bahar
کاربر شهروند
Ms- تاریخ ثبتنام
- 7/10/22
- نوشتهها
- 1,067
- پسندها
- 2,636
- امتیازها
- 113
- جنسیت
- خانم👩
چند غورباقه از جنگلی عبور ميکردند که ناگهان دو تای از آنها به داخل گودال عميقی افتادند.بقيه جمع شدند ووقتی ديدند که گودال عميق است به آن دو گفتند که شما بزودی خواهيد مرد.چاره ای نيست.
آن دو اين حرفها را ناديده گرفتند وبا تمام توانشان سعی کردند که از گودال بيرون آيند. ولی بقيه مرتبا به آنها ميگفتند که دست از تلاش برداريد چون بزودی خواهيد مرد .
بالاخره يکی از آن دو نفر تسليم گفته های ديگران شدو ازبين راه پرت شد ومرد.
ديگران باصدای بلند به غورباقه دوم فرياد ميزدند که دست از تلاش بردار چون تو هم پرت خواهی شد .اما او همچنان به تلاش خود ادامه داد تا از گودال بيرون آمد.وقتی بقيه از او پرسيدند که« مگر تو حرفهای ما را نشنيدی؟» معلوم شد که او ناشنواست.او در تمام مدت فکر ميکرده که ديگران اوراتشويق ميکنند.
آری ما انسانها گاهی اوقات بايد حرفهای مردم را بر عکس بشنويم وبرعکس عمل کنیم تا نتیجه ی بهتری بگیریم .
آن دو اين حرفها را ناديده گرفتند وبا تمام توانشان سعی کردند که از گودال بيرون آيند. ولی بقيه مرتبا به آنها ميگفتند که دست از تلاش برداريد چون بزودی خواهيد مرد .
بالاخره يکی از آن دو نفر تسليم گفته های ديگران شدو ازبين راه پرت شد ومرد.
ديگران باصدای بلند به غورباقه دوم فرياد ميزدند که دست از تلاش بردار چون تو هم پرت خواهی شد .اما او همچنان به تلاش خود ادامه داد تا از گودال بيرون آمد.وقتی بقيه از او پرسيدند که« مگر تو حرفهای ما را نشنيدی؟» معلوم شد که او ناشنواست.او در تمام مدت فکر ميکرده که ديگران اوراتشويق ميکنند.
آری ما انسانها گاهی اوقات بايد حرفهای مردم را بر عکس بشنويم وبرعکس عمل کنیم تا نتیجه ی بهتری بگیریم .