نوری.
Mr
کاربر اخراج شده
- تاریخ ثبتنام
- 6/10/22
- نوشتهها
- 704
- پسندها
- 507
- امتیازها
- 93
- مدال ها
- 3
- جنسیت
- آقا👨
بعداز قفل بر درب حیاط ها، دل ها هم چند قفل شدند!! !
قدیما حیاطها درب نداشت ، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود
میدونین چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودن؟
چرا اينقدر شاد بودن؟
چرا اينقدر احساس تنهايي نميكردن؟
چرا زندگيا بركت داشت؟
چرا عمرشون طولاني بود؟
👈چون تو کتاب ها و... دنبال ثواب نمیگشتن که
چی بخونن ثواب داره
دنبال عمل کردن بودن
فقط یک کلام میگفتن: خدایا به دادههایت شکر.
2️⃣نمیگفتن تشنه رو آب بدین ثواب داره،
میگفتن آب بدین به بچه که طاقت نداره.
موقعی که غذا میپختن
3️⃣نمیگفتن بدیم به همسایه ثواب داره
میگفتن بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.
موقعی یکی مریض میشد
4️⃣نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی،
میرفتن خونه ی طرف؛
ظرفاشو میشستن
جاروشو میزدن
غذاشو میپختن که
بچه هایش غصه نخورن
اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.
به بچه عیدی میدادند
میگفتن دلشون شاد میشه،
به همسایه میرسیدن
میگفتن همسایه از خواهروبرادر هم به آدم نزدیکتره
خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب ها دنبال ثواب نگردیم، خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم نه فقط با خواندن دعا
مهربان باشیم
محبت کنیم بی منت ،
بسپاریم به خودش که هم میدونه
، هم میتونه
وقتی اخلاق را کنار گذاشتیم، وجدان را قورت دادیم، صداقت را زیر پاگذاشتیم ،
به امانت داری خیانت کردیم و... علاوه بر قفل زدن بر درب حیاط ها قلب دل ها را هم چند قفلهکردیم که نتیجه آن بهتر از این نمیشود مگر اینکه اخلاق، انصاف، وجدان، و صداقت و مروت دوباره به میان ما باز گردد
که بازگشت آنها جز با مسئولیت پذیری تک تک ما در این راستا امکان پذیر نیست
قدیما حیاطها درب نداشت ، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود
میدونین چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودن؟
چرا اينقدر شاد بودن؟
چرا اينقدر احساس تنهايي نميكردن؟
چرا زندگيا بركت داشت؟
چرا عمرشون طولاني بود؟
👈چون تو کتاب ها و... دنبال ثواب نمیگشتن که
چی بخونن ثواب داره
دنبال عمل کردن بودن
فقط یک کلام میگفتن: خدایا به دادههایت شکر.
2️⃣نمیگفتن تشنه رو آب بدین ثواب داره،
میگفتن آب بدین به بچه که طاقت نداره.
موقعی که غذا میپختن
3️⃣نمیگفتن بدیم به همسایه ثواب داره
میگفتن بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.
موقعی یکی مریض میشد
4️⃣نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی،
میرفتن خونه ی طرف؛
ظرفاشو میشستن
جاروشو میزدن
غذاشو میپختن که
بچه هایش غصه نخورن
اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.
به بچه عیدی میدادند
میگفتن دلشون شاد میشه،
به همسایه میرسیدن
میگفتن همسایه از خواهروبرادر هم به آدم نزدیکتره
خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب ها دنبال ثواب نگردیم، خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم نه فقط با خواندن دعا
مهربان باشیم
محبت کنیم بی منت ،
بسپاریم به خودش که هم میدونه
، هم میتونه
وقتی اخلاق را کنار گذاشتیم، وجدان را قورت دادیم، صداقت را زیر پاگذاشتیم ،
به امانت داری خیانت کردیم و... علاوه بر قفل زدن بر درب حیاط ها قلب دل ها را هم چند قفلهکردیم که نتیجه آن بهتر از این نمیشود مگر اینکه اخلاق، انصاف، وجدان، و صداقت و مروت دوباره به میان ما باز گردد
که بازگشت آنها جز با مسئولیت پذیری تک تک ما در این راستا امکان پذیر نیست