سرباز شهيد رشيد زاهدى چهارم مرداد ماه سال 1343 در روستاى تويچى شادگان به دنيا آمد. در كودكى به همراه خانوادهاش به شهر ويس هجرت كردند.
با شروع جنگ تحميلى به عضويت بسیج درآمد و پس از گذراندن دوره آموزش نظامى در سال 1360 همراه با جمعى از برادران جهادسازندگی خوزستان راهى جبههها شد که چند بار مجروح شد ولی دوباره به نبرد با دشمن رفت.
تحصيلات خود را تا ديپلم در شهر ویس ادامه داد که بلافاصله لباس سربازى پوشيد و هجدهم اسفند سال 1362 برای دوره آموزش نظامى به جهرم اعزام شد.
پس از دريافت درجه گروهبان سومى در اروندكنار، بهعنوان سربازى جانباز در گارد ساحلى به حراست از مرزهاى جمهورى اسلامى پرداخت که بعد از یک سال حضور مداوم در جبهه بیست و پنجم اسفند سال 1363 در اروندکنار به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شهر ویس آرام گرفت.
شهيد رشيد زاهدى در یادداشتی نوشت: «خداوندا به من نيرويى ده كه بنده تو باشم و نه بنده غير تو. خداوندا اين چشمها، دستها، پاها و زبان نعمتهايى هستند كه به ما عطا فرمودى. خداوندا اگر اين نعمتها در غير رضاى تو فعاليت كنند از تو میخواهم مرا از آنها محروم گردانى. خداوندا ما پيمان بستيم كه غير تو را عبادت نكنيم ما ايمان آورديم كه در زندگى بنده تو باشيم.
خداوند در اين مسير سخت بندگى، لغزشهايى داريم خداوندا از اين لغزشها درگذر و ما را ببخشاى، كه ما به نيت عبادت تو حركت كرده بوديم. خداوندا با فضل و احسانت با ما محاسبه كن و نه با عدلت كه ما طاقت حساب عدل تو را نداريم.»
مشاهده فایلپیوست 24228 سرباز شهيد رشيد زاهدى چهارم مرداد ماه سال 1343 در روستاى تويچى شادگان به دنيا آمد. در كودكى به همراه خانوادهاش به شهر ويس هجرت كردند.
با شروع جنگ تحميلى به عضويت بسیج درآمد و پس از گذراندن دوره آموزش نظامى در سال 1360 همراه با جمعى از برادران جهادسازندگی خوزستان راهى جبههها شد که چند بار مجروح شد ولی دوباره به نبرد با دشمن رفت.
تحصيلات خود را تا ديپلم در شهر ویس ادامه داد که بلافاصله لباس سربازى پوشيد و هجدهم اسفند سال 1362 برای دوره آموزش نظامى به جهرم اعزام شد.
پس از دريافت درجه گروهبان سومى در اروندكنار، بهعنوان سربازى جانباز در گارد ساحلى به حراست از مرزهاى جمهورى اسلامى پرداخت که بعد از یک سال حضور مداوم در جبهه بیست و پنجم اسفند سال 1363 در اروندکنار به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شهر ویس آرام گرفت.
شهيد رشيد زاهدى در یادداشتی نوشت: «خداوندا به من نيرويى ده كه بنده تو باشم و نه بنده غير تو. خداوندا اين چشمها، دستها، پاها و زبان نعمتهايى هستند كه به ما عطا فرمودى. خداوندا اگر اين نعمتها در غير رضاى تو فعاليت كنند از تو میخواهم مرا از آنها محروم گردانى. خداوندا ما پيمان بستيم كه غير تو را عبادت نكنيم ما ايمان آورديم كه در زندگى بنده تو باشيم.
خداوند در اين مسير سخت بندگى، لغزشهايى داريم خداوندا از اين لغزشها درگذر و ما را ببخشاى، كه ما به نيت عبادت تو حركت كرده بوديم. خداوندا با فضل و احسانت با ما محاسبه كن و نه با عدلت كه ما طاقت حساب عدل تو را نداريم.»