سرگرمی مشاعره واژگان

[شاهدخت]

عاشق
گفتی: بگوی عاشق و بیمار کیستی؟
من عاشق توام تو بگو یار کیستی؟

بیمار
چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما
به مسیحا نرسد فکر پرستاری ما

 

[آفتابگردان]

چشم
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تورا دیدم و بیمار شدم

 

[Amir Masuod]

بیمار
از دوستی تو جز ندامت ناید
بر تو ز بهی همی علامت ناید

از داروی تو بیمار سلامت ناید
از تو ببرم که جز ملامت ناید

 

[کاجول]

بیمار
از دوستی تو جز ندامت ناید
بر تو ز بهی همی علامت ناید

از داروی تو بیمار سلامت ناید
از تو ببرم که جز ملامت ناید

‌در فراسوهایِ عشق...
تو را دوست می دارم....

در فراسوهایِ پرده و رنگ...
در فراسوهایِ پیکرهایِ مان...

با من وعده یِ دیداری بده...!

#احمد_شاملو

#سکانسی از فیلم بیاد ماندنی و زیبای
«بربادرفته»

 

[Amir Masuod]

دیدار
نه جایی تهی گفتن از وی رواست
نه دیدار کردن توان کو کجاست

مدان از ستاره بی او هیچ چیز
نه از چرخ و نز چارگوهر به نیز

 

[bahar]

دیدار
نه جایی تهی گفتن از وی رواست
نه دیدار کردن توان کو کجاست

مدان از ستاره بی او هیچ چیز
نه از چرخ و نز چارگوهر به نیز

ستاره
تمام قاصدک ها هم می دانند
که در ازدحام غیاب ناگزیرت
زیر تبسم همین آسمان پرستاره
صبر ایوبی ام را کاسه کاسه پر از ترانه کرده ام

 

[Amir Masuod]

تبسم
صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست


بر خودم گریه همی‌آید و بر خنده تو
تا تبسم چه کنی بی‌خبر از مبسم دوست

 

[bahar]

تبسم
صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست


بر خودم گریه همی‌آید و بر خنده تو
تا تبسم چه کنی بی‌خبر از مبسم دوست

دوست
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوش ست چون دوست در اوست
از دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست

 

[Amir Masuod]

چشم
دو چشم باز نهاده نشسته‌ام همه شب
چو فرقدین و نگه می‌کنم ثریا را

شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز
نظر به روی تو کوری چشم اعدا را

 

[bahar]

چشم
دو چشم باز نهاده نشسته‌ام همه شب
چو فرقدین و نگه می‌کنم ثریا را

شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز
نظر به روی تو کوری چشم اعدا را

شب
شب سردیست، هوا منتظرباران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه‌‎ پیشانی من، دلبر بارانی من