شیطونی در مدرسه

[ilia19822]

تونستید پیدا کنید؟

 

[ilia19822]

دیگه شماهم کاری نکردید بخوام سخت بگیرم

 

[ilia19822]

اون یارو دختره عصبی بود..معلومه یارو که باهاش کات کرده..تو این سایته..کلی بدبیراه نثار طرف کرد

تو این سایت یا فروم های دیگه منظورتون هست

راستی تونستید استیکر هارو پیدا کنید

 

[ilia19822]

اره استیکرا رو پیدا کردم..فروم چیه؟
منطورم اینه پسره تو این سایته..که دختر کلی بدبیراه نوشت تا ببینه..فقط حیف نتونستم کمکش کنم انتقام بگیره🚶🏿‍♀️🚶🏿‍♀️

همون انجمن هست

 

[ilia19822]

برای مثال این جا انجمن هست

مادران انجمن هست و کلی جاهای دیگه

 

[شادی]

من کلا بچه‌ی آرومی بودم.اما......

اخرین سال دبیرستان گفتم بزار یه کاری کنم. پس فردا حرفش شد..منم چیزی واسه گفتن داشته باشم🤓😎

هیچی با دوز و کلک تموم بچه‌ها رو کشوندم پشت بوم مدرسه..گفتم اینقدر پشت‌بوم قشنگه که نگو🤓 اونام نامردی نکردن چند تا چندتا اومدن پشت بوم..به همه هم گفتن هر وقت زنگ خورد خبرتون میکنم..خیالتون تخت🤓هی همه رو پشت بوم جا میکردم..درم پشتشون قفل کردم که فرار نکنن🤓

خودم تک و تنها رفتم تو کلاس نشستم...معلم میگفت بچه ها کجان..من میگفتم بسیج مدرسه جلسه اس..من رو فرستادن اینجا هر وقت معلم اومد خبرشون کنم🤓معلم گفت چقدر طول میکشه..گفتم فکر کنم یه ۴۰ دقه..بعد ۴۰ دقه رفتم..در رو باز کردم..گفتم همه بسیج بودید..یادتون نره🤓
@Nazbanoo
@شادی
@یه نفر
@اعتصامی
@نگار
شما هم از کارای مفید و پر ابهتتون در مدرسه بگید🤓

دمت گرم 😂😂😂😂
من از ارتفاع از بچگی میترسیدم
تو دبیرستان سر کل کل با دوستام از پشت بوم سرویس بهداشتی پریدم پایین🤕
تا رسیدم زمین دیدم مدیر دست به کمر نگام میکنه😒😝

 

[شادی]

یااااا اقرار میکنم تو شیطونتر بودی😂

ولی چون درسم خوب بود کسی بهم چیزی نمیگفت بچه ها حرص میخوردن که چرا تبعیض قائل میشن 😂😂😂

 

[نگار]

ولی چون درسم خوب بود کسی بهم چیزی نمیگفت بچه ها حرص میخوردن که چرا تبعیض قائل میشن 😂😂😂

از همون اول خوش شانس بودی 😂😂😂
من دبیر ادبیاتمون باهام خوب بود.
گوشیمو اون قایم میکرد واسم 😁
یبار یکی از دوستام رو خواست تنبیه کنه. دوستم گفت جان نگار بیخیال شو
تنبیه ش نکرد
همیشه میگفت تو خود منی انگار 😎

 

[پژمان]

من کلا بچه‌ی آرومی بودم.اما......

اخرین سال دبیرستان گفتم بزار یه کاری کنم. پس فردا حرفش شد..منم چیزی واسه گفتن داشته باشم🤓😎

هیچی با دوز و کلک تموم بچه‌ها رو کشوندم پشت بوم مدرسه..گفتم اینقدر پشت‌بوم قشنگه که نگو🤓 اونام نامردی نکردن چند تا چندتا اومدن پشت بوم..به همه هم گفتن هر وقت زنگ خورد خبرتون میکنم..خیالتون تخت🤓هی همه رو پشت بوم جا میکردم..درم پشتشون قفل کردم که فرار نکنن🤓

خودم تک و تنها رفتم تو کلاس نشستم...معلم میگفت بچه ها کجان..من میگفتم بسیج مدرسه جلسه اس..من رو فرستادن اینجا هر وقت معلم اومد خبرشون کنم🤓معلم گفت چقدر طول میکشه..گفتم فکر کنم یه ۴۰ دقه..بعد ۴۰ دقه رفتم..در رو باز کردم..گفتم همه بسیج بودید..یادتون نره🤓
@Nazbanoo
@شادی
@یه نفر
@اعتصامی
@نگار
شما هم از کارای مفید و پر ابهتتون در مدرسه بگید🤓

من خیلی خاطره داشتم چون تگم نکردید نمیگم 😏

 

[پژمان]

ما خیلی بدجنس بودیم خیلی
خدا ما دهه پنجاهی ها رو ببخشه
شب ها میرفتیم مسجد با بابا هامون
بعد اونجا یک پرده بود بین خانم ها و اقایون
با سنجاق قفلی کت یا لباس کنار دستی مون موقع روضه که برق خاموش میکردن سنجاق میکردیم به پرده سمت خانم ها یهو موقع روشن شدن برق و بلند شدن این ادم ها پرده کنده میشد 🥲🤣🤣