,روزی استادی تعریف میکرد

  • نویسنده موضوع کاجول
  • تاریخ شروع
کاجول

کاجول

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
15/10/22
نوشته‌ها
4,141
پسندها
6,047
امتیازها
113
مدال ها
12
در جلسه ای یکی از اساتید حوزه نقل میکرد میگفت: روزی یکی از شاگرداش بهش زنگ میزنه که فورا استاد واسش یه استخاره بگیره استاد هم استخاره میگیره و بهش میگه: بسیار خوبه معطلش نکن و سریع انجام بده.
چند روز بعد شاگرد اومد پیش استاد و گفت:
میدونید استخاره رو برا چی گرفتم؟
استاد: نه!!!
شاگرد: تو اتوبوس نشسته بودم. دیدم نفر جلوییم، پشت گردنش خیلی صافه و باب زدنه؛ هوس کردم یه پس گردنی بزنمش؛ دلم میگفت بزن. عقلم میگفت نزن هیکلش از تو بزرگتره میزنه داغونت میکنه.
خلاصه زنگ زدم و استخاره گرفتم و شما گفتین فورا انجام بده. منم معطل نکردم و شلپ زدمش.
انتظار داشتم بلند شه دعوا راه بندازه اما یه نگاهی به من انداخت و گفت استغفرالله.
تعجب کردم گفتم: ببخشید چرا استغفار؟!
گفت: دخترم یه پسر بیکار رو دوست داره و من با ازدواج اون مخالفت کردم ولی پسر همکارم که وضعیت مالی خوبی دارن به خواستگاریش اومده و میخوام مجبورش کنم که زن پسر همکارم بشه!
بعد الان توی دلم داشتم به خدا میگفتم خدایا اگه این تصمیمم اشتباهه یه پس گردنی بهم بزن که بفهمم.
تا این درخواستو کردم تو از پشت سر محکم به من زدی
دستت درد نکنه!

همیشه خیلی دلی با خدا مشورت کن. درسته بهت پس گردنی میزنه ولی نمیذاره تصمیم اشتباه بگیری😁👌
 

موضوعات مشابه

اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
اعتصامی
یکی یدونه
پاسخ‌ها
5
بازدیدها
34
انشرلی موخرمائی
انشرلی موخرمائی
اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
19
اعتصامی
اعتصامی
اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
20
اعتصامی
اعتصامی
بالا