م
مانا
- تاریخ ثبتنام
- 3/10/22
- نوشتهها
- 0
- راهحلها
- 1
- پسندها
- 3,387
- امتیازها
- 3
فقط دستمال کثیفشیه روز خوشگل کردم سوار تاکسی شدم برم دانشگاه
یادم نمیاد چه جشنی بود فک کنم شب نیمه ی شعبان بود...
بعد تو خیابون شربت پخش میکردن
یه پسره سینی رو آورد داخل ماشین تعارف کنه بهم
اومدم بردارم،کل سینی ریخت رو من 🤕
راننده یه دستمال کثیف چندش داد بعم گفت بیا دخترم با این پاک کن 😷
دلم میخواست گریه کنم ولی دلم واسه اون پسره که طفلک کلی شرمنده شد سوخت و الکی خندیدم 😑😐🤧
😖