دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید 🔴 با معنی

  • نویسنده موضوع اعتصامی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 54
  • برچسب‌ها
    گنجور
اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,793
پسندها
22,599
امتیازها
113
مدال ها
6
InShot

دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید 🔴 با معنی

تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید

دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادم

تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید

توانم وصف جور مرگ و صد دشوارتر زان لیک

چه گویم جور هجرت چون به گفتن در نمی آید

چه سود از شرح این دیوانگی ها،بی قراری ها ؟

تو مه ، بی مهری و حرف منت باور نمی آید

ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جور ای زلف

که این دیوانه گر عاقل شود ، دیگر نمی آید

دلم در دوریت خون شد ، بیا در اشک چشمم بین

خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید

سروده: مهدی اخوان ثالث


اخوان البته در اشعار خود بیشتر به موضوعات و مفاهیم اسطوره‌گون و تلفیق فضای حماسی با نقدهای اجتماعی علاقه داشت. اما در این غزل کوتاه شش بیتی نشان می‌دهد که در فضای تغزلی صرفا عاشقانه هم موفق است.
او از زبانی کلاسیک در قالبی کلاسیک استفاده می‌کند اما با وجود اینکه اغلب تمثیلات و ارجاعات اثرش هم کلاسیک هستند، نوعی جدید و بکر از لایه‌های جدید عشق (البته در زمان خود یعنی دهه‌ی ۱۳۳۰ هجری شمسی) را کارکرد می‌گیرد
 
بالا