خاطرات روز اول دانشگاهتون رو بگید

  • نویسنده موضوع شاهدخت
  • تاریخ شروع
شاهدخت

شاهدخت

👸
پرنسس وطن وی
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
7,299
پسندها
10,250
امتیازها
113
مدال ها
16
من ورودی سال ۷۹ بودم اون نوقع موبایل نبود، حتی تلفن ها هم شماره نمینداختن، ۴ تا همخونه بودیم هر ۴ تا هم عاشق جان سوخته، قبض تلفن هامون زیاد میشد میترسیدیم به خانوادمون بگیم تا پول جمع کنیم واسه پرداخت خط رو مسدود میکردن ما هم که طاقت دوری از عشقمون رو نداشتیم یواشکی یه خط از همسایه کشیده بودیم خونمون،تند تند هم زنگ میزدیم برای خونوادمون تا اونا یهو دلتنگ نشن زنگ بزنن بفهمن تلفن ما مسدوده خدا مارو ببخشه
وای خدا😆🤦‍♀️همسایه بدبخت😂
 

موضوعات مشابه

اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
17
اعتصامی
یکی یدونه
پاسخ‌ها
6
بازدیدها
93
یکی یدونه
یکی یدونه
اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
52
اعتصامی
اعتصامی
اعتصامی
پاسخ‌ها
11
بازدیدها
108
اعتصامی
اعتصامی
بالا