معنی روان خوانی مرخصی فارسی هفتم صفحه ۱۲۶ 🔴معنی کلمات + آرایه ادبی

اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,826
پسندها
22,605
امتیازها
113
مدال ها
6
معنی روان خوانی مرخصی فارسی هفتم صفحه ۱۲۶ 🔴معنی کلمات + آرایه ادبی

معنی روان خوانی مرخصی
فارسی پایه هفتم,
معنی روان خوانی مرخصی فارسی پایه هفتم آرایه ادبی,

معنی کلمات روان خوانی مرخصی فارسی هفتم , امروز در این مقاله جدید از آموزش وطن وی به معنی کلمات ، کلمات سخت املایی، کلمات جدید و آرایه های ادبی و معنی روان خوانی مرخصی پرداخته ایم.

لطفا در ادامه با ما همراه باشید. ❤️

همچنین بخوانید :معنی چرا زبان فارسی را دوست دارم فارسی هفتم صفحه ۱۳۸ 🔴معنی کلمات + آرایه ادبی

معنی روان خوانی مرخصی صفحه ۱۲۶/ معنی فارسی هفتم

معنی کلمات مرخصی فارسی پایه هفتم


گُردان: واحد نظامیچریک: نیروی ضربتی، سرباز آموزش دیده
مرخّصی: استراحت از کارپُل صراط: پلی که در روز قیامت که همه باید از آن عبور کنند امّا انسان های خوب در جهنم نمی افتند.
آقایم: منظور پدرمکَرَم: بخشش
جبهه: محلّ نبرد با دشمن، خط اول جنگدخالت: فضولی
وِل: آزاد، رهاچینه: لبه ی دیوار گلی
چه بسا: بسیار، فراوانعذرخواهی: طلب بخشش
تسویه: مساوی کردن، }در اینجا{ حقوق پایان کاربدبخت: بیچاره و گرفتار
عوض میکردم: تغییر میدادمگول میزنی: فریب میدهی
طَفره رفتن: زیر بار مسئولیت نرفتنارواح: جمع روح
بالاخره: عاقبت، سرانجامرفتگان: مردگان، اموات
پادگان: سربازخانهاز جانب من: از طرف من
اعزام: فرستادن، روانه کردنفامیل: اقوام
الحمدالله: شکرخدابُغض: گرفتگی گلو از ناراحتی
دکّان: مغازهرعد: تُندر
پاورچین پاورچین: آرام آرامغَش کردن: بیهوش شدن
کَلَک: حقه، فریبگوش تا گوش: پشت سرهم، کنار هم
جورواجور: مختلفهجوم بیاورند: حمله کنند
سوءِ ظن: بد گمانیتقصیر: کوتاهی
پز دادن: خودنمایی کردن، فخر فروشیاز سرگرفت: شروع کرد
یک عالمه: بسیار زیادروضه: ذکر مصیبت
سوا: جدااز غذا کم و کسر نگذار: غذایت را خوب و کامل بخور
سفت: محکممحوّطه: فضا، محدوده مکانی، حیاط
کُلون: قفل چوبی دربمحو: ناپدید
ژیان: خشمگینهُل دادن: فشار دادن و به سمت جلو راندن
یک پارچه: سرتاسر

آرایه روان خوانی مرخصی فارسی پایه هفتم


صفحه ۱۲۶ فارسی پایه هفتم:
به کامم تلخ کنند
← کنایه از لذت نبردن
مرخصی‌ام مثل باد گذشت ← تشبیه + کنایه از تند و سریع بودن
عزا گرفته بودم ← کنایه از اضطراب و دلهره
هول بودم ← کنایه از دستپاچگی

صفحه ۱۲۷ فارسی پایه هفتم:
جا خوردم ←
کنایه از تعجب ناگهانی
یک عالمه ← اغراق و بزرگنمایی
مِن و مِن کردم ← کنایه از تعلّل و کندی در صحبت
هوا پس است ← کنایه از نامناسب نبودن اوضاع
مثل شیر ژیان ← تشبیه مادر به شیر

صفحه ۱۲۸ فارسی پایه هفتم:
ننهام یک پارچه چریک شده بود
← تشبیه
بچه هایشان را لای پنبه خواباند هاند ← کنایه از توجه زیاد به فرزندان
مثل بچهی آدم ← کنایه از وضعیت و حالت عادی
یقهات را بچسبند ← کنایه از پیگیری جدی و مداوم
گوشش پُر بود ← کنایه از آگاهی زیاد
گوشش بدهکار نیست ← کنایه از توجه نکردن
سرش را گرم کردم ← کنایه از مشغول کاری کردن
حلال کردن ← کنایه از گذشتن از خطا و بدی کسی
شیرم را حرامت میکنم ← کنایه از نفرین کردن
از سرم بگذر ← کنایه از مراببخش، بیخیالم شو
بدی و خوبی ← تضاد
جوش آورد ← کنایه از عصبانی شد
دهانت بوی شیر میدهد ← کنایه و طعنه از بچّه و کم سن و سال بودن

صفحه ۱۲۹ فارسی پایه هفتم:
جگرم را خون کردی
← کنایه از ناراحتی و غصهی شدید
مثل رعد پریدن ← تشبیه + کنایه از اقدام سریع
سرک میکشیدم ← کنایه از تحقیق و بررسی
نفس راحتی کشیدم ← کنایه از آرامش و آسودگی خیال
صفحه ۱۳۰ فارسی پایه هفتم:
خَرَم از روی پل گذشت
← کنایه از انجام شدن کار
یک ایل آدم ← اغراق و بزرگنمایی
شیرش کردی ← کنایه از جرئت بخشیدن، تهییج کردن
آب غوره نگیر ← کنایه از گریه کردن
نگاه چپ چپ ← کنایه از نگاه اخم آلود
دلش آب میشد ← کنایه از اثرپذیری
صفحه ۱۳۱ فارسی هفتم:
بو برده بود
← کنایه از باخبر شدن و پی بردن
بادِ گرم، دست خود را به صورتم میکشید ← جان بخشی
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: سویل
بالا