روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست 🔴 با معنی

اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,831
پسندها
22,605
امتیازها
113
مدال ها
6
InShot

روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست 🔴 با معنی


صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست
بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست

دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد می‌بباید ساختن با خوی دوست

گر قبولم می‌کند مملوک خود می‌پرورد
ور براند پنجه نتوان کرد با بازوی دوست

هر که را خاطر به روی دوست رغبت می‌کند
بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست

دیگران را عید اگر فرداست ما را این دمست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست

هر کسی بی خویشتن جولان عشقی می‌کند
تا به چوگان که در خواهد فتادن گوی دوست

دشمنم را بد نمی‌خواهم که آن بدبخت را
این عقوبت بس که بیند دوست همزانوی دوست

هر کسی را دل به صحرایی و باغی می‌رود
هر کس از سویی به دررفتند و عاشق سوی دوست

کاش باری باغ و بستان را که تحسین می‌کنند
بلبلی بودی چو سعدی یا گلی چون روی دوست

سعدی

معنی شعر

غزل ۱۰۷

وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

صبحدم خاکی به صحرا بُرد باد از کوی دوست بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست

معنی بیت اول

۱ _ باد در هنگام صبح از کوی دوست مشتی خاک به دشت و صحرا برد و بدینسان بوستان را از بوی دوست غرق در بوی عنبر ناب ساخت . [ عنبر = ماده ای چرب و خوشبو و سیاه رنگ که از رودۀ نوعی وال یا ماهی عنبر (کاشالو) می گیرند / سارا = خالص و صاف ]

دوست گر با ما بسازد ، دولتی باشد عظیم

ور نسازد ، می بباید ساختن با خوی دوست

معنی بیت دوم

۲ _ اگر دوست با ما از درِ سازگاری درآید ، این پیروزی و اقبالی بزرگ است . ولی چنانچه راه ناسازگاری پیش گیرد ، بر ما لازم است که خود را با خوی او وفق دهیم . [ دولت = سعادت و اقبال ]

گر قبولم می کند ، مملوک خود می پَرورَد

ور برانَد ، پنجه نتوان کرد با بازوی دوست

معنی بیت سوم

۳ _ اگر مرا بپذیرد ، غلام خویش را مورد توجّه و عنایت قرار داده است و چنانچه ما را از خود براند ، توان درافتادن با او را نداریم . [ مملوک = بنده و غلام زر خرید / پنجه کردن با کسی = کنایه از ستیز و نزاع کردن با کسی ]

هر که را خاطر به روی دوست رغبت می کند

بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست معنی بیت چهارم

۴ _ اگر خاطر هر کس به جانب دوست میل و رغبتی دارد ، باید همانند موی دوست آشفتگی بسیاری تحمّل نماید . [ خاطر = فکر و اندیشه ، دل ]
دیگران را عید اگر فرداست ، ما را این دَم است روزه داران ماه نو بینند و ، ما ابروی دوست

معنی بیت پنجم

۵ _ اگر برای روزه داران فردا عید فطر است ، برای ما همین لحظه است که به جای ماه نو هلال ابروی دوست را مشاهده می کنیم . [ عید = عید فطر ]

هر کسی بی خویشتن جَولان عشقی می کند

تا به چوگان که در خواهد فتادن گوی دوست ؟

معنی بیت ششم

۶ _ هر کس از سر بی خویشتنی در میدان عشق جولانی دارد . امّا باید به انتظار نشست تا معلوم شود که گوی عشق دوست به خم چوگان چه کسی خواهد افتاد ؟ [ بی خویشتن = مستانه و در حالت بی خودی و بی خویشی / جولان کردن = سعی و تلاش کردن / گوی = توپ و گلوله ای چوبین که در بازی چوگان از آن استفاده می شود / چوگان = چوبی با دستۀ راست و باریک و سرِ کج که با آن در چوگان بازی گوی را می زنند ]

دشمنم را بد نمی خواهم ، که آن بدبخت را

این عقوبت بس که بیند دوست هم زانوی دوست

معنی بیت هفتم

۷ _ برای دشمنم بدی آرزو نمی کنم ، زیرا برای آن بدبخت همین کافی است که مرا در کنار دوست ببیند . [ عقوبت = عذاب / هم زانو = دو کسی که برابر و مقابل هم نشینند ، کنایه از مصاحب و رفیق صمیمی ]

هر کسی را دل به صحراییّ و باغی می رود

هر کس از سویی به در رفتند و ، عاشق سوی دوست

معنی بیت هشتم

۸ _ دل هر کس برای تفرّج و خوشی به باغ و صحرایی میل می کند . آری ، هر کس متناسب با درک و ذوق خود برای احساس لذّت به جانبی می رود . عاشق هم برای درک این لذّت به سوی دوست می رود .

کاش ، باری ، باغ و بستان را که تحسین می کند بلبلی بودی چو سعدی یا گلی چون روی دوست

معنی بیت نهم

۹_ ای کاش در باغ و بستانی که مردمان لب به تحسین آن گشوده اند ، بلبلی سخنگو مثل سعدی یا گلی به زیبارویی یار وجود می داشت . [ باری = به هر حال ، خلاصه ]

منبع : شرح غزلهای سعدی

دکتر محمدرضا برزگر خالقی

دکتر تورج عقدایی
 

موضوعات مشابه

یکی یدونه
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
43
انشرلی موخرمائی
انشرلی موخرمائی
بنده خدای مهربان
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
16
بنده خدای مهربان
بنده خدای مهربان
بالا