بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود 🔴 با معنی

  • نویسنده موضوع اعتصامی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 104
  • برچسب‌ها
    گنجور
اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,793
پسندها
22,599
امتیازها
113
مدال ها
6
InShot

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود 🔴 با معنی

بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند
عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود

خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود

جاه و جلال من توی ملکت و مال من توی
آب زلال من توی بی‌تو به سر نمی‌شود

گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود

دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود

گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود

خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود

گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود

هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود

مولانا

معنی شعر

انسان از نظر مادی, خوب, بررسی شده تمام عناصر در عالم در بدن انسان هست

تمام قانون فیزیک وشیمی در انسان هست

ودر حیوان هم هست ولی کسانی که منکر خداوند, هستند این ترکیب خاک نطفه را کی شعور وعقل داده. ویا از روح خود, در انسان دمیدیم. ولی انسان چون با جهان مادی همانیده
شده. مادی فکر می کنه وهوشیاری جسمی داره دائم فکر می کنه. واز اصل خودش, که خداونده دور افتاده اقلیتی, فهمیدن. که انسان ماده نیست، البته بعد, مادی انسان نیاز مادی داره
در حد, توازن. برایش سعی وتلاش هم می کنه ولی ذهن وفیزیک انسان فنا پذیر است. آن چیزی در, انسان فنا, ناپذیر, است. اصل انسان
وروح خداوندی, در انسان است مولانا هم اخص بود. خدا چیست را نمی توان. توضیح داد. مگر خود. خداوند بخواهد. ولی تمام عمر ما
باید, روی خودمان کار کنیم وخودمان را اصلاح. کنیم واین پروسه. دل ما را بزرگتر وبزرگتر می کنه بحث زیاده. هدف مولوی تفسیر ادبی ابیات
نیست. آن هم جای, خود محفوظ هدف
عمل کردن به استنتاج از, غزلها است انسان باید پاک مطلق باشه واختیار داره فقط, دنبال امیال دنیا باشه که باخته. ویا در هر کاری اول خداوند
را در نظر بگیره. چون بدون خداوند
انسان هیچی, نیست با خداوند امتداد خداونده وقطره ای از آن دریاست بر می گرده به دریا

ظاهرا داغ کسی با چیزی رو داشتن کنایه از تعلق باید باشه. داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود به این مفهوم که دلم فقط و فقط متعلق به توئه و هیچ جای دیگه ای نخواهد رفت.
تا جایی که من میدونم ارباب ها داغی یا نشانی بر غلام ها میذاشتن که معلوم شه این غلام متعلق به چه کسیه. حتی هنوز هم در روستاها روی حیوانات خانگی مثل گاو یا اسب هاشون داغ یا نشانی میذارن.
 
بالا