V
Vafa68
کاربر شهروند
- تاریخ ثبتنام
- 4/10/22
- نوشتهها
- 1,980
- پسندها
- 3,803
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 9
لامصبا یه لحظه مجال ندادن اشتیشون بدیم بچه بیاد اسم و شهرتشو بازی کنهدشمنان قسم خورده بودند بانو
لامصبا یه لحظه مجال ندادن اشتیشون بدیم بچه بیاد اسم و شهرتشو بازی کنهدشمنان قسم خورده بودند بانو
کاغذ و قلم تو دستش بودلامصبا یه لحظه مجال ندادن اشتیشون بدیم بچه بیاد اسم و شهرتشو بازی کنه
ولی دقیقا حس اینایی رو داشتم که تو مراسم اعدام منتظر بخشش ولی دم هستندلامصبا یه لحظه مجال ندادن اشتیشون بدیم بچه بیاد اسم و شهرتشو بازی کنه
نخیر داشت چیز صاف صوف میکردکاغذ و قلم دو دستش بود
خودکارش نمینوشتکاغذ و قلم تو دستش بود
نگو قرار بود تیر بارون بشهولی دقیقا حس اینایی رو داشتم که تو مراسم اعدام منتظر بخشش ولی دم هستند
مگر توی مراسم بودیولی دقیقا حس اینایی رو داشتم که تو مراسم اعدام منتظر بخشش ولی دم هستند
خودکار گرونهخودکارش نمینوشت
نبودم؟مگر توی مراسم بودی
نههههنبودم؟