شاهدخت
👸
پرنسس وطن وی
- تاریخ ثبت‌نام
- 5/10/22
- نوشته‌ها
- 7,299
- پسندها
- 10,250
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 16
روز اول
آخرین ویرایش:
م
مانا
- تاریخ ثبت‌نام
- 3/10/22
- نوشته‌ها
- 0
- راه‌حل‌ها
- 1
- پسندها
- 3,387
- امتیازها
- 3
خداحفظشون کنه
تو دانشگاه ما تا چش کار میکرد پسرودختر بودن
تو دانشگاه ما تا چش کار میکرد پسرودختر بودن
اعتصامی
هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
- تاریخ ثبت‌نام
- 4/10/22
- نوشته‌ها
- 23,474
- پسندها
- 22,665
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 6
بل عافیه😌خداحفظشون کنه
تو دانشگاه ما تا چش کار میکرد پسرودختر بودن
م
مانا
- تاریخ ثبت‌نام
- 3/10/22
- نوشته‌ها
- 0
- راه‌حل‌ها
- 1
- پسندها
- 3,387
- امتیازها
- 3
جان
اعتصامی
هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
- تاریخ ثبت‌نام
- 4/10/22
- نوشته‌ها
- 23,474
- پسندها
- 22,665
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 6
جونت سلامتجان
م
مانا
- تاریخ ثبت‌نام
- 3/10/22
- نوشته‌ها
- 0
- راه‌حل‌ها
- 1
- پسندها
- 3,387
- امتیازها
- 3
عزیزی جانکم
اعتصامی
هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
- تاریخ ثبت‌نام
- 4/10/22
- نوشته‌ها
- 23,474
- پسندها
- 22,665
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 6
محبت داری ❤️😍🤩عزیزی جانکم
م
مانا
- تاریخ ثبت‌نام
- 3/10/22
- نوشته‌ها
- 0
- راه‌حل‌ها
- 1
- پسندها
- 3,387
- امتیازها
- 3
اعتصامی
هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
- تاریخ ثبت‌نام
- 4/10/22
- نوشته‌ها
- 23,474
- پسندها
- 22,665
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 6
الهی همیشه دلت شاد باشهجیران چقد خوشحالم
تموم خوبان اینجا جمع هستن
لطف و محبت داری 🤩😍❤️
شادی
کاربر نمونه
Female
- تاریخ ثبت‌نام
- 3/10/22
- نوشته‌ها
- 653
- پسندها
- 1,621
- امتیازها
- 94
- مدال ها
- 5
- جنسیت
یه روز خوشگل کردم سوار تاکسی شدم برم دانشگاه
یادم نمیاد چه جشنی بود فک کنم شب نیمه ی شعبان بود...
بعد تو خیابون شربت پخش میکردن
یه پسره سینی رو آورد داخل ماشین تعارف کنه بهم
اومدم بردارم،کل سینی ریخت رو من 🤕
راننده یه دستمال کثیف چندش داد بعم گفت بیا دخترم با این پاک کن 😷
دلم میخواست گریه کنم ولی دلم واسه اون پسره که طفلک کلی شرمنده شد سوخت و الکی خندیدم 😑😐🤧
یادم نمیاد چه جشنی بود فک کنم شب نیمه ی شعبان بود...
بعد تو خیابون شربت پخش میکردن
یه پسره سینی رو آورد داخل ماشین تعارف کنه بهم
اومدم بردارم،کل سینی ریخت رو من 🤕
راننده یه دستمال کثیف چندش داد بعم گفت بیا دخترم با این پاک کن 😷
دلم میخواست گریه کنم ولی دلم واسه اون پسره که طفلک کلی شرمنده شد سوخت و الکی خندیدم 😑😐🤧
