شعر

  • نویسنده موضوع کاجول
  • تاریخ شروع
کاجول

کاجول

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
15/10/22
نوشته‌ها
4,141
پسندها
6,048
امتیازها
113
مدال ها
12
حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم

آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم

با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند

یاسم و باران که می بارد معطر می شوم

در لباس آبی از من بیشتر دل می بری

آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم

آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو

می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم

میل - میل توست اما بی تو باور کن که من

در هچوم باد های سرد پرپر می شوم


مهدی فرجی
 
گلسا

گلسا

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/4/23
نوشته‌ها
1,417
پسندها
1,107
امتیازها
113
مدال ها
11
جنسیت
خانم👩
“تو” با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی
در ابریشم عادت آسوده بودم…
تو با “بال” پروانه ی من چه کردی؟
ننوشیده از جام چشم تو مستم…
خمار است میخانه ی من…چه کردی؟
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه ی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی…
سفر کرده ، باخانه ی من چه کردی؟
جهان من از گریه ات خیس باران…
تو با سقف کاشانه ی من چه کردی؟
 
اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
23,388
پسندها
22,656
امتیازها
113
مدال ها
6
حلالم کن اگر فردا از اینجا بی خبر رفتم
شبیه شاعری تنها به رویا بی خبر رفتم

چه پنهان از تو این شبها دلم بسیار میگیرد
اگر رفتم چو موج از داغ دریا بی خبر رفتم

اگر رفتم بدان داغی درون سینه ام بوده
که با یاد تو بودم لیک تنها بی خبر رفتم

همین امروز را شاید برای دیدنت ماندم
ومثل اشک چشمان تو فردا بی خبر رفتم

حلالم میکنی یا نه؟ دلم قصد سفر دارد
حلالم کن اگر فردا از این جا بی خبر رفتم

( زمزار )
 
A

Amir Masuod

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
7/12/22
نوشته‌ها
1,869
پسندها
2,193
امتیازها
113
مدال ها
8
اینجا توی شهر تو من عشقو پیدا کردم
حرفای این و اونو صد دفعه حاشا کردم
دنبال تو می گشتم عشقو بهونه کردم
وقتی بهت رسیدم اشکو روونه کردم
حالا که من در به در شهر توام کو به کو
قصه ی تنهایی من رو می دونی مو به مو
محض خدا پشت سر من همه جا بد نگو
بد نگو، بد نگو، بد نگو نگو نگو نگو
(با لحن شماعی زاده خوانده شود...:yaho.4:)
بخشی از متن آهنگ نگو نگو از عمو حسن شماعی زاده بزرگ
 
کاجول

کاجول

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
15/10/22
نوشته‌ها
4,141
پسندها
6,048
امتیازها
113
مدال ها
12
“تو” با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی
در ابریشم عادت آسوده بودم…
تو با “بال” پروانه ی من چه کردی؟
ننوشیده از جام چشم تو مستم…
خمار است میخانه ی من…چه کردی؟
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه ی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی…
سفر کرده ، باخانه ی من چه کردی؟
جهان من از گریه ات خیس باران…
تو با سقف کاشانه ی من چه کردی؟
میشه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده

تو اضطراب عشق و گناه بی اراده

بی عشق عمر آدم بی اعتقاد می ره

هفتاد سال عبادت یک شب به باد می ره.
افشین یداللهی
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: گلسا
گلسا

گلسا

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/4/23
نوشته‌ها
1,417
پسندها
1,107
امتیازها
113
مدال ها
11
جنسیت
خانم👩
میشه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده

تو اضطراب عشق و گناه بی اراده

بی عشق عمر آدم بی اعتقاد می ره

هفتاد سال عبادت یک شب به باد می ره.
افشین یداللهی

در این دنیای نامردی به دنبال چه میگردی
نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی
بیا بگذر از این بازار از این مستی و طنازی
اگر چونکوه هم باشی در این دنیا تو میبازی
 
بالا