سوره مائده _ تفسیر کامل سوره مائده آیه ۱ تا ۱۲۰ _ تفسیر صفحات ۱۰۶ تا ۱۲۷ قرآن کریم

  • نویسنده موضوع شاهدخت
  • تاریخ شروع
شاهدخت

شاهدخت

👸
پرنسس وطن وی
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
7,299
پسندها
10,250
امتیازها
113
مدال ها
16
23 06 21 10 37 33 585 deco

🔰 صفحه ۱۰۶ مصحف شریف سوره‌های مبارکه نساء و مائده
IMG 20230625 134021 160

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۰۶🌷


👈به پیمان خود وفا کنید:

یکی از موضوعاتی که در زندگی فردی و اجتماعی همه‏ی انسان ها نقش اساسی دارد، موضوع پیمان و قرارداد است. خانواده که کوچکترین جامعه است، با پیمان ازدواج شکل می گیرد، و حکومت که بزرگترین دستگاه گرداننده‏ ی جامعه است، با بسته شدن پیمان میان مردم و حاکمان به وجود می آید.
انسانها در سراسر عمر، پیمانهای متنوعی را تجربه می کنند. قراردادهای کاری، تجاری، سیاسی، نظامی و ...، نمونه های این پیمانها هستند. بالاتر از همه‏ ی این پیمانها، پیمان انسانها با خدا، پیامبران و امامانشان است؛ پیمانی که بر اساس آن، مردم عهد می بندند که از خدا و پیشوایانشان پیروی کنند، و خدا نیز تعهّد می کند که آنان را به سرمنزل سعادت و خوشبختی برساند.
این آیه به مسلمانان فرمان می دهد که به تمامی پیمانهایشان پایبند باشند.

موضوع «وفای به عهد»، یکی از موضوعات مهم و مورد تأکید در قرآن و سخنان پیشوایان دین ماست؛ زیرا بدون آن، بزرگترین بلای اجتماعی یعنی «سلب اطمینان مردم از یکدیگر» و در نتیجه هرج و مرج در جامعه پدید می آید. این موضوع، از موضوعاتی ست که هیچگونه تفاوتی میان انسانها در مورد عمل به آن وجود ندارد؛ خواه طرف پیمان، مسلمان باشد یا غیر مسلمان. در واقع این مطلب نه فقط یک حق دینی و اسلامی، بلکه یکی از حقوق انسانی است.

از امیر مؤمنان علی در این باره چنین نقل شده است:
«در میان واجبات الهی، هیچ موضوعی همانند وفای به عهد در میان مردم جهان ـ با تمام اختلافاتی که دارند ـ مورد اتفاق نیست. به همین سبب، بت پرستان زمان جاهلیت نیز پیمان ها را در میان خود محترم می شمردند؛ زیرا عواقب دردناک پیمان¬شکنی را دریافته بودند.»

در حدیث دیگری از امام صادق می خوانیم:
«سه چیز است که خدا به هیچ کس اجازه‏ ی مخالفت با آن را نداده است: بازگرداندن امانت، وفای به عهد، و نیکی به پدر و مادر؛ خواه طرف دیگر نیکوکار باشد، خواه بدکار.»

🔰 صفحه ۱۰۷ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 134347 201

🌸 نکته تفسیری صفحه ۱۰۷🌸

👈 روزی که دین کامل شد:

این آیه در باره‏ ی دو موضوع متفاوت سخن می گوید. موضوع یکم که بخش عمده ای از آیه را تشکیل داده، مربوط به «احکام گوشت-های حلال و حرام» است. موضوع دوّم که در میان موضوع نخست طرح شـده، مـربـوط بـه روزی با چـهار ویـژگی مـهم اسـت:
1ـ کافران مأیوس شدند؛
2ـ دین کمال یافت؛
3ـ نعمت خدا بر مسلمانان تمام شد؛
4ـ خداوند اسلام را دین و راه و روش زندگی مردم تا روز قیامت انتخاب کرد.

بی شک این روز، روزی نبوده که خدا احکام گوشت های حلال و حرام را نازل کرده است؛ زیرا حلال یا حرام شدن یک غذا، اهمیت زیادی برای کافران و دشمنان خونی اسلام نداشته که باعث نومید شدن آنان از نابودی اسلام شود.
بنابراین در تاریخ زندگی پیامبر باید در جست وجوی روز دیگری باشیم که چنین ویژگی هایی داشته باشد. بررسی تاریخ اسلام نشان می دهد که جز یک روز، هیچ روزی تمام این چهار ویژگی را نداشته است. آن روز مهم، روز هجدهم ماه ذی¬حجه‏ ی سال آخر عمر پیامبر است؛ روزی که پیامبر پس از بازگشت از مراسم حج، در مکانی به نام «غدیر خم»، حضرت علی را در حضور بیش از صدهزار نفر، جانشین خود معرفی کرد. کافران که تا آن روز امید داشتند با از دنیا رفتن پیامبر، راه و روش او نیز برچیده شود، با دیدن جانشین شایسته ای برای او، از نابودی اسلام مأیوس شدند. در آن روز، دین مردم کامل شد؛ زیرا تا آن زمان، مردم بسیاری، دستورها و احکام خدا را شنیده بودند؛ ولی نمی دانستند که پس از پیامبر چه کسی رهبری امّت اسلامی را به عهده می گیرد و احکام اجتماعی دین را اجرا می کند و به سؤالات جدید آنان در مورد موضوعات دینی پاسخ می دهد. در آن روز اما مردم دانستند که شخصی برای رهبری آنان مشخص شده که با پیروی از او، هیچ مشکلی برای دینداری آنها پدید نخواهد آمد. در روز غدیر، نعمت خدا بر مردم به آخرین حد خود رسید؛ زیرا هیچ نعمتی بزرگ تر از نعمت هدایت و راهنمایی مردم به سعادت و خوشبختی وجود ندارد. تا آن روز، خداوند دستورهای زیادی را برای سعادت مردم نازل کرده بود؛ ولی اگر مردم پس از پیامبر  بدون داشتن رهبری شایسته به حال خود رها می شدند، بی شک در زندگی فردی و اجتماعی شان مشکلات زیادی پدید می آمد و در حیرت و گمراهی قرار می گرفتند؛ امّا خداوند در روز غدیر، نعمت هدایت را بر مردم تمام کرد و با تعیین بهترین گزینه برای رهبری مردم پس از پیامبر ، چراغ هدایت را تا قیامت برایشان روشن گذاشت. آری، در آن روز، اسلام، دین و راه و روش زندگی مردم تا ابد انتخاب شد؛ زیرا قانون خدا ـ هر قدر هم کامل و بی نقص باشد ـ اگر زیر نظر رهبری معصوم و دانا قرار نگیرد، دچار برداشت های نادرست می شود، و به درستی اجرا نمی شود؛ ولی انتخاب پیشوایانی مانند علی و فرزندان معصوم او از سوی خدا برای رهبری امّت اسلامی و نظارت بر اجرای دقیق احکام و دستورهای دین، نتیجه بخشیدن دین اسلام را تضمین کرد. با این همه متأسفانه پس از پیامبر، بیشتر مردم، پیام حیات بخش آن روز را به فراموشی سپردند و خود و آیندگانشان را از نعمت پیشوایی امامان معصوم محروم کردند؛ در مقابل، ما شیعیان خدا را شکر می کنیم و بر خود می بالیم که به امامت امامان معصوم اعتقاد داریم.

🔰 صفحه ۱۰۸ مصحف شریف سوره های مبارکه مائده
IMG 20230625 134410 079

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۰۸🌷

وضو:

دین اسلام، سرشار از احکام و دستورهایی ست که آفریدگار جهان برای رشد و کمال بندگانش بر آنان نازل کرده است. یکی از این دستورها که خود مقدمّه‏ ی دستورهای مهم دیگر است، «وضو» است. خواندن نماز ـ که از مهم ترین اعمال دین محسوب میشود ـ مشروط به داشتن وضوست. به همین سبب در روایات آمده که بخش بزرگی از دینداری، به وضو وابسته است .
بدون شک وضو دارای دو فایده‏ ی روشن است:
فایده‏ ی بهداشتی و فایده‏ ی اخلاقی و معنوی.
از نظر بهداشتی، شستن صورت و دست ها، آن هم پنج مرتبه در شبانه روز، اثر زیادی در نظافت بدن دارد. مقدمه ی مسح کردن سر و پاها که شرط صحت آن، رسیدن آب به موها یا پوست بدن است نیز پاکیزگی این اعضاست. از نظر اخلاقی و معنوی نیز این عمل، اثر تربیتی ویژه ای دارد؛ زیرا با قصد قربت و برای خدا انجام می شود. مفهوم این عمل شاید این باشد که خدایا، از فرق سر تا نوک انگشتان پاهای ما در راه اطاعت تو قرار دارد.
در باره‏ ی فواید وضو از امام رضا نقل شده است:
«برای این به وضو دستور داده شده و آغاز عبادت با آن است که بندگان هنگامی که در پیشگاه خدا می ایستند و با او مناجات می کنند، پاکیزه باشند و دستورهای او را به کار بندند و از آلودگی ها و نجاست ها پاک باشند. علاوه بر این، وضو باعث می شود که آثار خواب و کسالت از انسان برطرف شود و دل و جان او برای ایستادن در پیشگاه خدا نور و صفا یابد.» پیشوایان ما توصیه کرده اند که وضو به صورت کامل و بر اساس آداب آن گرفته و از عجله کردن در وضو خودداری شود . همچنین داشتن وضو در همه‏ ی حالات، بسیار خوب و مناسب است. از پیامبر خدا  نقل شده است: «زیاد وضو بگیر تا خدا بر عمرت بیفزاید، و اگر می توانی در شب و روز(همیشه) باوضو باشی، این کار را بکن؛ که اگر با وضو از دنیا روی، مانند شهید از دنیا رفته ای.»
در روایتی از امام صادق می¬خوانیم: «کسی که با وضو به رختخوابش برود و بخوابد، رختخوابش مانند عبادتگاهش می شود.»

🔰 صفحه ۱۰۹ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 134451 721

🌺نکته تفسیری صفحه ۱۰۹ 🌺

مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند:

همه‏ ی ما برای انجام یک کار و رسیدن به یک هدف، از علل و اسباب گوناگونی بهره می گیریم. مثلاً برای به دست آوردن نان، وجود آرد، آب، آتش و توانایی برای پختن نان لازم است، و هنگامی که همه‏ی این موارد در کنار هم جمع شوند، نان پخته می شود. در یک نگاه سطحی، موارد ذکرشده، اسباب به وجود آمدن نان هستند؛ ولی با نگاهی عمیق تر در می یابیم که تمام آن موارد، وابسته به علل و اسباب دیگری است. مثلاً وجود آرد، وابسته به گندم، و وجود گندم، وابسته به خاک و آب و نور خورشید است، و این سه منبع مهم انرژی نیز در ید قدرت خداوند هستند. بنابراین همه چیز در نهایت به خدای بی نیاز می رسد که به هیچ چیزی وابسته نیست. به همین سبب، خداوند به بندگان باایمان خود دستور می دهد که از اسباب و عللی که او در جهان قرار داده، استفاده کنند و در عین حال به یاد داشته باشند که این اسباب و علل در اختیار خداست و او هر طور که صلاح بداند، نظام هستی را اداره می کند. از همین رو باید همراه با تلاش و کوشش و بهره گرفتن از اسباب جهان هستی، کارهایشان را به خدا بسپارند و از او بخواهند که آنان را در رسیدن به اهدافشان یاری کند.
با این توضیح روشن می شود که چرا قرآن کریم و پیشوایان معصوم ما این همه بر داشتن «توکّل» تأکید کرده اند؛ زیرا کسی که تمام تلاش خود را به کار برده و بر خدا نیز توکّل کرده است، از مشکلات و سختی هایی که در راه رسیدن به اهدافش وجود دارد یا پیش می آید، نمی هراسد و یقین دارد که آنچه برایش پیش می آید، به نفع اوست؛ زیرا او کارش را به خدایی سپرده که همه‏ی امور در اختیار اوست و حتّی از مادر و پدرش هم بر او مهربان تر است. بدون شک در زمان پیامبر، کسی جنگاورتر، سیاستمدارتر و مدبرتر از آن حضرت نبود. آن انسان حکیم، در تمام لحظات زندگی خود، تمام جوانب امور را می سنجید و از تمام قوای خود و مسلمانان برای پیش برد اهداف مقدّسش استفاده می کرد. در عین حال، هیچ کسی به اندازه‏ی آن حضرت، مردم را به توکّل و سپردن کارها به خدا دعوت نمی کرد. بنابراین، این تصوّر که معنای توکّل، تنبلی و دست روی دست گذاشتن است، پنداری کاملاً اشتباه است. هر یک از پیشوایان دیگر ما نیز کوشاترین افرادِ زمان خود بوده اند و این مطلب به ما کمک می کند که با معنای توکّل بیشتر آشنا شویم. در حدیثی آموزنده می خوانیم که روزی مردی نزد پیامبر آمد و پرسید: «ای پیامبر خدا، آیا شترم را رها کنم و بر خدا توکّل کنم؛ یا آن را ببندم و بر خدا نیز توکّل کنم؟» پیامبر فرمود: «آن را ببند و بر خدا توکّل کن.» بر اساس آموزه های دینی، توکّل در کنار تلاش و کوشش، علاوه بر تأثیر روحی و روانی فوق العاده، تأثیراتی در عالم هستی دارد که شاید ما از آن بی خبر باشیم. خدا در قرآن می فرماید: «هر کس بر خدا توکّل کند، خدا برایش کافی است [و کارهای او را سامان می¬دهد].» به همین سبب، ما کوچک ترین کارهای خویش را نیز با نام و یاد خدا آغاز می کنیم و در انجام آن ها، از آن نیروی بی پایان کمک می خواهیم


🔰 صفحه ۱۱۰ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 134513 839

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۱۰🌷

👈دو عامل خروج از تاریکی ها:

روشنایی و تاریکی، دو حالتی ست که بی شک همه‏ ی ما آن را بارها تجربه کرده ایم. ما در روشنایی، اطراف خود را می بینیم، از موانع روبرویمان می گذریم و براحتی به راه خود ادامه می دهیم. برعکس، در حالت تاریکی حتّی نمی توانیم جلوی پایمان را ببینیم، در اضطراب و وحشت به سر می بریم و با موانع روبرویمان برخورد می کنیم و امکان حرکت و ادامه‏ ی راه برایمان وجود ندارد. خداوند بارها در قرآن بیان فرموده که همانطور که جسم انسانها در یکی از دو حالت روشنایی یا تاریکی به سر می برد، روح و جان آنان نیز در نور یا ظلمت قرار می گیرد. در حالت نورانیت و صفای دل، انسان احساس آرامش می کند، از زندگی خود راضی است، از مردم کینه به دل ندارد، به کسی حسد نمی ورزد و لذّت بخش ترین چیز برای او، مناجات و سخن گفتن با آفریدگار مهربان هستی و انجام کارهایی ست که او را خشنود می کند. در این حالت، انسان، زندگی را مسیری روشن و با هدفی مهم و ارزشمند می شمارد.
به همین سبب، تا هنگامی که زنده است، برای جمع آوری توشه برای زندگی ابدی اش، از آن بهره می گیرد و هنگامی که با مرگ روبرو شود، با کمال میل آن را می پذیرد و برای منزل گرفتن در بهشت جاوید می شتابد. در حالت تاریکی و ظلمت اما انسان در حیرت و سرگردانی دائم قرار دارد. پیوسته خودش را با لذّت های گوناگون دنیا سرگرم می کند؛ امّا باز هم به آرامش حقیقی نمی رسد. او در زندگی اش هدفی را دنبال نمی کند و مرگ را وحشتناک ترین پدیده‏ ی جهان می شناسد؛ زیرا از نظر او، مرگ، پایان هستی و زمان خداحافظی با لذّت ها و چیزهای دوست داشتنی اوست. سراسر وجودش پر از کینه و نفرت به دیگران است و هیچ رابطه ای با آفریدگار خود ندارد.
بر اساس این آیات، قرآن و پیامبر، دو هدیه‏ ی ارزشمند خدا به بندگانش است تا آنان را از تاریکی های روحی به روشنایی و نور برسانند؛ وضعی آرمانی که به آن «سبل السلام»(جاده های سلامت) می گویند، و در آن، سلامت فردی، اجتماعی، جسمی، روحی، خانوادگی و... تضمین شده است. البته این انتقال و گذر از تاریکی ها به نور، یک شرط مهم و اساسی دارد، و آن، «پیروی از رضایت و خشنودی خدا» است. آری، آموزه های قرآن و پیامبر، کسانی را می تواند از تاریکی ها خارج کند و به نور برساند که در برابر خواست و فرمان خدا تسلیم شده باشند و از دستورهای او پیروی کنند. بنابراین، کسانی که خواست خود را بر خواست خدا ترجیح می دهند، از هدایت قرآن و پیامبر بهره ای نخواهند برد.

🔰 صفحه 111 مصحف شريف سوره مباركه مائده
IMG 20230625 134541 943

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۱۱🌷

بنی اسرائیل و سرزمین مقدس:

پس از خروج بنی اسرائیل از مصر و آزاد شدن از چنگال فوعونیان، خداوند نعمتهای خود را یکی پس از دیگری به آنها بخشید. تنها چیزی که بنی اسرائیل نیاز داشتند، سرزمینی بود که آن را وطن خود کنند و با استقلال در آن بزیند. خداوند این نعمت را نیز برای آنان مهیا کرد؛ به این شرط که برای به دست آوردن آن جهاد کنند و زحمت بکشند. به همین منظور دستور داد که به سوی سرزمین مقدّس حرکت کنند ؛ سرزمینی که از شرک و بت پرستی پاک بود و بسیاری از پیامبران الهی در آن مسکن داشتند و خدا را به یگانگی می پرستیدند . احتمالاً منظور از آن سرزمین پاک شده، تمام «منطقه ی شامات» باشد؛ منطقه ای که به گواهی تاریخ، مهد پیامبران الهی و سرزمین ظهور ادیان بزرگ، همچنین مرکز یکتاپرستی و نشر تعلیمات انبیا بوده است . به هر حال، بنی اسرائیل به آنجا رسیدند.
در آن زمان، آن سرزمین در دستان افراد نیرومند و ستمکاری به نام «عمالقه» قرار داشت.
حضـرت موسی به بنی اسرائیل فرمان داد که به آن سرزمین حمله کنند، و به ایشان وعده‏ ی پیروزی داد و فرمود که خدا آنجا را برای آنان قرار داده است؛ ولی آن ها که مردمی ترسو بودند، زیر بار جنگ نرفتند و به پیامبرشان گفتند:
«تو که می دانی در این سرزمین، افراد زورگو و ظالمی زندگی می کنند. ما هرگز وارد آن نمی شویم تا اینکه آنان خودشان از آن بیرون بروند. اگر بیرون رفتند، ما وارد آن خواهیم شد.»
در آن هنگام، دو نفر از افراد خداترس و باایمان به نام های «یوشع بن نون» و «کالب بن یوفنا» که دو تن از رهبران قبایل دوازده گانه‏ ی بنی سرائیل نیز محسوب می شوند، آنان را خطاب قرار داده، گفتند: «از عمالقه نترسید و ناگهانی از دروازه‏ ی شهر به آنان حمله کنید و غافل گیرشان کنید. اگر ایمان دارید، به خدا توکّل کنید و از چیزی نترسید.» قوم بنی اسرائیل امّا به پیامبرشان گفتند: «ای موسی، سخن ما همان است که گفتیم. تا هنگامی که عمالقه در آنجا هستند، ما وارد آن نمی شویم. تو و پروردگارت بروید و با عمالقه بجنگید. هنگامی که پیروز شدید، ما را نیز خبر کنید. ما همین جا نشسته ایم.» خداوند نیز به کیفر این نافرمانی، ورود به سرزمین مقدس را برای چهل سال بر بنی اسرائیل ممنوع کرد. آنان در این مدّت به سرگردانی در بیابان محکوم شدند؛ به طوری که هر چه حرکت می کردند، به جایی نمی رسیدند، و به اصطلاح، «دور خود می چرخیدند» . در روایات آمده است که حضرت موسی در همین دوران چهل ساله، دار فانی را وداع کرد.

🔰 صفحه ۱۱۲ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 134604 146

🌸 نکته تفسیری صفحه ۱۱۲🌸

نخستین قتل در روی زمین:

زندگی انسانها، صحنه‏ی آزمون های گوناگونی است که برخی از مردم از آنها سربلند، و بعضی سرافکنده خارج می شوند. آزمون های خدا از زمان پیدایش نخستین انسان شروع شده و تا کنون ادامه دارد. این آیات، به یکی از این آزمون ها اشاره دارد که در نخستین سال های زندگی بشـر در روی زمین، از دو نفر از انسان های نخستین گرفته شد، و نتیجه‏ ی آن، قبول یکی و سرافکندگی دیگری شد.
بر اساس روایات، دو تن از پسران آدم، «قابیل» و «هابیل» نام داشتند. آن دو نفر در وضع ویژه ای مأمور شدند که یکی از چیزهای خوب و دوست داشتنی خود را به خدا تقدیم و قربانی کنند. هابیل که دامدار بود، یکی از بهترین گوسفندان خود را برای قربان آورد؛ ولی قابیل که کشاورز بود، بدترین قسمت زراعتش را برای قربان آماده کرد. آنان قربانی خود را به بالای کوهی بردند. قرار بود صاعقه ای از آسمان فرود آید و یکی از آن دو قربانی را که از سوی خدا پذیرفته شده بود، بسوزاند. این اتّفاق برای قربانی هابیل افتاد، و بدین ترتیب معلوم شد که او نزد خدا گرامی تر است. از آن هنگام، قابیل به برادرش حسد ورزید، کینه‏ ی او را به دل گرفت و او را تهدید کرد که «قطعاً تو را به قتل می رسانم». هابیل در پاسخ برادرش گفت: «قبول نشدن قربانی از تو، تقصیر من نبود؛ بلکه خودت مقصّر بودی؛ زیرا تو در تقدیم قربانی، تقوا و پرهیزکاری را رعایت نکردی؛ ولی من رعایت کردم، و خداوند تنها اعمال پرهیزکاران را می پذیرد. تو تصمیم به کشتن من داری؛ ولی من چنین تصمیمی ندارم؛ زیرا من از خدا می ترسم. تو با کشتن من، گناه مرا نیز به گردن می گیری؛ چون فرصت زندگی و توبه را از من گرفته ای. و با کوله بار گناهان من و خودت خواهی مرد و از اهل دوزخ خواهی شد.» دل قابیل اما که پر از خشم و نفرت از برادرش شده بود، با این سخنان نرم نشد؛ بلکه او منتظر فرصتی بود که برادرش را به قتل برساند. سرانجام روزی او را در خلوت دید و دور از چشم پدر به او حمله کرد و سر هابیل را میان دو سنگ قرار داد و او را کشت، و بدین ترتیب، مرتکب نخستین قتل روی زمین شد؛ امّا او نمی دانست با بدن بی جان برادرش چه کار کند و چگونه از رسوا شدن در امان بماند. در آن هنگام، به دستور خدا، دو کلاغ در پیش روی او به یکدیگر حمله ور شدند و یکی از آن ها دیگری را کشت. آنگاه کلاغ زنده، گودالی کند و کلاغ مرده را در آن دفن کرد. بدین ترتیب، قابیل که ساعت ها بدن برادرش را به دوش می کشید، فهمید با آن چه کند.

🔰 صفحه ۱۱۳ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 134628 981

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۱۳🌷

توسّل:

بر اساس قرآن، هدف اصلی ما از زندگی در این جهان، «به دست آوردن خشنودی خدا و نزدیک شدن به او» است؛ نزدیک شدن به منبع قدرت، علم و عظمت جهان، و به دست آوردن رشد و کمال بی نهایت و بدون حدّ و حصـر در پرتو این نزدیکی. خدا در این آیه به مسلمانان دستور می دهد که در پی وسیله ای برای نزدیک شدن به او باشند. این وسیله، معنای وسیعی دارد و شامل هر کار و هر چیزی می شود که انسان را به خدا نزدیک می کند. از نظر امام علی، بهترین چیزهایی که با آن ها می توان به خدا نزدیک شد، ایمان به خدا و پیامبرش، جهاد، توجّه به عبارت «لا اله الا الله»، نماز، زکات، روزه‏ ی ماه رمضان، حج و عمره، صله‏ ی رحم(پیوند با خویشاوندان)، صدقه‏ ی پنهان و آشکار، و کارهای نیک دیگر است. همچنین در روایات زیادی می خوانیم که پیروی از اهلبیت و دوستی آنان و واسطه قرار دادن ایشان نزد خدا، وسیله‏ ی بسیار مؤثری برای نزدیک شدن به خدا و جلب خشنودی اوست. به این واسطه قرار دادن اهلبیت نزد خدا، «توسّل» می گویند. توسّل، حقیقتی از متن قرآن است و این که وهّابیانِ متعصّب و جاهل، شیعیان را به سبب اعتقاد به توسّل، مشرک می خوانند، تهمت و نسبت دروغی بیش نیست.
این که ما خدا را به مقام و منزلت امامانمان سوگند می دهیم تا حاجاتمان را برآورده کنند، یا از خود آنان تقاضا می کنیم که مشکلاتمان را برطرف کنند، به هیچ وجه به این معنا نیست که ایشان جدای از خدا، دارای قدرتی ویژه هستند؛ بلکه خداوند خود به آنان چنین مقامی داده تا بتوانند حاجات مردم را برآورند. آیا مراجعه‏ ی به پزشک و مصـرف دارو به این معناست که پزشک و دارو، جدای از خدا قدرت ویژه ای دارند؟! یا برعکس، این خداست که برطرف شدن بیماری را به مراجعه‏ ی به پزشک و مصرف دارو مشروط کرده است. شاید برای همه‏ ی ما اتّفاق افتاده باشد که برای درخواست از شخص مهمّی، فردی را که نزد او آبرو دارد، واسطه کرده باشیم. ما شیعیان نیز برای درخواست از خدا، آبرومندترین مخلوقات او را نزد او واسطه قرار می دهیم و حاجاتمان را توسط آنان به خدا عرضه می کنیم. در روایتی می خوانیم که خداوند می فرماید:

«بندگان من، هر کس که از شما درخواستی داشته باشد و آن را به وسیله‏ ی کسی که دوستش دارید، از شما بخواهد، درخواستش را برمی آورید. پس بدانید که محبوب ترین و گرامی ترین بندگان من، محمّد است و علی که دوست و حبیب من است. پس هر کس از شما که خواسته ای از من دارد، به آن دو توسّل کند؛ زیرا من حاجت کسی را که به حقّ آن دو نفر و خاندان پاک آن دو از من درخواست کند، رد نمی کنم.»


🔰 صفحه ۱۱۴ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 134656 422

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۱۴🌸

دزدی و مجازات دردناک آن:

یکی از کارهای خلاف و جرم هایی که در تمام جوامع -خواه مسلمان یا غیر مسلمان ـ منفور است و برای آن مجازات در نظر گرفته شده، «دزدی» است؛ زیرا این کار زشت، یکی از بزرگترین اصول مالکیت را زیر پا می گذارد. و شخص سارق، آنچه را که برای دیگران است، از دست آنان خارج می کند و نامشروع و غیر قانونی، از آن بهره می گیرد. بی شک اگر در جامعه ای دزدی شایع شود و سارقان مجازات نشوند، امنیت و آرامش از آن رخت بربسته، تلاش و کوشش برای به دست آوردن مال و ثروت مشروع و حلال، ارزش خود را از دست می دهد .
از این رو خداوند در این آیه با قاطعیت تمام فرمان می دهد که دست مرد و زن سارق برای مجازات باید قطع شود تا هم خودشان کیفر عمل ننگین شان را ببینند و هم درس عبرتی برای دیگران شود. البته دانستن چند نکته در این زمینه لازم به نظر می رسد:
1ـ بر اساس روایات اهل-بیت، مقدار بریدن دست، تنها چهار انگشت از دست راست است و نه بیشتر؛
2ـ اجرای حد دزدی (بریدن دست)، شامل هر سرقتی نمی شود؛ بلکه شروط زیادی دارد که بدون تحقق آن ها، اقدام به این کار جایز نیست. مثلاً دزدی نباید مربوط به سال قحط باشد که مردم گرسنه اند و راه به جایی ندارند؛ همچنین سرقتی مشمول حد دزدی می شود که از محلی حفاظت شده مانندخانه یا مغازه انجام گرفته باشد. این شروط به تفصیل در کتب فقهی آمده است. واقعیت این است که تمام این شروط، به ندرت در یک سرقت جمع می شود. این خود نشانگر این حقیقت است که منظور اصلی خداوند از این فرمان، ایجاد ترس در وجود کسانی ست که در دلهای خود، تصمیم شوم دزدی را می پرورانند. به قول معروف، هدف اصلی این حکم، پیشگیری است، و نه درمان؛
3ـ با این همه باید توجّه داشت که اگرچه اندکی از دزدی ها مشمول قانون قطع دست می شود، از نظر اسلام، هر نوع سرقتی گناه محسوب می شود و به هیچ وجه کوچک بودن آن، دلیل بر جایز بودنش نیست. بر اساس روایات اهلبیت، گناه دزدی مانند گناه بت پرستی ست و ارتکاب این عمل، خیر و برکت را از خانه انجام دهنده‏ ی آن بیرون می برد.

🔰 صفحه ۱۱۵ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 135358 646

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۱۵🌸

حرام خواری و آثار آن در زندگی دنیا و آخرت:
مال و ثروت، یکی از ضروریات زندگی انسان هاست که بدون آن، گذران زندگی ممکن نخواهد بود. به همین سبب، کسبِ درآمد و تلاش برای به دست آوردن آن، یکی از مهم ترین دغدغه های بشر است. انسانها از راههای متفاوتی می توانند به ثروت برسند؛ ولی آیا پیمودن همه‏ی آن راه ها مجاز است؟ بی شک جواب منفی است. بسیاری از راه های کسب مال، راههای ممنوع است و درآمد حاصل از آن، « مال حرام» محسوب می شود. رباخواری، گرفتن رشوه، کم فروشی، کلاه برداری، کم گذاشتن از کار، دزدی و ...، نمونه هایی از حرام خواری هستند.
با مطالعه‏ ی تعلیمات قرآن و پیشوایان معصوم دین، به روشنی درمی یابیم که کسب مال حرام، تأثیرات بسیار منفی و مخرّبی در زندگی دنیایی انسان و حیات پس از مرگ او دارد. از جمله ی این آثار این هاست:
1ـ قبول نشدن کارهای نیک: از امام باقر روایت شده است: «هنگامی که کسی مالی از راه حرام به دست آورد، حج و عمره و صله‏ی رحم او پذیرفته نمی شود.»
2ـ رفتن برکت از مال و زندگی : امام کاظم فرموده است: «مال حرام رشد نمی کند، و اگر هم زیاد شود، برکتی ندارد، و آنچه از آن انفاق شود، پاداشی ندارد، و هر آنچه که انسان پس از مرگش از آن به جای گذارد، توشه¬اش برای آتش دوزخ خواهد بود.»
3ـ تأثیر منفی در سعادت نسل: امام صادق فرموده است که تأثیر منفی درآمد حرام، در نسل انسان آشکار می شود.
4ـ سنگ دلی: در تاریخ آمده است که در روز عاشورا، هنگامی که لشکریان عمر سعد، امام حسین را از هر طرف محاصره کردند و دور وی حلقه زدند، امام از آنان خواست که ساکت شوند تا آن¬ها را موعظه کند؛ ولی آنان ساکت نشدند. امام خطاب به آنان فرمود: «وای بر شما! چرا ساکت نمی شوید تا سخنم را بشنوید؟ ... این برای این است که شکم های شما از غذاهای حرام پر و دل هایتان سنگ شده است. »
در آموزه های اهلبیت، کسب مال حلال و پرهیز از مال حرام، یکی از برترین عبادات برشمرده شده است. از پیامبر اسلام روایت شده است:
«عبادت، هفتاد بخش دارد، و برترین بخش آن، کسب مال حلال است.» همچنین از امام صادق نقل شده است: «پرهیز از یک لقمه مال حرام نزد خدا، از خواندن دو هزار رکعت نماز مستحب بهتر است.» از اینجا می توان فهمید که چرا مولای متقیان علی بر فراز منبر سه مرتبه چنین ندا داد:
«ای تاجران و کاسبان، ابتدا احکام خدا را در مورد کسب حلال و حرام یاد بگیرید و پس از آن تجارت کنید» .
 
شاهدخت

شاهدخت

👸
پرنسس وطن وی
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
7,299
پسندها
10,250
امتیازها
113
مدال ها
16
🔰 صفحه ۱۱۶ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 135710 530

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۱۶🌷

👈در کارهای خوب از یکدیگر سبقت بگیرید:

همه‏ ی ما بدون آنکه خود بخواهیم، در زمانی مشخص به دنیا آمده ایم و در زمانی که از آن بی خبریم، از دنیا خواهیم رفت. فاصله‏ ی این دو زمان، «عمر» ما محسوب می شود؛ بزرگ ترین سرمایه‏ ی ما که چیزی باارزش تر از آن برایمان وجود ندارد و نمی توان برایش قیمت تعیین کرد. این فرصت ارزشمند، بسیار کوتاه است و به سرعت از ما گرفته می شود. میلیاردها انسانی که دست از دنیا شسته اند و ما آن ها مرده می نامیم، مدّتی این سرمایه را در دست داشته و هم اکنون آن را از دست داده اند. مطالعه‏ ی آیات قرآن و توصیه های پیشوایان گرامی دین، نگاه زیبا و واقع بینانه ای به زندگی و عمر به ما می بخشد. آنان، عمر را به میدان مسابقه ای تشبیه کرده اند که در آن انسان ها با یکدیگر رقابت می کنند و به برندگان این مسابقه، بهترین زندگی با امکانات کامل و دائمی اهدا می شود؛ زندگی بدون مرگ، بدون بیماری، بدون پیری، بدون مشکلات و ... در مکانی به نام بهشت که سراسر نعمت و لذّت و آسایش است.
به همین سبب، خداوند در این آیه به همه‏ ی ما توصیه می فرماید که عمر خویش را مغتنم بشماریم و در این فرصت طلایی، برای انجام کارهای نیک، از یکدیگر سبقت بگیریم. آری، با این نگاه، مهم ترین دغدغه‏ ی انسان، انجام کارهای خوب می شود. سخنان پیشوایان ما، سرشار از عباراتی است که ما را به سبقت در خوبی ها توصیه کرده است؛ از جمله اذان که یکی از بزرگ ترین نمادهای دین اسلام است شش مرتبه ما را به شتافتن به سوی نماز، رستگاری و بهترین عمل فرمان می دهد. پیامبر اسلام به ما توصیه کرده که پس از هر نماز، منتظر نماز بعدی باشیم، و فرموده است که این انتظار، گنجی از گنج های بهشت است. همچنین پیشوایان ما، کمک به برادران دینی و برآوردن نیازهای آنان را یکی از بهترین کارها برشمرده و به ما توصیه کرده اند که در این کارِ ارزشمند، از یکدیگر سبقت بگیریم.
در روایتی از امام سجاد می¬خوانیم: «ای شیعیان ما، ... در درجات بهشت از یکدیگر سبقت بگیرید و بدانید که بالاترین درجات بهشت و بهترین قصرها و عالی ترین خانه ها و بناها، برای کسانی از شماست که به درخواست های برادران مؤمنشان بهتر پاسخ بگویند و فقرای باایمان را در اموال خود بیشتر شریک کنند. خداوند، یکی از شما را به سبب یک واژه‏ ی محبّت آمیز که به برادر مؤمن و فقیرش می گوید، به اندازه ی صدهزار سال راه که پیاده طی شود، به بهشت نزدیک می کند... بنابراین نیکی به برادران دینی را کوچک نشمارید. »

🔰 صفحه ۱۱۷ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 140230 426

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۱۷🌸

👈 صدقه در رکوع:

گروهی از مسلمانان، پس از سلام و کسب اجازه، به حضور پیامبر رسیدند. اینان تا مدّتی قبل یهودی بودند و به تازگی دلهایشان به نور اسلام روشن شده بود. آیات نورانی قرآن و سخنان پیامبر همچون آبی گوارا جانهای تشنه‏ ی آنان را سیراب کرده و به آنان نیرو و نشاط بخشیده بود؛ ولی هنوز سؤال بزرگی در ذهن داشتند که فکرشان را بسیار مشغول کرده بود. برای همین نزد پیامبر خدا آمده بودند و می خواستند پاسخ آن را از خود آن حضرت دریافت کنند.
یکی از آنان پرسید:
«ای پیامبر خدا، حضرت موسی به «یوشع بن نون» وصیت کرد [و او را جانشین خود شناساند]. جانشین شما چه کسی است؟ بعد از شما چه کسی سرپرستی ما را به عهده می¬گیرد؟» در آن هنگام، این آیه نازل شد و توضیح داد که سرپرست مسلمانان، خدا و پیامبرش هستند، و پس از پیامبر، کسی سرپرستی امّت اسلام را بر عهده دارد که ایمان آورده و نماز می خواند و در حال رکوع، صدقه می دهد. با نزول این آیه، همه تعجّب کردند و کنجکاو شدند تا بدانند کدامیک از مسلمانان این ویژگی را دارد؛ زیرا تاکنون چنین چیزی را در باره‏ ی کسی نشنیده بودند. پیامبر فرمود: «برخیزید.» همه برخاستند و به سمت مسجد حرکت کردند. هنگامی که به مسجد رسیدند، چشمانشان به گدایی افتاد که از مسجد خارج می شود. پیامبر به او فرمود: «آیا کسی چیزی به تو داد؟» گدا با خوشحالی گفت: «بله؛ این انگشتری را.» حضرت فرمود: «چه کسی بود؟» عرض کرد: «آن مرد که نماز می خواند.» فرمود: «آن را در چه حالتی به تو داد؟» «پاسخ داد: «در حال رکوع.» هنگامی که پیامبر این مطلب را شنید، خوشحال شد و با صدای بلند ندا داد: «الله اکبر، الله اکبر.» کسانی که در مسجد بودند نیز هم نوای پیامبر «الله اکبر» گفتند. آنگاه پیامبر فرمود: «پس از من، علی، سرپرست شماست.» مردم با شنیدن این سخن گفتند: «خشنودیم که خدا پروردگار ما، محمّد پیامبر ما و علی بن ابیطالب، سرپرست ماست.» این آیه، یکی از مهم ترین دلایل امامت و ولایت حضرت علی است. ماجرای صدقه‏ ی آن حضرت در رکوع، حقیقتی تست که نه تنها شیعیان، که بسیاری از علمای بزرگ اهل سنّت نیز نقل کرده اند. به گواهی تاریخ، امیر مؤمنان علی ، تنها مصداق این آیه است.

🔰 صفحه ۱۱۸ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 140319 605

🌺نکته تفسیری صفحه ۱۱۸🌺

شتاب به سوی جهنم:

در توضیح آیه‏ ی 48 همین سوره خواندیم که افراد باایمان، با توجّه به آموزه های قرآن و پیشوایان معصوم، از فرصت کوتاه عمر بیشترین استفاده را می کنند و در انجام کارهای خوب، از یکدیگر سبقت می گیرند. در مقابل اما این آیه از افراد نگون بختی سخن می گوید که تمام سعی و تلاششان در انجام کارهای بد صرف می شود. به راستی این جای شگفتی ست که دل و جان یک انسان آن قدر تیره شود که در آن هیچ جایی برای نور و روشنایی نمانده باشد و تنها با ظلمت و تیرگی آرام گیرد! آیات قبل و این آیه، بیانگر ویژگی های زشتی است که در نهایت به این وضعیت فلاکت بار منجر می شود. به مسخره گرفتن احکام دین و بی توجّهی به آن ها به خصوص دستور حیاتی نماز (آیه‏ ی 57 و 58)، احساس تنفّر و بیگانگی از ایمان به خدای یگانه و کتاب های آسمانی او (آیه ی 59)، کفر باطنی و اظهار ایمان دروغین (آیه ی 61)، و در نهایت، شتاب در ارتکاب گناه و ظلم و تجاوز به دیگران و حرام خواری(آیه ی 62)، صفات زشت و آلوده ای است که سراسر وجود این افراد را تیره و تار کرده و هیچ روزنه‏ ی امیدی برای نفوذ روشنایی در دل هایشان باقی نگذاشته است.
واقعیت این است که وجود انسان مانند سرزمین حاصل خیزی است که برای رشد هر نوع بذری آمادگی دارد. اگر در این سرزمین، بذر ایمان و تقوا و درست کاری پاشیده شود، وجود انسان به باغی سرسبز و خرّم تبدیل می شود که از آن میوه های کارهای خیر و نیکو برداشت می شود؛ ولی اگر در این سرزمین، بذر گناه و بی ایمانی پاشیده شود، پس از مدّتی به بیابانی پر از خارهای گناه و زشتی تبدیل می شود که شر و بدی آن به دیگران می رسد. امیر مؤمنان علی در مورد نفوذ شیطان در دلهای کسانی که از او پیروی می کنند، فرموده است: «افراد منحرف، شیطان را معیار کار خود قرار دادند و شیطان نیز آنان را شریک خود کرد. پس در سینه هایشان تخم گذاشت و جوجه برآورد و بر روی دامنشان جنبیدن گرفت و به راه افتاد، و بدین ترتیب، از راه چشمانشان نگریست و با زبانشان سخن گفت و آنان را به راه خطا افکند و هر کار ناپسند و زشتی را در چشم هایشان زیبا جلوه داد.» بنابراین همه‏ ی ما باید مراقب باشیم که چه بذری در سرزمین جانمان پاشیده می شود؛ به خصوص نوجوانان و جوانان؛ زیرا حضرت علی فرموده است: «دل و جان جوان، مانند سرزمینی خالی ست که هر چه در آن پاشیده شود، می پذیرد.»

🔰 صفحه ۱۱۹ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 140407 688

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۱۹🌷

ماجرای غدیر خم:

سال دهم هجرت بود و درست هشت روز از عید قربان می گذشت. مسلمانان با شور و نشاط عجیبی که از اعمال حج ـ آن هم در کنار پیامبر خدا ـ به دست آورده بودند، به وطن-هایشان باز می گشتند. آفتاب حجاز، بر کوه ها و دره ها آتش می پاشید؛ امّا شیرینی این سفر روحانی، همه چیز را آسان می نمود. ظهر نزدیک شده بود. کم کم بیابان های خشک و سوزان «غدیر خم» از دور نمایان می شد. آنجا چهارراهی بود که مسافران مدینه، عراق، یمن، مصر و ... از یکدیگر جدا می شدند. ناگهان از طرف پیامبر دستور توقف داده شد. آیه‏ ی 67 سوره‏ی مائده از سوی خدا نازل شده بود و پیامبر وظیفه داشت پیام مهمّی را از سوی پروردگارش به مردم برساند. مسلمانان، کسانی را که جلوتر بودند، به بازگشت دعوت کردند و مهلت دادند تا عقب افتادگان نیز برسند. پس از نماز ظهر، پیامبر سخنرانی تاریخی اش را آغاز کرد و فرمود:

«من به همین زودی از میان شما خواهم رفت ... شما در باره‏ ی من چگونه گواهی می دهید؟» مردم با صدای بلند گفتند:

«گواهی می دهیم که شما پیام های خدا را به ما رساندی و خیرخواه ما بودی و بسیار تلاش کردی. خدا به شما جزای خیر دهد.»
ناگهان مردم دیدند که پیامبر به اطراف خود نگاه می کند؛ گویی در جستوجوی کسی است. همین که چشمش به علی افتاد، خم شد، دست او را گرفت و بلند کرد؛ آنچنان که همه‏ ی مردم او را دیدند و شناختند. در این هنگام، پیامبر با صدای بلند ندا داد:
«هر کس رهبر و سرپرستش من هستم، علی رهبر و سرپرستش است.» سپس این سخن را سه بار تکرار کرد. پس از آن به خدا عرض کرد: «خدایا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار. یاورانش را یاری کن و کسانی را که از یاری اش دست برمی دارند، خوار و ذلیل کن... .» سخنرانی پیامبر به پایان رسید. هنوز مسلمانان متفرّق نشده بودند که این آیه بر پیامبر نازل شد: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم و آن¬ را برایتان پسندیدم.» در این هنگام، شور و غوغایی در میان مردم افتاد. سپس مسلمانان گروه گروه نزد حضرت علی آمدند و به او تبریک گفتند و با او بیعت کردند. در تاریخ نقل شده که دو تن از نخستین کسانی که با حضرت علی بیعت کردند و به او تبریک گفتند، ابوبکر و عمر بودند. ماجرای غدیر خم، در بسیاری از کتب شیعه و اهل سنّت ثبت شده و بزرگ ترین دلیل شیعیان برای اثبات امامت و خلافت امیر مؤمنان علی است.

🔰 صفحه ۱۲۰ مصحف شریف
سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 140502 622

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۲۰🌷

داروی جانهای بیمار:

شاید همه‏ ی ما از خود یا دیگران پرسیده باشیم که حقیقت ما انسانها چیست.
آیا حقیقت ما، بدن جسمانی ماست که از قدری گوشت، استخوان، عصب، رگ و ... تشکیل شده است؟ در این صورت، مرگ، نقطه‏ ی نابودی کامل ما خواهد بود. حتّی قطع شدن بخشی از بدن ما، مساوی با کم شدن انسانیت ماست! یکی از بزرگترین خدمات پیامبران خدا به بشر، گشودن این پنجره است که همه ی وجود انسان، تنها جسم مادی اش نیست. آنان به ما آموخته اند که حقیقت آدمی، روح و جان اوست، و مهم ترین وظیفه‏ ی انسان، محافظت از سلامت روح خویش است؛ زیرا مرگ جسم انسان، صرفاً نوعی انتقال از یک زندگی به زندگی دیگر است؛ ولی این روح انسان است که باید در هر سه زندگی دنیایی، برزخی و آخرتی سالم باشد. روح انسان مانند جسمش دچار بیماری و حتّی مرگ می شود.
بر اساس روایات معصومین ، نافرمانی خدا و گناهان، روح و جان انسان را بیمار می کند. امام صادق فرموده است: «هیچ چیزی مانند گناه، روح و جان انسان را تباه نمی کند. جان آدمی با گناه روبرو می شود و این حالت ادامه پیدا می کند تا این که گناه بر او غلبه می کند. در این حال، دل و جانش واژگون [و به طور کامل نابود] می شود.» یکی از آموزه های مهم پیشوایان الهی به بشر، «روش مداوای روح» است. بر این اساس، روح انسان که از گناهان آسیب دیده است، با «استغفار و توبه» بهبود می یابد. از امام صادق روایت شده است: «هر بیماری ای دارویی دارد و داروی بیماری روح که به وسیله‏ ی گناهان ایجاد شده، استغفار است.» استغفار به معنای عذرخواهی و طلب بخشش و آمرزش از خداست. البته حقیقت استغفار، چیزی فراتر از گفتن چند واژه با زبان است. بر اساس روایتی از امیر مؤمنان علی ، استغفار شش بخش دارد:
1ـ پشیمانی از گذشته؛
2ـ تصمیم جدّی برای ترک گنـاه و بازنگشتن به آن؛
3ـ پرداخت حقوقی از مردم که ضایع شده است؛
4ـ انجام اعمال واجبی که از انسان قضا شده (مانند نماز و روزه)؛
5ـ پاک کردن جـسم و جـان از مـال حرام؛
6ـ دوری از لذّات حرام و چشیـدن رنج برخی از عبادت های پرزحمت(مانند روزه).

🔰 صفحه ۱۲۱ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 140546 319

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۲۱🌸

بزرگ ترین دشمنان مسلمانان:

طبق تاریخ، پیامبر و مسلمانان با سه گروه مشرکان، یهودیان و مسیحیان برخورد داشته اند. این آیه به واقعیتی تاریخی اشاره می کند، و آن، کینه و دشمنی شدید مشرکان و یهودیان زمان پیامبر با مسلمانان، و مهر و عطوفت مسیحیان آن روزگار است. تاریخ به روشنی گواهی می دهد که مشرکان از هیچ آزار و اذیتی بر ضد مسلمانان دریغ نکردند. محاصره‏ ی اقتصادی مسلمانان، شکنجه و آزار آنان، تصمیم مشرکان به قتل پیامبر قبل از هجرت توسط مشرکان و برپایی جنگ های متعدد از سوی آنان بر ضد مسلمانان پس از هجرت، مواردی ست که هیچگاه از حافظه‏ی روزگار پاک نخواهد شد.
دشمنی یهود با مسلمانان امّا از جهاتی از دشمنی مشـرکان نیز سخت تر بود؛ زیرا آنان خود را پیرو پیامبران خدا می دانستند؛ ولی مشرکان چنین ادعایی نداشتند. آنان پیش از بعثت نتوانستند حسادت خود را از این که آخرین پیامبر از میان آنان نیست، پنهان کنند، و بدین ترتیب از پذیرفتن دعوت آن حضـرت سر باز زدند. از سوی دیگر، روح دنیاپرستی و تبعیض و ستمکاری بر یهودیان حاکم بود و چون دین پیامبر اسلام، بر عدالت و مبارزه با ظلم استوار بود، آنان به مخالفت با این آیین برخاستند؛ تا حدّی که به بزرگ¬ترین دشمن مسلمانان تبدیل شدند. پیمان شکنی و توطئه های متعدد یهودیان بر ضد پیامبر و همصدایی و همراهی آنان با مشرکان بت پرست، نمونه های روشنی از این دشمنی است. در مقابل این دو دشمن سرسخت، بسیاری از مسیحیانِ زمان پیامبر در برابر اسلام عکس العمل مناسبی داشتند. از نظر قرآن(آیه¬ی 83)، علّت این امر این بود که دانشمندانِ آنان، مانند دانشمندانِ یهود، حقایق را پنهان نمی کردند، و مانند یهودیان و مشرکان، روحیه ی دنیاطلبی نداشتند و در برابر حقیقت تکبّر نمی ورزیدند. برخورد محترمانه‏ ی نجاشی ـ پادشاه حبشه ـ با مسلمانانی که از ظلم مشرکان مکه به آنجا پناه برده بودند، و پذیرش رغبت آمیز اسلام از سوی بسیاری از مسیحیان عصر پیامبر ، گواه روشنی بر این حقیقت است. در قرون گذشته نیز بسیاری از مسیحیان، دین اسلام را پذیرفته اند؛ ولی از یهودیان - اگر وجود داشته باشد ـ شمار بسیار کمی مسلمان شده اند. هم اکنون نیز بزرگ ترین دشمن مسلمانان، رژیم نامشروع و غاصب اسرائیل است که خود را یهودی می خواند. جنایات وحشیانه‏ی رژیم اسرائیل بر ضد مسلمانان و مسیحیان فلسطین و لبنان، در تمام مجامع حقوق بشر محکوم شده است و بی شک هیچ انسان آزاده ای بر روی زمین، از این رژیم منفور حمایت نمی کند.

🔰 صفحه ۱۲۲ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 140633 832

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۲۲🌸

دو سرنوشت متفاوت:

مطالعه‏ ی نحوه‏ ی زندگی انواع و اقسام جانداران نشان می‏ دهد که افراد هر نوع از آنان، به یک شکل به دنیا می آیند، زندگي مي‏ كنند و از دنیا می‏ روند. البته این قانون عمومی، یک استثنای مهم دارد، و آن، زندگی انسان است؛ موجود پیچیده ای که اگرچه مانند همنوعان خود به دنیا می آید و سال های نخست زندگی اش را می گذراند، با کمی بزرگ شدن و آشنایی با راه خوب و بد، یکی از آن دو را انتخاب می کند، و بدین ترتیب، به یکی از دو سرنوشت متفاوت «بهشت» یا «دوزخ» می رسد. از همین رو خداوند هزاران پیامبر خود را یکی از پس دیگری به سوی مردم فرستاد و آنان را از سرنوشت بی نهایت خوب یا بی نهایت بدشان آگاه کرد تا مردم با چشمان باز، یکی از این دو راه را انتخاب کنند. درست به همین سبب، بخش عمده ای از آیات قرآن، به توصیف بهشت و دوزخ اختصاص یافته است؛ دو سرانجامی که پیش روی ماست و ما خواه و ناخواه به آن دو می رسیم و تنها اختیار داریم که یکی از آن دو را انتخاب کنیم و راه سومی برایمان وجود ندارد. بر اساس آیات قرآن، بهشت، باغی بیکران و به وسعت آسمان ها و زمین است که سراسر آن با درختان سرسبز و خرّم پوشیده شده است. در آن باغ، هر نوع لذّت و تفریح و خواسته ای وجود دارد، و فراتر از خواسته های انسان، نعمت هایی خواهد بود که هم اکنون توصیف شدنی نیست. «آنچه بینی، دلت همان خواهد/ وانچه خواهد دلت، همان بینی».
مدّت اقامت در بهشت، نامحدود است و پیری و مرگ در آن وجود ندارد. در روایتی می خوانیم که شخصی به نام ابوبصیر به امام صادق عرض کرد:
«ای فرزند پیامبر، مرا [به بهشت] تشویق کن.»
امام فرمود:
«ای ابوبصیر، بوی خوش بهشت از فاصله‏ ی هزار سال راه استشمام می شود و پایین ترین خانه‏ ی اهل بهشت آنقدر بزرگ است که اگر تمام جنیان و انسانها در آن میهمان شوند، باز هم برای آنان غذا و نوشیدنی وجود دارد و چیزی از نعمت های آن کم نمی شود.» آری، این سرنوشت بی‏ نظیری ست که خداوند برای تمام انسانها آماده کرده است. پس باید مراقب باشیم که خانه‏ ی خود را در بهشت از دست ندهیم؛ زیرا پیامبر خدا فرموده است:
«هر یک از شما دو خانه دارد؛ خانه ای در بهشت و خانه ای در آتش دوزخ. پس اگر کسی بمیرد و وارد جهنّم شود، اهل بهشت، خانه‏ ی او را به ارث میبرد.

🔰 صفحه ۱۲۳ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 140810 383

🌺نکته تفسیری صفحه ۱۲۳🌺

آزمونی برای مشخّص شدن خدا‏ترسان:

حج و عمره، از عباداتی است که انسان را از جهان ماده جدا می کند و در محیطی سرشار از معنویت فرو می برد. دوران کوتاهی که انسان به این عبادت مشغول است، دوران ارزشمندی برای خودسازی و تقویت روح و مبارزه با نفس سرکشش است.
از زمانی که شخص مُحرِم می شود، بسیاری از کارهایی که تا آن زمان برایش حلال بوده، حرام می شود و او برای فرمان برداری از خدا باید از آن کارها دست بکشد؛ کارهایی مانند نگاه در آینه، خوشبو کردن بدن یا لباس و ... . بر اساس این آیات، یکی از کارهای ممنوع برای شخص مُحرِم، صید و شکار است. در گذشته، عمل به این دستور برای زائران خانه‏ ی خدا مشکل بود؛ چرا که مردم به آسانی به مواد غذایی دسترسی نداشتند. می دانیم که این آیات در سال صلح حدیبیه نازل شد، و به نقل تاریخ، در آن سال، حیوانات تا کنار چادرهای مسلمانان می آمدند و به آسانی می شد آنها را شکار کرد؛ ولی مسلمانان به فرمان خدا حق نداشتند آنها را شکار کنند. نکته‏ ی مهمّی که این آیات به آن اشاره کرده، علّت این تحریم است. بر اساس این آیات، فلسفه‏ی این نهی الهی، «مشخص شدن کسانی است که با اینکه خدا را نمی بینند و او از چشمانشان پنهان است، از او می ترسند و از فرمانش سرپیچی نمی کنند». آری، خداوند در این آیه و آیات فراوان دیگری به این نکته اشاره کرده که فرمانبری و اطاعتی ارزش دارد که از ترس «خدای ناپیدا» صورت پذیرد؛ و الّا ایمان و اطاعت از خدا در هنگام دیدن نشانه های قدرت و عذاب او اهمّیتی ندارد؛ زیرا در آن هنگام، انسان مجبور به ایمان آوردن است و اختیاری برای فرمانبرداری یا نافرمانی ندارد. در روایتی از امام صادق نقل شده است:
«چنان از خدا بترس که گویی او را می بینی، و اگرچه او را نمی بینی، او تو را می بیند. اگر فکر کنی که خدا تو را نمی-بیند، بی شک کافر شده ای، و اگر فکر کنی که او تو را می بلاک بیند و باز هم مرتکب نافرمانی اش شوی، او را کوچک ترین کسی شمرده ای که تو را می بیند!»

🔰 صفحه ۱۲۴ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 140923 095

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۲۴🌸

👈از حق پیروی کنید؛ نه خواسته‏ ی اکثریت:

بی شک بزرگ ترین تفاوت انسانها با حیوانات، «داشتن عقل» است؛ نیرویی که بین کارهای درست و نادرست فاصله می‏ افکند و حق و باطل را برای انسان مشخص می کند. قرآن کریم، 49 مرتبه از این هدیه‏ ی الهی سخن گفته و بارها مردم را برای بی توجّهی به آن توبیخ کرده است. از نظر قرآن، انجام کار نادرستی به این بهانه که بیشتر جامعه آن را انجام می دهند، پذیرفته نیست؛ زیرا بسیاری از اوقات، بیشتر مردم، کاری را برای لذّت جویی انجام می دهند؛ نه حق بودن آن؛ یا اینکه فریب گروه دیگری را خورده اند؛ یا حق و باطل در نظرشان جابجا شده است. شاید هم تقلید کورکورانه از نیاکان، ایشان را به آن کار واداشته است. خداوند بارها به انسانها تذکّر داده که عقل خود را به کار گیرند، حقیقت را بشناسند و بی آنکه مغلوب اکثریت شوند، از حق پیروی کنند. قرآن کریم بیش از 60مرتبه بیان کرده که افکار و اعمال بیشتر مردم درست نبوده، پیروی از آن صحیح نیست. خداوند در آیه ی 116 سوره ی انعام به روشنی می فرماید:
«اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند، پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند.»
بنابراین، علاقه‏ ی بسیاری از مردم به شرابخواری، بی عفّتی، گناه و ...، ذره ای از زشتی این کارها نمی کاهد، و هرگز جایگاه حق و باطل، به خاطر امیال مردم تغییر نخواهد کرد.
هم‏ اکنون نیز بخش اندکی از جمعیت جهان، یگانه پرست و دارای عقاید صحیح هستند؛ ولی آیا وجود میلیاردها انسان کافر، بت پرست، بی دین و ... در حقانیتِ حق خللی ایجاد می کند؟ بر اساس قرآن و روایات اهلبیت، حضرت ابراهیم در ابتدا تنها شخص یکتاپرست زمان خویش بود؛ ولی این تنهایی؛ ذره ای تردید در وجود آن پیامبر بزرگ ایجاد نکرد . مردان الهی دیگر نیز هیچگاه مرعوب اکثریت نشده اند؛ کسانی مانند امیر مؤمنان علی که با کمال شهامت می فرمود: «به خدا سوگند، اگر تمام عرب برای جنگ با من متّحد شوند، من از آنان روی نمی گردانم.» اسف انگیز این که تأثیر‏پذیری مردم از اکثریت، ضربات جبران‏ ناپذیری را بر جامعه‏ ی انسانی وارد کرده است. پس از رحلت پیامبر، برخی از منافقان با توطئه ای حساب شده مردم را از اطراف خاندان پیامبر متفرّق کردند و مسیر رهبری امّت اسلامی را تغییر دادند. بیشتر مردم نیز تحت تأثیر سر و صدای آنان قرار گرفته، پیمان های خود را با پیامبر و علی به فراموشی سپردند؛ تا آنجا که به فرموده‏ ی امام پنجم، تنها سه نفر از مردم تحت تأثیر اکثریت قرار نگرفته، به تردید نیفتادند. هم‏اکنون نیز باید مراقب این پرتگاه باشیم و این فرمایش مولایمان علی را پیش چشمانمان قرار دهیم:

«ای مردم، از حرکت در راه هدایت به سبب کم بودن رهروان آن وحشت نکنید.»

🔰 صفحه ۱۲۵ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 141143 773

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۲۵🌷

مراقب خودتان باشید!:

هر یک از ما، چیزهای باارزشي نزد خود داریم؛ طلا و جواهر، پول و ثروت، اسناد و مدارک، اتومبیل و ... . روشن است که در میان این اشیا، از هر یک که باارزش تر باشد، بیشتر مراقبت می کنیم. ولی باارزش ترین چیز برای ما، «خود» ماست، و به همین سبب، ما حاضریم تمام چیزهای قیمتی مان را برای حفظ جانمان بدهیم. آفریدگار مهربان ما در این آیه توصیه کرده است که از خویشتن مراقبت کنیم. البته منظور از خویشتن در اینجا، جسم مادّی ما نیست؛ هرچند مراقبت از آن نیز لازم است؛ بلکه منظور، روح و جانمان است که پس از نابودی جسم باقی می ماند و حقیقت وجود ما نیز همان است. «مراقبت از نفس»، یکی از مهم ترین دستورهای دین برای سعادت و رستگاری است. البته برای این مراقبت لازم است که انسان خودش را بشناسد و ارزش گوهر وجود خود را درک کند و تمام تلاشش را برای مراقبت از آن به کار بندد. آری، بزرگ ترین مشکل انسان ها این است که خودشان را نمی شناسند و ارزش خود را درک نمی کنند و به همین سبب، سرمایه‏ ی عمر خویش را در ازای امور بی ارزش می فروشند و جان و روحشان را به تباهی می کشند. قرآن و پیشوایان دین، بارها به ما یادآوری کرده اند که انسان، مخلوق ویژه ای است که با سعی و تلاش می تواند به بالاترین حدّی که یک موجود می تواند برسد، نایل شود. از این رو با تأکید فراوانی به ما توصیه کرده اند که خودمان را بشناسیم، قدر خود را بدانیم و از آن مراقبت کنیم. امیر مؤمنان علی می‏فرماید:
«عارف، کسی است که نَفس خود را بشناسد و آن را [از هوی و هوس] آزاد کند و از هر آنچه که او را [از خدا] دور می کند، پاک کند.» پس مهم ترین وظیفه‏ ی ما در زندگی، مراقبت از خویش و اصلاح خود است. با این نگاه، دیگر انسان در پی عیبجویی از دیگران نمی افتد؛ زیرا برطرف کردن عیوب خودش، زمانی برای عیب جویی از دیگران برایش باقی نمی گذارد. در روایتی از پیشوایان گرامی مان می خوانیم:
«خودتان را اصلاح کنید و دنبال عیوب مردم نباشید و از آنان [و بدی هایشان] یاد نکنید؛ زیرا اگر شما صالح و درست کار باشید، گمراهی آنان به شما آسیبی نمی رساند.»

🔰 صفحه ۱۲۶ مصحف شریف
سوره مبارکه مائده

IMG 20230625 141207 473

🌺نکته تفسیری صفحه ۱۲۶:

حواریون:

خداوند در چهار آیه از حواریون یاد کرده است. حواریون، پیروان و یاران خاص حضـرت عیسی بودند. بر اساس آیات قرآن، هنگامی که حضرت عیسی احساس کرد که بسیاری از مردمِ بنی-اسرائیل به او ایمان نمی آورند، از عموم مردم یاری طلبید تا به او برای پیش برد مقاصد الهی اش کمک کنند. از میان آنان، حواریون اعلام کردند که به او کمک خواهند کرد. همچنین طبق آیات قرآن، خداوند به حواریون الهام کرد که به او و پیامبرش عیسی ایمان آورند، و آنان ایمان آوردند و تسلیم او شدند. واژه‏ی حواریون، جمع «حواری» و از ریشه‏ی «حور» به معنای شستن و سفید کردن است و گاهی به هر چیز سفید نیز گفته می شود. بر اساس روایتی از امام رضا، علّت اینکه به یاران حضرت عیسی حواریون گفته می شود، این است که آنها قلبی پاک و روشن داشتند و می کوشیدند افکار دیگران را روشن کنند و آلودگی های باطنی را از دلهای مردم بزدایند.
بر اساس روایات و نیز انجیل کنونی، آنان دوازده نفر و دست کم سه نفرشان پیامبر خدا بودند. در تاریخ نقل شده که حواریون، همراه حضرت عیسی به سفر می رفتند و هر گاه گرسنه یا تشنه می شدند، به فرمان خدا غذا و آب برایشان تهیه می شد. آنان به این ویژگی افتخار می-کردند. یک بار از حضرت مسیح پرسیدند: «آیا کسی بالاتر از ما پیدا می‏ شود؟» او گفت: «آری، بالاتر از شما، کسی است که زحمت بکشد و از دست‏رنج خودش بخورد.»
در پی این گفتگو، آنان لباس دیگران را می شستند و دستمزد می گرفتند. آنها با این کار به مردم آموختند که کار و کوشش ننگ نیست.
از پیشوایان معصوم ما روایات زیادی در مورد توصیه های حضرت عیسی به حواریون نقل شده است.
در روایتی آمده است که عیسی بن مریم فرمود:
«ای حواریون، من از شما خواسته‏ای دارم. آن را برایم انجام دهید.» گفتند: «[هرچه می¬خواهی بگو که] خواسته ات برآورده شد.» آنگاه حضرت عیسی برخاست و پاهای آنان را شست. آنان گفتند: «ای روح الله، ما به این کار سزاوارتریم.» فرمود:
«سزاوارترین مردم برای خدمت به دیگران، انسان عالم و دانشمند است. من این کار را فقط برای این کردم که شما پس از من در برابر مردم فروتن باشید؛ همان¬طور که من در برابر شما تواضع کردم.» سپس عیسی فرمود: «دانش و حکمت، با تواضع و فروتنی پایدار می ماند؛ نه با تکبّر؛ همانطور که کشت و زرع در زمین هموار می روید؛ نه در کوه و بلندی.»

🔰 صفحه ۱۲۷ مصحف شریف سوره مبارکه مائده
IMG 20230625 141313 487

🍃🌸نکته تفسیری صفحه ۱۲۷🍃🌸

سود صداقت:

بسیاری از ویژگی های خوب و بد، صفاتی است که نه تنها در میان مسلمانان، بلکه در میان همه‏ ی انسان ها، خوب یا بد است؛ یعنی پیش از آنکه دین، خوبی یا بدی آنها را بیان کند، عقلِ هر کس به خوبی یا بدی آن ها حکم می کند. یکی از این صفات، صداقت و راستگویی است که در میان تمام جوامع بشـری، ویژگی پسندیده ای است و همه‏ ی انسان ها به شخص راست گو احترام می گزارند. اگر بگوییم که بخش عمده ای از ارتباطات انسانی بر این ویژگی استوار است، ادّعای گزافی نکرده ایم؛ تمامی قراردادها، پیمان ها، اعتمادهای متقابل، خرید و فروش و تجارت، ازدواج و ... بر این اساس است که دو نفر به یکدیگر اعتماد می کنند و با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. در مقابل اگر کسی به دروغ گویی مشهور شود، از جامعه طرد می شود و مردم از برقرار کردن هر نوع رابطه ای با وی خودداری می کنند، و در نتیجه ممکن است چنین شخصی به انواع انحرافات و خلاف ها روی آورد. پیشوای یازدهم ما فرموده است:

«تمام پلیدی ها، در خانه ای قرار داده شده، و کلید آن خانه، دروغ است.»

یعنی منشأ همه ی بدی ها دروغ است، و این کلیدی است که فقط درهای زشتی و پلیدی را به روی انسان باز می کند و هیچ گاه نمی تواند قفل ها و گره های زندگی را بگشاید. در عوض، حالت انسان راستگو، مانند تیری است که در کمان قرار می گیرد:
ابتدا کمی به عقب کشیده می شود و ممکن است دیگران از او جلو بزنند؛ امّا به زودی چنان شتاب می گیرد که راه صدساله را یک شبه طی می کند.
از امام باقر نقل شده که پدر بزرگوارشان به فرزندانشان توصیه می کرده است:

«از دروغ بپرهیزید؛ کوچک باشد یا بزرگ؛ جدی باشد یا شوخی؛ زیرا هنگامی که شخصی بر دروغ کوچک جرأت پیدا کند، جرأتِ گفتن دروغ بزرگ را نیز به خودش می دهد.»

در روایت زیبایی می خوانیم که شخصی به پیامبر عرض کرد:

«ای پیامبر خدا، به من صفتی را بیاموز که خیر و خوبی دنیا و آخرت را برای من جمع کند.» حضرت فرمود:

«دروغ نگو.»

بعدها آن مرد گفت:

«من در آن زمان مرتکب گناهانی می شدم که خدا دوست نداشت؛ پس آن ها را ترک کردم؛ زیرا می ترسیدم که کسی از من در باره‏ی خلاف هایم سؤال کند و من دو راه بیشتر نداشته باشم: یا راستش را بگویم و رسوا شوم؛ یا دروغ بگویم و با توصیه‏ ی پیامبر مخالفت کنم. به همین علت، دست از کارهای بدم شستم.»

بر اساس آموزه های دین، دروغ نه تنها باعث ویرانی روابط اجتماعی، که موجب از بین رفتن ایمان شخص می شود. بر اساس این آیه، بزرگ ترین سودِ راستی و صداقت، در روز قیامت آشکار می شود و انسان راست گو و راست کردار، تا ابد در پرتو خشنودی خدا در بهشت برین زندگی خواهد کرد.
 
آخرین ویرایش:
بالا