟

عشق تو را به درجه ي از شناخت مي رساند كه از تمام جهان و مخلوقات فقط خداي يگانه را مي بيني.
از دل و جان تنها عاشق خداوند يكتا باش تا درحالت عين اليقين (كه ترديدي درآن نباشد) آشكارا بيني كه ..
.
تنها خداي يكتا وجود دارد و جز او كسي و چيزي نيست ، خدا يكي است و معبودي جز او نيست.
معني) ( اين عارفان ) از كلمات مذكور ( قصدي دارند )
معني) اي دانايان ! خداوند آشكار در همه خلقت خود را مي نماياند (جلوه خداوند از تمام جهان پيداست)

اي انسان نا‌آگاه تو به وسيله ي عقل مي خواهي خدا را بشناسي حال آنكه خداوند مانند آفتابي در همه جا آشكار است همه جا را روشن كرده و تو در تاريكي گمراهي مانده اي

معني) با نگاه حقيقت بين به باغ بنگر و ببين كه آب بي رنگ و در گل و خار چه زيبايي ها و رنگارنگي هايي به وجود آورده است.

معني) خداوند در باغ به وسيله آب بي رنگ صدها هزار گل رنگارنگ به وجود آورده .

معني) براي رفتن به وادي عشق به راه طلب وارد شو ( از خدا بخواه ) و توشه ي لازم را براي رسيدن به مقصد بردار.

معني) كارهايي كه در نظر عاقلان دشوار و غير ممكن است از طريق عشق آسان مي شود (نقص عقل در برابر عشق )

معني) اگر حقيقتاً عاشق شوي از نظر كمال به جايي مي رسي كه هيچ فكر و خيالي به آنجا راه ندارد
معني) از طريق عشق به جايگاهي مي رسي كه جبرئيل اجازه ورود به آنجا را ندارد ( مانند معراج حضرت رسول )

معني) راه عشق، توشه ي آن و مقصد آن معين است اگر مرد راه عشقي بيا و هنر خود را نشان بده.
معني) اي هاتف! عارفاني را كه ديگران مست يا هشيار مي دانند ..

معني) (از كلمات مذكور) قصدشان بيان اسراري پنهان از معرفت الهي است كه با اشاره آن را بيان مي كنند.


معني) اگر به راز آنان پي ببري خواهي ديد كه سر سخن آنان اين است كه ...


معني) خدايي جز او نيست