sahar♡
♡
ناظر انجمن
- تاریخ ثبتنام
- 18/10/22
- نوشتهها
- 8,559
- پسندها
- 19,201
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 18
داستان:در یک مرکز روانپزشکی، روانپزشک دکتر رُز کوتر با لورا ویور، که چند روز پیش شاهد مرگ استادش در اثر خودکشی بود، ملاقات میکند. لورا بیان میکند که توسط موجودیتی تعقیب میشود که به شکل افرادی ظاهر میشود که به او لبخند میزنند و به او گفتهاست که قرار است بمیرد. او پس از گفتن اینکه آن موجود در اتاقِ بهظاهر خالی ظاهر شدهاست، شروع به یک فروپاشی ذهنی کرده و تشنج میکند. رُز دور میشود و کمک میخواهد، اما وقتی برمیگردد، لورا را میبیند که به آرامی به او لبخند میزند، و سپس گلوی خود را با یک تکهٔ شکسته از گلدان میبرد و.....