اعتصامی
هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
- تاریخ ثبتنام
- 4/10/22
- نوشتهها
- 22,837
- پسندها
- 22,605
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 6
من از عالم تو را تنها گزینم روا داری که من غمگین نشینم 🔴 با معنی
من از عالم تو را تنها گزینم
روا داری که من غمگین نشینم؟!
دل من چون قلم اندر کف توست
ز توست ار شادمان و گر حزینم
به جز آنچه تو خواهی من چه باشم؟
به جز آنچه نمایی من چه بینم؟
گه از من خار رویانی گهی گل
گهی گل بویم و گه خار چینم
مرا تو چون چنان داری چنانم
مرا تو چون چنین خواهی چنینم
در آن خمّی که دل را رنگ بخشی
چه باشم من، چه باشد مهر و کینم؟
تو بودی اوّل و آخر تو باشی
تو به کن آخرم از اولینم
چو تو پنهان شوی، از اهل کفرم
چو تو پیدا شوی، از اهل دینم
به جز چیزی که دادی من چه دارم؟
چه می جویی ز جیب و آستینم
معنی شعر
ابیات 2، 3، 4 و 5، در «وصف فنای افعالی» است که یکی از مراتب فناست و آن، سقوط رؤیت فعل خود و شهود فعل حق تعالی است از آن جهت که انسان را وجههای است الهی که فاعلیّت او قایم بدان است و وجههای است نفسی که به اعتبار آن، افعال را به خود نسبت میدهد.
بیت هشتم. 8. حقیقت ایمان و دین آن¬جاست که تو باشی و هرجا که تو نباشی، هر کجا باشد، کفر است. مولانا گوهرِ دین را ارتباط با امرِ متعالی می¬داند
من از عالم تو را تنها گزینم
روا داری که من غمگین نشینم؟!
دل من چون قلم اندر کف توست
ز توست ار شادمان و گر حزینم
به جز آنچه تو خواهی من چه باشم؟
به جز آنچه نمایی من چه بینم؟
گه از من خار رویانی گهی گل
گهی گل بویم و گه خار چینم
مرا تو چون چنان داری چنانم
مرا تو چون چنین خواهی چنینم
در آن خمّی که دل را رنگ بخشی
چه باشم من، چه باشد مهر و کینم؟
تو بودی اوّل و آخر تو باشی
تو به کن آخرم از اولینم
چو تو پنهان شوی، از اهل کفرم
چو تو پیدا شوی، از اهل دینم
به جز چیزی که دادی من چه دارم؟
چه می جویی ز جیب و آستینم
معنی شعر
ابیات 2، 3، 4 و 5، در «وصف فنای افعالی» است که یکی از مراتب فناست و آن، سقوط رؤیت فعل خود و شهود فعل حق تعالی است از آن جهت که انسان را وجههای است الهی که فاعلیّت او قایم بدان است و وجههای است نفسی که به اعتبار آن، افعال را به خود نسبت میدهد.
بیت هشتم. 8. حقیقت ایمان و دین آن¬جاست که تو باشی و هرجا که تو نباشی، هر کجا باشد، کفر است. مولانا گوهرِ دین را ارتباط با امرِ متعالی می¬داند