آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت 🔴 با معنی

اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,877
پسندها
22,619
امتیازها
113
مدال ها
6
InShot


آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت 🔴 با معنی

آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت

بی‌دل و بی‌خودت کنم در دل و جان نشانمت

آمده‌ام بهار خوش پیش تو ای درخت گل

تا که کنار گیرمت خوش خوش و می‌‌فشانمت

آمده‌ام که تا تو را جلوه دهم در این سرا

همچو دعای عاشقان فوق فلک رسانمت

آمده‌ام که بوسه‌ای از صنمی ربوده‌ای

بازبده به خوشدلی خواجه که واستانمت

گل چه بود که گل توی ناطق امر قل توی

گر دگری نداندت چون تو منی بدانمت

جان و روان من توی فاتحه خوان من توی

فاتحه شو تو یک سری تا که به دل بخوانمت

صید منی شکار من گرچه ز دام جَسته‌ای

جانب دام بازرو ور نروی برانمت

شیر بگفت مر مرا نادره آهوی برو

در پی من چه می‌دوی تیز که بردرانمت

زخم پذیر و پیش رو چون سپر شجاعتی

گوش به غیر زه مده تا چو کمان خَمانمت

از حد خاک تا بشر چند هزار منزلست

شهر به شهر بردمت بر سر ره نمانمت

هیچ مگو و کف مکن سر مگشای دیگ را

نیک بجوش و صبر کن زانک همی‌ پزانمت

نی که تو شیرزاده‌ای در تن آهوی نهان

من ز حجاب آهوی یک رهه بگذرانمت

گوی منی و می‌دوی در چوگان حکم من

در پی تو همی ‌دوم گرچه که می‌دوانمت

مولانا

معنی شعر

این غزل بسیار عمیق و جذاب است.

شروع عالی است: "آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت"

پایان سراسر معنا است " در پی تو همی دوم گر چه که می‌دوانمت"

هم اشاره به این داره که با ضربه گوی رو می‌دواند و هم اشاره به اینکه خودش از قفای او می‌دود!

آشکارا گفته شده است نمی بینم . سراینده می گوید که با کسی که تابنده نور یا بخشنده فیض به اوست حالا اینجا گویا شمس یکدله شده است و جان و روان همامیخته ای دارند و شمس مانند گشایش دهنده و نیز خود ذکری که گشایش می دهد است برای مولانا

در مورد بیت جان و روان من تویی فاتحه خوان من تویی
با توجه به اینکه تمامی این شعر خطاب از زبان خداوند به بنده است، اگر این بیت را نیز از این دیدگاه تفسیر کنبم به این صورت می شود که ای بنده ای که برای طلب گشایش با خواندن فاتحه از من طلب گشایش می کنی، تو خود در حقیقت از ذات من هستی و میتوانی خود خدایی کنی و گشایشگر باشی (فاتحه شو).
شبیه این مفهوم در دیگر ابیات وجود دارد که جایگاه خدایی انسان را در مقام فنا بیان می کند، مثلا در بیت ناطق امر قل تویی را می توان اینگونه معنا کرد که : آن کسی که به پیامبر خطاب کرد قل ... در حقیقت خود توی انسان فنا شده در ذات خدا هستی و تو امر کردی که بگو ...
و این توجه دادن به جایگاه عالی انسان در تمام ابیات این شعر به چشم می خورد.
 
آخرین ویرایش:
بالا