چالش مشاعره ادامه اش باتو.. 🦋

[sahar♡]

اونجا که شاملو میگه:

‏"برای تو، برای چشمهایت
‏برای من، برای دردهایم
‏برای ما، برای این همه تنهایی
‏ای کاش خدا کاری کند..."

 

[angel]

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم

چند وقتیست که هر شب به تو می اندیشم

به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور

به همان سبز و صمیمی به همان باغ بلور

شبهی چند شب است آفت جانم شده است ..

اول اسم کسی ورد زبانم شده است

یک نفر سبز چنان سبز که از سرسبزیش

میتوان پل زد ز احساس خدا تا دل خویش

یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش

میتوان یکدفعه پی برد به دلدادگیش

 

[sahar♡]

آیینه‌ایم، هرچه بگویی به ما تویی
نامهربان سنگدل بی‌وفا تویی

آنکس که نیست جز تو کسی در دلش، منم
آنکس که برده است ز خاطر مرا تویی

ای عشق! در صحیفۀ تقدیر من چرا
هر قصه‌ای‌ست، راوی آن ماجرا تویی

سنگم زدند خلق و تو انداختی گلی
بیگانه‌ای میان هزار آشنا تویی

خون گریه کن به حال من ای شیشۀ شراب!
تنها حریف درد من این روزها تویی

• فاضل نظری

 

[اعتصامی]

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم

چند وقتیست که هر شب به تو می اندیشم

به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور

به همان سبز و صمیمی به همان باغ بلور

شبهی چند شب است آفت جانم شده است ..

اول اسم کسی ورد زبانم شده است

یک نفر سبز چنان سبز که از سرسبزیش

میتوان پل زد ز احساس خدا تا دل خویش

یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش

میتوان یکدفعه پی برد به دلدادگیش

من اینجا بس دلم تنگ است

و هر سازی که می بینم بد آهنگ است...

بیا ره توشه برداریم

قدم در راه بی برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است...
مهدی اخوان ثالث

 

[اعتصامی]

شاعرم کردی و رفتی کار میخواهم چه کار
سوسن و نیلوفر بی خار میخواهم چه کار

دفترم را پاره کردی ، خوش به حال شعرها
پر زدند از دفترم خودکار میخواهم چه کار

باد می آید لباس کهنه ام را می برد
شاعری دیوانه ام ، شلوار میخواهم چه کار

تو که رفتی شعرهایم جان گرفته بی وفا
خو گرفته با غمم من یار میخواهم چه کار

ناله می زد مادرم از غربت و تنهایی ام
من فدای او ولی غم خوار میخواهم چه کار

باز باران بی مهابا می خورد بر صورتم
این همه باران ، غم بسیار میخواهم چه کار

شعرهای مال تو ای کاش می گفتی به من
من که خود رسوا شدم ستّار می خواهم چکار

خوب کردی سال ها دورم نمودی از وطن
مادری با گریه بسیار میخواهم چه کار

پیرزن غم میخورد از دوری من بیخیال
مادر غم ها شدم همکار میخواهم چه کار

پشت گوشی بغض می گیرد تمام هستی ام
روزگارم سخت شد دشوار میخواهم چه کار

غم نبینی شاعرم کردی تو با تنهایی ام
توی شعر عاشقان تکرار میخواهم چه کار

گفت یک شب شاعری عرفان برو دنبال او
با سکوتم گفتمش آزار میخواهم چه کار

یک غزل عرفان غزل دارد برایت بی وفا
رانده ای از خود مرا اصرار میخواهم چه کار

عرفان

 

[sahar♡]

‍ ‍ باز امشب عشق تو آتش به جانم می زند
شعله ای بر هستی و روح و روانم می زند

باز امشب غم شده مهمان قلب عاشقم
هجرتو هرشب شرر بر استخوانم می زند

عکس زیبای تو می خندد به روی من ولی
خنده هایت نیشتر بر دیدگانم می زند

قطره قطره می چکد اشکم به روی دفترم
همچو بارانی که روی ناودانم می زند

بغضهای آخرین دیدارمان وقت وداع
در گلویم مانده و زخم زبانم می زند

بی امان می گریم امشب در فراق روی تو
چشمهایت لعنتی آتش به جانم می زند

 

[sahar♡]

ز عشقت گرچه با دردیم و در هجرانت اندر غم
وز عشقِ تو نه بس باشد ز هجرانِ تو بس ما را

 

[sahar♡]

«بیا که سیر شدم بی تو از جهان ای دوست.»

@هلنم ❤️❤️

 

[angel]

من اینجا بس دلم تنگ است

و هر سازی که می بینم بد آهنگ است...

بیا ره توشه برداریم

قدم در راه بی برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است...
مهدی اخوان ثالث

زیر باران میروم تا کوی دوست

می روم با عشق تا هر جا که اوست

ای خوش آن روزی که دل در یاد اوست

وی خوش آن روزی که رخ رخسار اوست💙

 

[هلنم]

«بیا که سیر شدم بی تو از جهان ای دوست.»

@هلنم ❤️❤️

ای دوست بخدا دوری تو دشوار است
بی تو از گردش ایام دلم بیزار است
بی تو ای مونس جان، دل ز غمت میسوزد
دل افسرده من طالب یک دیدار است
💚💚💚