شاهدخت
👸
پرنسس وطن وی
- تاریخ ثبتنام
- 5/10/22
- نوشتهها
- 7,299
- پسندها
- 10,250
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 16
🔰 صفحه ۷۷ مصحف شریف سوره مبارکه نساء
🌺نکته تفسیری صفحه ۷۷:🌺
مهریه:
یكی از سنتهای پیامبر اسلام صلوات الله علیه پیوند ازدواج است.، این پیوند مبارك، قوانین و آداب و رسومی دارد كه قرآن و پیشوایان دین آنها را برای ما توضیح دادهاند. از جمله ی آداب و رسوم ازدواج، مهریه است. مهریه، پول یا چیز ارزشمند دیگری است كه مرد به نشانه ی علاقه ی به زن، به او پیش كش میكند. شاید برخی از افراد بیاطلاع گمان میكنند كه دادن و گرفتن مهریه، کار درستی نیست؛ زیرا زن، كالای فروختنی نیست كه در ازای آن مبلغی پرداخت شود. این تصوّر امّا كاملاً اشتباه است؛ زیرا مهریه به هیچوجه مبلغ زن نیست و اصلاً ازدواج، معامله نیست؛ بلكه این رسم، دو علت مهم دارد: یکم اینكه مرد با پیشكش كردن مال یا چیز باارزش، عشق و محبت خود را به زنِ مورد علاقهاش نشان میدهد؛ دوم اینكه مهریه، یك پشتوانه ی مالی برای زن محسوب میشود تا در زمان مورد نیاز، از آن استفاده كند؛ چراكه زنان معمولاً بیشتر از مردان، از آسیبهای اجتماعی زیان می بینند. به همین سبب، دادن و گرفتن مهریه، رسمی كاملاً منطقی است كه عقل آن را تأیید میكند. البته خوب است كه اندازه ی مهریه، زیاد نباشد و مرد توان پرداخت آن را داشته باشد. بر خلاف آنچه برخی میپندارند، تعیین مهریههای بسیار زیاد، باعث استحكام زندگی زناشویی نمیشود؛ بلكه در هر زمانی ممكن است زن آن را از شوهرش بخواهد و او توان پرداخت آن را نداشته باشد و همین موجب اختلاف در خانواده شود. به همین علّت شاید امام علی علیه السلام فرموده است: «مهریه ی زنان را بیش از اندازه زیاد نگیرید كه موجب اختلاف میشود.» حتی پیشوایان ما توصیه كردهاند كه تا حدی كه ممكن و منطقی است، مهریه سبك گرفته شود تا مرد بتواند آن را پرداخت كند و پیوند ازدواج به راحت سر بگیرد.
در روایاتی كه از امامان نقل شده، میخوانیم كه «از مباركی زن، مهریه ی کم اوست.»
1 - وسايل الشيعه، ج21، ص253
2- وسايل الشيعه، ج21، ص252.( براي اطلاع بيشتر از اين مطلب ر.ك. به وسايل الشيعه، ج21، ص239: ابواب المهور)متن فوق از تفاسير نمونه و نور، ذيل آيه مورد بحث اقتباس شده است.
میتوانید با کلیک بر متن زیر از تفسیر سوره مائده نیز بهرمند شوید👇
سوره مائده _ تفسیر کامل سوره مائده آیه ۱ تا ۱۲۰ _ تفسیر صفحات ۱۰۶ تا ۱۲۷ قرآن کریم
🔰 صفحه ۱۰۶ مصحف شریف سورههای مبارکه نساء و مائده 🌷نکته تفسیری صفحه ۱۰۶🌷 👈به پیمان خود وفا کنید: یکی از موضوعاتی که در زندگی فردی و اجتماعی همهی انسان ها نقش اساسی دارد، موضوع پیمان و قرارداد است. خانواده که کوچکترین جامعه است، با پیمان ازدواج شکل می گیرد، و حکومت که بزرگترین دستگاه...
vatanv.ir
نکته تفسیری صفحه ۷۸:
وصیت و ارث:
اسلام، دینی است كه برای تمام امور زندگی انسان برنامهریزی كرده است. این برنامه ی كامل، از پیش از ولادت انسان آغاز میشود و تا پس از وفات او ادامه می یابد. یكی از دستورهای مهم اسلام، مربوط به اموالیست كه انسان پس از مرگش به جای میگذارد. به طور كلّی، دو قانون در این مورد وجود دارد:
الفـ وصیت: هر كس میتواند پیش از مرگ خود، در مورد یك سوم اموالش وصیت كند؛ یعنی سفارش كند كه آن را پس از مرگش در راه معینی كه مورد نظر اوست، خرج كنند؛ مثلاً به فقرا بدهند؛ یا با آن، مدرسه، مسجد یا درمانگاه بسازند؛ یا آن را به شخص خاصی از بستگان یا دیگران بدهند. البته وصیت باید عادلانه و دور از هر گونه ظلم و جور باشد. یعنی شخص وصیتكننده در بیش از یك سوم داراییاش وصیت نكند و وصیت او از روی هوا و هوس و دوستیها و دشمنیهای غیرخدایی نباشد. حتی در بعضی موارد كه وارثان نیازمندند، دستور داده شده كه در كمتر از یك سوم دارایی وصیت شود تا بیشتر آن به بازماندگان برسد. این موضوع آنقدر اهمیت دارد كه در حدیثی میخوانیم: «یكی از مسلمانان مدینه از دنیا رفت و فرزندان كوچكی از خود بر جای گذاشت؛ با اینهمه، پیش از مرگ، تمام اموالش را در راه خدا صرف كرده بود. هنگامی كه پیامبر اکرم صلوات الله علیه از این موضوع آگاه شد، فرمود: اگر من پیشتر آگاه شده بودم، اجازه نمیدادم او را در قبرستان مسلمانان دفن كنید؛ زیرا بچههای كوچك خود را رها كرده تا گدایی كنند!»
ب- ارث: پس از مرگ هر مسلمان، مبلغ مورد وصیت و بدهیهای او را از داراییاش كم میکنند، و باقیمانده ی اموالی كه بر جای گذاشته، طبق قانون خدا تقسیم میشود و به بازماندگان به ارث میرسد. خداوند در این آیه و آیه ی بعد، بخش مهمّی از قانون ارث را توضیح داده است. قانون ارث، بسیار مفصّل است؛ ولی در اینجا فقط به یك نكته اشاره میكنیم، و آن، علّت دو برابر بودن ارث مرد نسبت به زن است. بسیاری از افراد ناآگاه از این مطلب نتیجه گرفتهاند كه اسلام در قانون ارث، از مردها حمایت كرده است؛ در حالی كه اگر نگوییم كه اسلام در این مورد از زنها طرفداری كرده، بی شک باید به تساوی حقوق زن و مرد قائل شویم؛ زیرا طبق قانون شرع، خرج و مخارج زندگی زن، به عهده ی شوهر یا سرپرست اوست. همچنین زنها در ابتدای ازدواج، مبلغی به نام مهریه دریافت میكنند. از این رو معمولاً ارثیه و مهریه ی زن، نوعی پسانداز او محسوب میشود؛ در حالی كه مردها وظیفه دارند خرجی زن و افراد تحت تكفّل خود را بدهند. بدین ترتیب، در بسیاری از مواقع، بیشتر ارثیهای كه به آنان میرسد، خرج زن و فرزندشان میشود؛ نه خودشان.
1 - اين متن از تفسير نمونه، ج1، ص618 و ج3، ص290 اقتباس شده است.
🔰 صفحه ۷۹ مصحف شریف سوره مبارکه نساء
🍃نکته تفسیری صفحه ۷۹:
جاودانگی:
فرض كنید كه شخصی عمداً خود را از پشتبام خانهاش به زمین پرت كند و به شدت مجروح شود، و در اثر آن، نخاع او قطع شده، تا آخر عمر از نعمت راه رفتن محروم شود. آیا او میتواند اعتراض كند كه «من فقط یك لحظه خودم را پرت كردم. حالا باید یك عمر راه نروم؟ و این عادلانه نیست.»؟ باز فرض كنید كه شخصی در یك لحظه، انسان بیگناهی را به قتل میرساند و به سبب این خلاف، به حبس ابد محكوم میشود. آیا او میتواند اعتراض كند كه «من فقط یك لحظه خلاف كردم. آیا به ازای آن باید هفتاد ـ هشتاد سال در زندان بمانم؟»؟ بی شک هیچ انسان عاقلی، اعتراض این افراد را نمیپذیرد. خدای بزرگ در كتاب خویش فرموده است كه بهشتیان همیشه در نعمت میمانند و برخی از دوزخیان نیز تا ابد در عذاب خواهند ماند. نعمت جاودان بهشت را به راحتی می توان پذیرفت؛ زیرا لطف و رحمت خدا بیپایان است. برخی امّا ممكن است سؤال كنند كه چگونه بعضی افراد در ازای كفر و گناه در عمر كوتاه شصت ـ هفتاد ساله ی خود باید برای همیشه در عذاب بمانند؟ آیا این عذاب با عدالت خدا سازگار است؟ پاسخ این سؤال، با مثالهای پیشین روشن میشود. كسی كه در همه ی عمرش، با اینكه حق را میشناخته و از دستورهای خدا آگاه بوده، از سر لجاجت و تكبّر او را نافرمانی كرده است، هرگز لیاقت ورود به بهشت را نخواهد یافت. حقیقت این است كه كسانی در دوزخ جاودانهاند كه اگر برای همیشه در دنیا میماندند، تا ابد به گناه و نافرمانی خدا مشغول بودند. پیشوای نخست ما امام علی علیه السلام در دعای کمیل به خدا عرض میكند: «من یقین دارم كه اگر دستور تو در مورد عذاب كردن منكرانت و جاودانه بودن دشمنانت در دوزخ نبود، تمام آتش دوزخ را [پس از مدتی] سرد و آرام میكردی و هیچكس از بندگانت در آن، جایگاه [همیشگی] نداشت.» آیا میتوان تصوّر كرد كه قاتل امام حسین علیه السلام روزی به بهشت برود؟؛ یا كسی كه سر امام را نزد یزید آورد و اعتراف كرد كه سر پسر بهترین مادر و پدر دنیا را برای او آورده است؟ این سخن چنان زشت و آلوده بود كه یزید دستور داد خود او را بكشند. آیا جاودانه بودن یزید بن معاویه در آتش دوزخ، خلاف عدالت خداست؟ یا كسی كه در حال مستی با چوب بر لبهای امام حسین علیه السلام میزد و اشعار كفرآمیز میخواند، و در آن حال، پیرمردی به او گفت كه از این اهانت دست بردار؛ زیرا من بارها به چشم خود دیده ام كه پیامبر اکرم صلوات الله علیه بر این لبها بوسه می زند؟! آری، عذاب جاودان برای چنین افرادی آماده شده است كه به هیچوجه لیاقت بهشتی شدن را ندارند. به هر حال،«خلود» و جاودانگی، یكی از بهترین نعمتها برای بهشتیان، و یكی از سخت ترین عذابها برای دوزخیانی است كه همیشه در آن خواهند ماند.
1 - اقتباس از تفسير نمونه ، ج9، ص 240
2 - فرازي از دعاي كميل
3- بحارالانوار، ج45، ص186
4 - اقتباس از روايتي از امام باقر(ع)، بحارالانوار، ج8، ص34
🔰 صفحه ۸۰ مصحف شریف سوره مبارکه نساء
نکته تفسیری صفحه ۸۰:
دری كه تا هنگام مرگ به روی انسان باز است:
یكی از مهمترین ویژگیهای انسان، اختیار اوست. همه ی انسانها، مختار آفریده شدهاند و به همین سبب گاهی اشتباه میكنند و راه خطا را برمی گزینند. هر یك از اشتباهات انسان، به نحوی در زندگی او تأثیر دارد و برای او مشكل ایجاد میكند. مثلاً كسی كه با دستان آلوده غذا میخورد، بیمار میشود و باید رنج آن را تحمّل كند. در این میان، برخی از اشتباهات، سعادت جاودان انسان را به خطر میاندازد و ممكن است او را به وادی خطرناك دوزخ بیفكند. گناهان و نافرمانی از خدا، این تأثیر فاجعهآمیز را در زندگی بشر می گذارند. البته معمولاً انسانها تأثیر گناهان را نمیفهمند؛ ولی پیامبران و امامان به آنان در این مورد هشدار داده و عواقب آن را یادآوری كردهاند.
امام صادق علیه السلام فرموده است: «تأثیر گناه در وجود كسی كه آن را انجام میدهد، از تأثیر چاقو در گوشت سریع تر است.»
بی شک همه ی ما مرتكب اشتباهاتی شدهایم و اگر اثر این گناهان باقی بماند، ممكن است برای ما بسیار گران تمام شود. به همین سبب، خدای بزرگ، دری از درهای رحمت خویش را به روی ما باز كرده و راهی را پیش ما گذاشته تا از شرّ آثار گناهانمان خلاص شویم. امام سجاد علیه السلام در این باره به خدا عرض میكند: «خدایا، تو دری را به بخشش خود گشودهای و آن را توبه، نام گذاشتهای.» آری، توبه، داروی بیماریهایی است كه در پی گناهان در جان انسان پدید میآید. توبه، به معنای پشیمانی و بازگشت از گناه است. انسانِ توبه كار، پس از گناه، از كار خود پشیمان میشود و از خدا تقاضا میكند كه او را ببخشد. توبه امّا مدت مشخصی دارد. بهتر این است كه انسان پس از گناه بلافاصله توبه كند و آن را به تأخیر نیندازد. در روایاتی كه از امامان به ما رسیده، میخوانیم كه گناه انسان تا هفت ساعت در نامه ی عملش نوشته نمیشود، و اگر او از گناهش استغفار و توبه كند، اصلاً آن را نمینویسند، و اگر توبه نكند، در پرونده ی اعمالش ثبت میشود . اما بر اساس این آیه و آیه ی بعد، فرصت توبه، تا پیش از مرگ انسان است، و زمانی كه مرگ فرا برسد، دیگر فرصت توبه تمام شده است. در قرآن كریم میخوانیم كه فرعون، در هنگام غرق شدن ایمان آورد؛ ولی ایمانش پذیرفته نشد و با حالت كفر از دنیا رفت. نكتهای كه باید بدان توجه كنیم، این است كه اگرچه تا هنگام مرگ برای توبه فرصت داریم، هیچ یک از ما از هنگام مرگ خویش خبر نداریم. به همین سبب اگر خدای ناكرده مرتكب گناهی شدیم، باید فوری استغفار كنیم و توبه را به تأخیر نیندازیم. پیامبر گرامی ما در این باره فرموده است؛ «توبه را به تأخیر نینداز؛ زیرا مرگ فوری ناگهانی فرا می رسد.»
1 - كافي، ج2، ص 272
2 - صحيفة سجاديه، دعاي 45
3 - براي اطلاع بيشتر ر.ك. به: الكافي، ج2، ص430، باب الاستغفار من الذنب
4- آيات 90 و 91 سورة يونس
5 - مستدرك الوسائل، ج12،
🔰 صفحه ۸۱ مصحف شریف سوره مبارکه نساء
نکته تفسیری صفحه ۸۱:
محرم و نامحرم:
از نظر دین اسلام، ارتباط مرد و زن، در یكی از این سه حالت است، و غیر از آن، امكان ندارد. نخست، ارتباط زناشویی است. در این حالت، مرد و زن با یكدیگر ازدواج میكنند و احكام و قوانین زن و شوهر، بین آن دو حاكم می شود. دومین حالت، ارتباط محرمیت است. یعنی مرد و زن به هم محرم هستند و میتوانند یكدیگر را بدون حجاب ببینند، با هم روبوسی كنند و دست بدهند؛ مانند ارتباط مادر و پسر، برادر و خواهر، دایی و خواهرزاده، عمو و برادرزاده، پدربزرگ و نوه و... . این آیه و آیه ی بعد توضیح میدهد كه چه كسانی به انسان محرم هستند، و بیان میكند كه ازدواج با آنان حرام است و تنها با زنانی میتوان ازدواج كرد كه علاوه بر شروط ازدواج، بر انسان نامحرم باشند.
سومین حالت ارتباط زن و مرد، ارتباط افراد نامحرم و بیگانه است. در این حالت، زن باید كاملاً حجاب خود را حفظ كند و بدن خود ـ جز صورت و قسمت پایینتر از مچ دست ـ را از نامحرمان بپوشاند. مسأله ی محرم و نامحرم، یكی از مسائل مهم دین اسلام است. قرآن كریم و پیشوایان ما بر این موضوع تأكید فراوانی كردهاند و در مورد ضرورت حفظ حجاب در برابر افراد نامحرم، دستورهای ویژهای دادهاند. به همین علّت لازم است كه یك انسان مسلمان، با این دستورها به خوبی آشنا شود؛ افرادی را كه با او محرم هستند، بشناسد و از نگاه کردن به افراد نامحرم و ارتباط نادرست با آنان بپرهیزد. برای نمونه باید بدانیم که پسرعمو و دخترعمو، پسـرخاله و دخترخاله و... و همچنین برادرشوهر و خواهرزن با هم نامحرم هستند و نمی توانند بدون حجاب در مقابل هم آشکار شوند، یا با هم دست دهند، و در جایی که کسی دیگر نیست، تنها بمانند. بر خلاف تصوّر برخی از افراد بی اطّلاع، رفت و آمد زیاد دو خانواده با هم، یا داشتن نسبت خانوادگی نزدیک باعث نمی شود که همه با هم محرم شوند. امامان معصوم ما، بر رعایت حجاب و حفظ عفّت و پرهیز از نگاه حرام تأکید فراوانی کرده اند. پیشوای ششم ما در این باره فرموده است: «نگاه حرام، تیری از تیرهای مسموم شیطان است. هر كس آن را برای فرمانبرداری از خدا ترك كند، خداوند ایمانی در وجود او ایجاد میكند كه طعمش را خواهد چشید.» در تاریخ آمده است كه روزی شخص نابینایی به در خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها آمد و از ایشان اجازه خواست که وارد منزل شود. آن حضـرت، خود را از او پوشاند. پدر گرامی حضـرت زهرا ـ یعنی پیامبر صلوات الله علیه ـ كه در منزل دخترش حضور داشت، از او پرسید: «دخترم، او كه تو را نمیبیند؛ چرا خودت را پوشاندهای؟» ایشان به پدر عرض كرد: «اگر او مرا نمیبیند، من او را میبینم، و او عطر (جامه ی) مرا میشنود.» پیامبر اکرم صلوات الله علیه كه از حیا و عفت دخترش شگفتزده شده بود، فرمود: «گواهی میدهم كه تو پاره ی تن من هستی.»
1 - براي اطلاع بيشتر ر.ك. به: وسايل الشيعه–كتاب النكاح
2 - من لايحضره الفقيه، ج4، ص19
3 - بحارالانوار، ج43، ص92
🔰 صفحه ۸۲ مصحف شریف سوره مبارکه نساء
نکته تفسیری صفحه ۸۲:
اسلام و برده داری:
یکی از پدیده های اجتماعی که تا حدود 120 سال قبل، رسماً در جهان وجود داشته، مسأله ی «برده داری» است. به درستی روشن نیست که برده داری از چه زمانی آغاز شده؛ ولی دانشمندان می گویند که برده داری از زمانی آغاز شد که انسانها کم کم از شکار دست کشیدند و به راه های دیگری مانند کشاورزی رو کردند. پیش از آن، نگهداری اسیران جنگی و تأمین غذای آنان بسیار دشوار بود؛ ولی با پیشـرفت انسانها و امکان زنده نگهداشتن اسیران جنگی، دیگر آنان را نمی کشتند و از آنان کار می کشیدند. پس از مدّتی، حالت برده داری گسترش یافت و گاه زنان و فرزندان یک ملّت نیز بردگان کسانی می شدند که آن سرزمین را فتح می کردند.
برده داری در برخی از اقوام کهن مانند یونان و روم با خشونت زیادی همراه بود و با بردگان ماننـد حیوانات ـ بـلکه بدتـر ـ رفـتار می شد. برده داری تا قرون اخیر ادامه داشته است؛ به طوری که در اواخر قرن 18میلادی، دولت انگلستان هر سال دویست هزار برده را معامله می کرد و یکصدهزار انسان آزاد را از آفریقا می گرفت و برای بردگی به آمریکا می برد. سرانجام در سال 1890 میلادی، طی قطعنامه ای در کنفرانس بروکسل، سنّت شوم برده داری برای همیشه و در همه جا لغو شد. در هنگام ظهور اسلام، برده داری، یکی از سنّتهای رایج سرزمین حجاز بود. هزاران برده در خانه های ارباب خود می زیستند و به آنان خدمت
می کردند. در آن هنگام امکان نداشت که این رسم به کلی برچیده شود؛ زیرا اگر اسلام طی یک فرمان عمومی دستور آزادی همه ی بردگان را صادر می کرد، شاید بیشتر آنان تلف
می شدند؛ چرا که گاهی نیمی از جامعه را بردگان تشکیل می دادند. آنان، نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه جا و مکان مناسبی برای زندگی. اگر یکباره همه ی بردگان آزاد
می شدند، گروه عظیم بیکاری پدید می آمد که هم زندگی خودشان با خطر مواجه می شد و هم ممکن بود نظم جامعه را بر هم زنند، و اگر محرومیت به آنان فشار میآورد، ممکن بود به همه جا حمله ور شوند و درگیری و خون ریزی به راه اندازند. به همین سبب، اسلام برنامه ای دقیق و حساب شده برای آزادی تدریجی بردگان تنظیم کرد که اگر به درستی اجرا می شد، برده داری بسیار زودتر از قرن نوزدهم به پایان می رسید. اسلام هر نوع تجاوز و ستم را ممنوع شمرد، و بدین ترتیب، ریشه ی برده داری را خشک کرد؛ زیرا بیشترین نوع برده داری، نتیجه ی تجاوز ملّت های زورگو به ملّت های ضعیف بود. اسلام همچنین یکی از مصارف زکات را ـ که درآمدی پرفایده برای حکومت اسلامی است ـ آزاد کردن بردگان قرار داد. از نظر اسلام، آزاد کردن بردگان، پاداش بسیار زیادی دارد و زندگی پیشوایان ما نشان می دهد که آنان با کوچک ترین علّتی، یا حتّی بدون علّت، بردگان زیادی را آزاد کرده اند. از نظر دین اسلام، کفّاره ی بسیاری از گناهان، آزاد کردن برده است. همچنین، برنامه ها و دستورهای دینی دیگری وجود دارد که نتیجه ی همه ی آن ها، آزاد شدن بردگان از اسارت بردگی است. همچنین اسلام از همان ابتدا به بردگان شخصیت داد، آنان را مانند اربابشان انسان برشمرد و سهم ایشان از بیت المال را به اندازه ی صاحبانشان مشخّص کرد. به هر حال، تمام شواهد، گویای این مطلب است که برنامه ی اسلام، با رسم شوم برده داری مخالف، و با حذف کامل آن موافق بوده است.[1]
[1] - اقتباس از تفسیر نمونه، ج 21، ص 412 و ترجمة تفسیر
🔰 صفحه ۸۳ مصحف شریف سوره مبارکه نساء
نکته تفسیری صفحه ۸۳:
هیچ تفاوتی بی حکمت نیست:
انسانها به دو شکل زن و مرد آفریده شده اند. مردان و زنان از نظر جسمی و روحی، تفاوتهای زیادی با هم دارند؛ امّا هیچیک از این تفاوتها بی علّت نیست. وضع جسمی و روحی مرد، برای کسب و کار و فعالیت های سخت مناسب است، و وضع جسمی و روحی زن، برای پرورش فرزند و گرما بخشیدن به کانون خانواده ـ که مهمترین بخش جامعه را تشکیل می دهد ـ تناسب دارد. بر همین اساس، هر یک از مرد و زن، وظایف مشخّصی دارند و برای انجام این وظایف، حق و حقوق ویژه ای به آنان تعلّق می گیرد. مثلاً مرد وظیفه دارد که از همسر و فرزندانش مراقبت کند و خرج و مخارج آنان را بپردازد. بنابراین، حق سرپرستی خانواده به مرد واگذار شده است. زن نیز امور همسر و فرزندان خود را سامان می دهد، و در مقابل، مخارج زندگی اش توسط شوهرش تأمین می شود. این آیه به همه ی انسانها یادآوری می کند که هر یک از حقوق مرد و زن، حکمت مشخّصی دارد و بر اساس وظایفی است که خدا بر عهده ی آنان قرار داده است. به همین سبب نباید زنان آرزو کنند که ای کاش حق و حقوق مردان را داشتند؛ یا مردان بگویند که ای کاش از حقوق زنها برخوردار بودیم؛ بلکه به جای این آرزوهای نادرست باید از خدا بخواهند که از لطف و فضلش به آنان عنایت کند و نعمتهای مادی و
معنوی خویش را بر آنان بیشتر کند. در تاریخ آمده است که روزی یکی از همسران
پیامبر ‹ به نام امّسلمه به پیامبر صلوات الله علیه عرض کرد: «چرا مردان به جهاد می روند و ما زنان نمیرویم؟ چرا ارث ما، نصف ارث مردان است؟» در آن هنگام، این آیه نازل شد و به این گونه سؤالات پاسخ داد[1]. آری، اگر زنان به علّت وضع جسمی و قدرت بدنی
نمی توانند به جهاد بروند، در عوض، به سبب سامان دادن به امور خانه و همسر و فرزند، پاداش جهاد را دریافت می کنند،[2] و اگر ارثشان نصف ارث مردان است، بدین علّت است که بار زندگی آنان و فرزندانشان بر عهده ی مردان است.[3] به هر حال، این تفاوتها هیچ یک بی حکمت نیست و هر یک از مرد و زن، با ایمان و عمل صالح میتواند به کمال و سعادت انسانی برسد و هیچ تبعیضی میان این دو جنس قرار داده نشده است.[4] آری، این پیام اسلام است که ملاک برتری انسان در پیشگاه خداوند، ایمان و تقوای الهی است. هر کس به وظیفه ی خود در برابر خداوند، خانواده و جامعه عمل کند، نزد خداوند محبوب تر، و جایگاهش برتر از دیگران است؛ مرد باشد یا زن.
[1] - تفسیر نمونه، ج 3 ، ص 362
[2] - برگرفته از روایات معصومین. کافی، ج 5، ص 10. باب جهاد الرجل و المرأه
[3] - در این مورد ذیل آیه 11 سورة نساء مطالبی ذکر شد.
🔰 صفحه ۸۴ مصحف شریف سوره مبارکه نساء
نکته تفسیری صفحه ۸۴:
به همسایه نیکی کنید:
از زمانی که بشر به صورت اجتماعی زندگی کرده، واژه ی «همسایه» برای او معنا و مفهوم داشته است. ما انسانها، موجوداتی اجتماعی هستیم و خواسته یا نخواسته در کنار انسانهای دیگر زندگی می کنیم. دین اسلام که برای همه ی امور انسانها برنامه دارد، به موضوع همسایه و همسایه داری توجه ویژه ای کرده است. نیکی و محبّت همسایگان به یکدیگر، مایه ی آرامش خاطر آنهاست و بسیاری از مشکلات، با کمک همسایگان حل و فصل می شود. در مقابل، آزار و اذیت همسایگان به یکدیگر، زندگی را در کام انسان تلخ می کند و خانه را که باید محل آرامش انسان باشد، به مکان رنج و ناآرامی او تبدیل می کند. این آیه به همه ی مسلمانان دستور می دهد که به همسایگان خود نیکی کنند. البته همسایگان نزدیک در اولویت قرار دارند؛ ولی همسایگان دور نیز باید مورد توجه قرار بگیرند. بر اساس برخی از روایات، تا چهل خانه از چهار طرف، همسایه ی انسان محسوب می شوند.[1]
پیشوایان معصوم ما در باره ی حق همسایه و لزوم نیکی به او، توصیه های مهمّی کرده اند. در وصیت های امیر مؤمنان علی علیه السلام چنین می خوانیم: «خدا را در مورد همسایگانتان در نظر بگیرید؛ که نیکی به همسایگان، سفارش پیامبر شماست. پیامبر صلوات الله علیه آن قدر در باره ی نیکی به همسایه سفارش کرد که ما گمان کردیم به زودی دستور می دهد که همسایه از همسایه ارث می برد.»[2] در روایت دیگری آمده که روزی پیامبر اسلام (ص) سه بار فرمود: «به خدا سوگند، ایمان ندارد.» شخصی پرسید: «چه کسی؟» فرمود: «کسی که همسایه اش از آزار و اذیت او در امان نباشد.»[3] جالب اینکه در روایات می خوانیم که همسایگان سه نوع اند: 1ـ همسایه ای که به گردن انسان یک حـق دارد؛ 2ـ همسایه ای که دو حق دارد؛ 3ـ همسایه ای که سه حق دارد. آن که یک حق دارد، همسایه ی کافر است. زیرا فقط همسایه است. دومین گروه که دو حق دارند، همسایگان مؤمن هستند؛ زیرا هم حق همسایگی دارند و هم از جهت ایمانی، برادر مسلمان انسان محسوب می شوند. سومین گروه، همسایگان خویشاوند هستند؛ زیرا علاوه بر دو حق یادشده، حق خویشاوندی نیز بر گردن انسان دارند.[4]
[1] - کافی، ج 2، ص 669
[2] - نهج البلاغه، نامة 47
[3] - تفسیر نمونه، ج 3، ص 381
[4] - تفسیر آسان، ج 3، ص 228
🔰 صفحه ۸۵ مصحف شریف سوره مبارکه نساء
نکته تفسیری صفحه ۸۵:
گواهانِ بزرگترین دادگاه جهان:
یکی از عجیب ترین صحنه های جهان هستی، صحنه ی قیامت است. میلیاردها انسان در یک زمان در مکانی بسیار وسیع به پا می خیزند. هر یک از آنان، مدّتی در دنیا درنگ کرده اند و اعمالی خوب یا بد همراه خود آورده اند. بهشت پرنعمت نمایان می شود و تمام انسانها از ته دل آرزوی آن را می کنند. پرده از دوزخ کنار میرود و ترس و وحشت، سراسر وجود گنهکاران را فرا می گیرد. آنگاه بزرگترین دادگاه هستی بر پا می شود. قاضی دادگاه، خداست؛ تنها قاضی ای که از تک تک اعمال متهمان آگاهی دارد. با این حال، گواهان اعمال را فرا می خواند. تعداد کسان و چیزهایی که به دستور خدا، اعمال انسانها را در دنیا زیر نظر داشته اند و برای گواهی دادن در دادگاه بزرگ قیامت مأمورند، زیاد است. فرشتگان، زمین، زمان، و اعضای بدن، هر یک حاضر می شوند و نزد قاضی دادگاه زبان باز کرده، آنچه را که در دنیا دیده بوده اند، بیان می کنند.[1] یکی از مهم ترین شاهدان دادگاه قیامت، پیامبران امّتها هستند. به فرموده ی قرآن، پیامبر هر امّتی، در دادگاه قیامت حاضر می شود و در مورد رفتار مردم امتش سخن می گوید. پیامبر اسلام و امامان معصوم نیز گواهان امّت خود هستند. آن انسانهای بزرگ، در قیامت از کارهای ما سخن می گویند و خوب و بد آنها را بیان می کنند.
می دانیم که در هر دادگاهی، کسانی می توانند گواهی دهند که مطلب مورد نظر دادگاه را دیده و از آن کاملاً مطّلع باشند؛ آیا پیامبر و امامان از کارهای ما اطلاع دارند که می خواهند در مورد آن گواهی دهند؟ آری، آنان کارهای ما را می بینند و از تک تک آنها باخبرند. در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «اعمال تمام بندگان خوب و بد [خدا] هر روز صبح به پیامبر عرضه میشود [و آن حضرت از آن ها آگاهی می یابد]. بنابراین [از کارهای زشت] دوری کنید.»[2] در روایات دیگر می خوانیم که امامان نیز هر روز از کارهای مردم باخبر می شوند.[3] در تاریخ نقل شده است که شخصی به امام رضا علیه السلام عرض کرد: «گروهی از دوستان شما از من خواسته اند از شما درخواست کنم که برایشان دعا کنید.» حضرت فرمود: «سوگند به خدا، کارهای ایشان هر روز بر من عرضه می شود [و من از احوال آنان خبر دارم و برایشان دعا می کنم].»[4] به راستی اگر کمی بیندیشیم که افراد زیادی از کارهای ما خبر دارند، شاید بیشتر مراقب رفتار و کردارمان باشیم.
[1] - تفسیر نور، ج 2، ص 293
[2] - الکافی، ج 1، ص 219
[3] - من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 191
[4] - بحارالانوار، ج 23، ص 348
🔰 صفحه ۸۶ مصحف شریف سوره مبارکه نساء
نکته تفسیری صفحه ۸۶:
گناه نابخشودنی:
از آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام استفاده می شود که روح و جان آدمی با گناهان بیمار می شود، و البته تمام بیماری های روحی انسان، تا هنگام مرگ، درمان قطعی دارند. آن درمان، «توبه از گناه» است.[1] روشن است که هر بیماری روحی، درمان مشخصی دارد. درمان شرک، ایمان است. درمان آزار و اذیت پدر و مادر، احترام و جلب رضایت آنهاست. درمان قطع رابطه با خویشاوندان، پیوند با آنان است و.... . پس از مرگ اما ماجرا کمی فرق می کند. می دانیم که درِ توبه فقط تا هنگام مرگ باز است و پس از آن دیگر توبهای پذیرفته نمی شود؛[2] اما به فرموده ی این آیه، به جز گناه شرک، امکان بخشش گناهان دیگر پس از مرگ وجود دارد. این یعنی کسانی که عمداً و از سر لجاجت با پیامبران برای خدا شریک قائل شدند و او را تنها خدای جهان ندانستند و به خدایان دیگری نیز اعتقاد داشتند و در زندگی خویش از این اعتقاد ناپاک دست برنداشتند و با ایمان آوردن به خدای یگانه، از گناه شرک توبه نکردند، با آمدن مرگ چنان به پرتگاه عمیق جهنّم سقوط می کنند که هیچ راهی برای نجاتشان وجود نخواهد داشت. آری، شرک، انسان را به نابودی می کشد و وجودش را متلاشی می کند.
در آیه ی 31 سوره ی حج می خوانیم: «هیچ شریکی برای خدا قرار ندهید. هر کس برای خدا شریک قرار دهد، مانند کسیست که از آسمان سقوط کرده است و لاشخورها او را در هوا تکه تکه می کنند، و اگر از چنگال آنان به سلامت بگذرد، تندباد شدیدی او را به جای دوری پرت می کند.» همچنین به فرموده ی قرآن، کسی که با حالت شرک از دنیا برود، به هیچ وجه بهشتی نخواهد شد. قرآن از زبان حضرت عیسی علیه السلام نقل می کند: «هر کس به خدا شرک ورزد، خداوند بهشت را بر او حرام می کند و جایگاهش دوزخ خواهد بود.»[3] ولی غیر از این گناه بسیار بزرگ، امکان بخشش گناهان دیگر پس از مرگ وجود دارد، و خدا اگر صلاح بداند، آنها را می آمرزد. بنابراین، این آیه، یکی از امیدبخشترین آیات برای افراد باایمان است؛[4] زیرا بر اساس آن، یکتاپرستان امیدوارند که خداوند گناهان دیگر آنان را به لطف خویش ببخشد. به همین سبب، امیر مؤمنان علی علیه السلام به خداوند عرض کرد: «خدایا، من در مورد محبوبترین چیز نزد تو يعني یکتاپرستی، از تو اطاعت كردم و در خصوص منفورترین چیز در پیشگاهت یعنی شرك، نافرمانیات نکردم. پس تو نیز گناهان دیگر مرا ببخش.»[5] البتّه این امکان نیز وجود دارد که گناهان انسان پس از مرگ بخشیده نشود و او مجازات آنها را بچشد. نقل شده که شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: «آیا خدا گناهان بزرگ را پس از مرگ انسان می بخشد؟» امام در پاسخ او فرمود: «آری؛ این مربوط به خواست خداست. اگر بخواهد، انسان را برای آنها عذاب می کند، و اگر بخواهد، او را می بخشد.»[6]
[1] - برگرفته از روایت معروف «لکل داء دواء و دواء الذنوب الاستغفار» . وسائل الشیعه، ج 16، ص 68
[2] - در این خصوص ذیل آیة 17 سورة نساء مطالبی گفته شد.
[3] - آیة 72 سورة مائده
[4] - براساس روایتی از امیرمؤمنان (ع). تفسیر نمونه، ج 3، ص 410
[5] - مصباح کفعمی، ص 370
[6] - تفسیر صافی، ج 1، ص 457
آخرین ویرایش توسط مدیر: