مرسی همچنین خدا رفتگان شمارو بیامرزه
میدونی بیشتر از چی گریم میگیره؟؟
منو اون دختر خیلییی دوست بودیم یعنی بیشتر وقتها که محل میرفتیم همیشه همو میدیدیم کلی حرف میزدیم میخندیدیم
دوشب الان مامانشو میبینم به طرز عجیبی دو دقیقه سه دقیقه بهم نگاه میکنه اشک توچشماش جمع میشه🥺
🥺🥺🥺🥺خیلی دلم براش تنگ شده ....
پارسال مریضی سر داشت نتونست بیادتکیه کلا از پارسال ندیدمش خانوادمم چون مریض بود اجازه نمیدادن برم خونشون ببینم میگفتن شاید سختش باشه چون شیمی درمانی میشد ریزش موهم داشت میگفتن خجالت میکشه منم دیگه حرفی نمیزدم پارسال همین موقع ها میگفتن خوب شده ...اینقدر خوشحاااال شدم اینقدر خوشحال شدم باباش بخاطر اینکه خوب شده بود شام داده بود اونشب خیییلیییی منتظر بودم ببینمش اما نیومد دوسه هفته بعدش گفتن سرش درد میکنه سرش درد میکنه رفتن بیماسرتان میگفتن هیچی نیست هفته بعدش رفتن گفتن باید بستری شه (فقط میگفتن سرش یکمی درد میکرد نه انچنان )
بعد سه ساعت چهارساعت رفت تو کما ضریب هوشیش یهویی اومدپایین مرد
هنوز هم تو شوک هستم وقتی یادم یماد همه میگفتن خوب شده یهویی چرا اینجوری شد...........😢
😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢هرچی میخوام فکر کنم خب مرگ حق همس ولی یادم میاد گریم میگیره نمیتونم خودمو کنترل کنم ....