اعتصامی
هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
- تاریخ ثبتنام
- 4/10/22
- نوشتهها
- 23,337
- پسندها
- 22,689
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 6
مگه فیلم هندی دوست نداری ؟ به همه دادم فکر کردم به توام بدم تماشا کنی شاهرخ خان بازی می کنه ؛ با دستپاچگی گفتم : ممنون ولی من ..من .. نمیشه ؛ چرا ؟ گفت : چی چرا ؟ بگیر برو نگاه کن و برام بیار همین ؛ گفتم : آخه ..مامانم ..گفت : من ماماتون رو دیدم زن خوبیه ؛ بگو از همکلاسیم گرفتم ؛ دروغم نگفتی , حالا می خوای یا نه ؟ بسته رو که فهمیدم یک فیلم ویدئو توشه گرفتم ودر حالیکه هم دست و پام می لرزید و هم قلبم تند می زد پرسیدم ؛ کی برگردونم ؟ گفت : باشه پیشت تا سیر بشی هر وقت دوست داشتی ؛ ایمان هستم توی دانشگاه همه منو می شناسن ؛ اومدم چیزی بگم همینطور که ازم دور می شد با خنده ادامه داد : اسم تو رو می دونم غزل ؛ و رفت .
از دو طرف احساس گناه می کردم یکی اینکه یک فیلم ممنوع توی خیابون دستم بود که بشدت بابا همیشه ما رو منع می کرد و می گفت اگر شما رو بگیرن من نمیام آشنایی بدم چون سابقه ام خراب میشه ؛ هر روز به سیصد تا شاگرد میگم حق ندارن این فیلم ها رو تماشا کنن اونوقت بچه ی خودم این کارو بکنه چطوری سرم رو بلند کنم و توی چشم اون بچه ها نگاه کنم ؟
و یکی اینکه این فیلم رو از یک پسر گرفته بودم ؛ روزگار عجبی بود ؛ مسائلی که همه ی گرفتاری های ما رو در اون زمان می ساخت اسباب تمسخر نسل آینده شد .
🌱داستان_برهیچ_دلی_مباد
ناهید_گلکار
از دو طرف احساس گناه می کردم یکی اینکه یک فیلم ممنوع توی خیابون دستم بود که بشدت بابا همیشه ما رو منع می کرد و می گفت اگر شما رو بگیرن من نمیام آشنایی بدم چون سابقه ام خراب میشه ؛ هر روز به سیصد تا شاگرد میگم حق ندارن این فیلم ها رو تماشا کنن اونوقت بچه ی خودم این کارو بکنه چطوری سرم رو بلند کنم و توی چشم اون بچه ها نگاه کنم ؟
و یکی اینکه این فیلم رو از یک پسر گرفته بودم ؛ روزگار عجبی بود ؛ مسائلی که همه ی گرفتاری های ما رو در اون زمان می ساخت اسباب تمسخر نسل آینده شد .
🌱داستان_برهیچ_دلی_مباد
ناهید_گلکار