عصر جمعه لعنتی..

  • نویسنده موضوع آفتابگردان
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 70
  • برچسب‌ها
    گنجور
آفتابگردان

آفتابگردان

آفتابِ من بتاب
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
1,779
پسندها
3,827
امتیازها
113
مدال ها
3
دلم تنگ است و دلگیرم
همش با عشق درگیرم
بمونی پیشِ من خوبه
نباشی،ساده میمیرم
دلم دریایی از درده
ببین رخساره ام زرده
نمیدونی که این دوری ت
چه ها با قلبِ من کرده
شدم زخمیِ عشقِ تو
شدم اواره و تنها
چقد بی کَس شدن درده
ببین بی تو شدم رسوا
شدم رسوا و دیوونه
کسی اینو نمیدونه
که من تنهایی دور ازتو
دلم حیرونه و ویرونه
اخه بی معرفت چیشد
که تو انقد ازم دوری؟
واست ساده ترین بودم
نمی دیدم تو مغروری!
چه ساده دل بهت دادم
چه مغرورانه خندیدی
چقد وابسته بهت بودم
نگوووووو اینو نفهمیدی!
.
 
آفتابگردان

آفتابگردان

آفتابِ من بتاب
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
1,779
پسندها
3,827
امتیازها
113
مدال ها
3
دل به چشمان خدایی نسپاری جز من
یادی از خود به دل غیر نکاری جز من

“من ضمانت شده ی مکتب عشقم صیاد”
وای اگر دست برآری به شکاری جز من

چون بغیر از تو و عشق تو ندارم کاری
شرم دارم که شوی عاشق یاری جز من

نگرانت شده قلبی که در آن جا داری
بی قرار است بیابی تو قراری جز من

زیر لب زمزمه کردم همه شب نامت را
درد دارد همه را یار شماری جز من

شک ندارم که شبی میرسد از راه که باز
با همه مشغله ات هیچ نداری جز من

زیر بارانِ پُر از وسوسه ی پاییزی
وای اگر دل بسپاری به بهاری جز من
 

موضوعات مشابه

بالا