متن کامل شعر عمر بگذشت به بی‌ حاصلی و بوالهوسی + معنی و تفسیر

یلدا

یلدا

کاربر نمونه
Ms
تاریخ ثبت‌نام
11/10/23
نوشته‌ها
323
پسندها
522
امتیازها
93
مدال ها
4
جنسیت
خانم👩
23 11 18 13 32 23 887 deco copy 800x800 copy 800x800


عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بوالهوسی

ای پسر جام می‌ام ده که به پیری برسی

چه شکرهاست در این شهر که قانع شده‌اند

شاهبازان طریقت به مقام مگسی

دوش در خیل غلامان درش می‌رفتم

گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی

با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود

هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی

لمع البرق من الطور و آنست به

فلعلی لک آت بشهاب قبس

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش

وه که بس بی‌خبر از غلغل چندین جرسی

بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن

حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی

تا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرم

جان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسی

چند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ

یسر الله طریقا بک یا ملتمسی

شاعر :حافظ​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا