شعر دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید 🔴 با معنی

  • نویسنده موضوع اعتصامی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 68
  • برچسب‌ها
    گنجور
اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,885
پسندها
22,636
امتیازها
113
مدال ها
6
InShot

شعر دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید 🔴 با معنی

دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
گر مهر ز بیگانه ببیند خوشش آید
مغرور که نامش به جهان باقی نیست
گر خواهش شرمانه ببیند خوشش آید
الیاس که گر سر بدهد عاشق و مست است
گر مست به میخانه ببیند خوشش آید
ساقی که رخش در میم افتاد چنین گفت
دستی چو به پیمانه ببیند خوشش آید
ایزد که همان مبدا نیکی به جهان است
نیکی چو در این خانه ببیند خوشش آید
هر کاو ز جهالت کند ای دوست خطایی
گر بخشش مردانه ببیند خوشش آید
اندر خم زلفت به ضلالم نظری کن
گر دل به سرت شانه ببیند خوشش آید
وی عقل بدان در دل ما ایزد منان
گر هستی مستانه ببیند خوشش آید
حکایت شده است که روزی حکیم و دانشمند بزرگی با شاگردانش در مسیر خانه حرکت می کردند. در کل مسیر، شاگردان مشغول پرسیدن سوالاتشان بودند و استاد نیز به آنها جواب می داد تا اینکه دیوانه ای از راه رسید.


معنی شعر

یعنی کسانی که افرادی را شبیه به خودشان در رفتار و عملکرد می بینند لذت می برند.

کسی بعد از مدت ها همدم خود را بیابد و از این که اشتراکات اخلاقی دارند لذت ببرد.

کسی که کسی را از بین تمام آدم ها انتخاب کند و او را مناسب دوستی با خود بداند، این ضرب المثل شامل حالش می شود.

دیوانه بدون توجه به تمام افراد، تنها سمت حکیم رفت و با او دست داد و شروع کرد به حرف زدن با او. تمام کلماتش نامفهوم بود اما حکیم با آن که متوجه نمی شد ولی به خوبی به حرف های دیوانه گوش می سپرد.

چند دقیقه ای به همین منوال گذشت. دیوانه پشت سر هم حرف می زد و حکیم هم همچنان گوش می داد. تا آنکه دیوانه روی حکیم را بوسید و از او خداحافظی کرد. شاگردان از این رفتار تعجب کردند.

نزدیک خانه حکیم که رسیدند، حکیم رو به شاگردانش گفت: بیایید به خانه ام و برای حال بد من دارویی بسازید. در خانه، حکیم نام چند دارو را برد و گفت این ها را باهم ترکیب کنید.

یکی از شاگردان پرسید: آیا این همان دارویی نیست که برای درمان دیوانگان تجویز می کنید؟ حکیم گفت آری. شاگرد دوباره پرسید: اما شما که دچار جنون نشده اید. برای چه میخواهید؟

حکیم گفت: آن دیوانه ای را که در کوچه دیدید تنها به سمت من آمد و به من توجه کرد. این یعنی او از من خوشش آمده زیرا من را شبیه به خودش دانسته است. می خواهم قبل از آن که به جنون گرفتار شوم این دارو را بخورم! این است که می گویند: دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید!...
 
آخرین ویرایش:
بالا