معرفی شهید محمد حسین علم الهدی

[شاهدخت]

🔴 کسی می داند ۱۶ دی امروز سالروز چه اتفاقی است؟

🔸زمانی که #دانشجو بود، اساتید مارکسیست به‌خاطر تسلط علمی «او» بر اندیشه اسلامی، جرات نمی کردند در کلاس‌ ها حرف‌های انحرافی بزنند.

🔸وقتی که پیش نویس قانون اساسی در حال بررسی در مجلس خبرگان قانون اساسی بود، «او» پیگیر گنجانیدن «ولایت فقیه» در آن شد و طرحی را برای آن به مجلس ارسال کرد.

🔸«او» پیش از انقلاب، در مشهد از دانشجویان مرتبط با آیت الله خامنه‌ای و یک فعال سیاسی بود که بعد از انقلاب در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نقش داشت.

🔸 با شهید چمران جلساتی داشت و مدتی بعد فرمانده سپاه هویزه شد. فقط ۲۲ سال داشت اما به قدرى در ميان عشاير منطقه نفوذ كرد كه زبانزد همه شد، تا آن جا كه عشاير سوسنگرد و هويزه را براى اولين بار به زيارت حضرت امام (ره) برد.

🔸۱۶ دی ماه ۱۳۵۹ جنگ در هویزه بالا گرفت و عاشورایی دیگر برپا شد. در روز اربعين حسينى فرماندهى ۱۴۰ تن از چریک های پاسدار و دانشجو را به عهده داشت. آن روز دشمن حمله بزرگی را با انبوه تانک های خود آغاز کرده بود.

🔸تانک ها به حدود 50 متری خاکریزش رسیده بودند که از جا بلند شد و نزدیک ترین آن را نشانه گرفت. گلوله درست به وسط تانک برخورد کرد. دو نفر دیگر هم آر پی جی برداشتند و دو تانک دیگر را نشانه گرفتند. بقیه تانک ها از ترس سرجایشان ایستادند و خاکریزها را به گلوله بستند. از میان همه آنها فقط او زنده مانده بود که با قامت استوار از جا بلند شد و به خاکریز دیگر رفت در حالی که دو گلوله آر پی جی در دست داشت پشت خاکریز خوابیده بود. اولین گلوله اش را که شلیک کرد، چهار تانک به ده متری خاکریزش نزدیک شده بودند.

🔸 این شهید بزرگوار آخرین تیر خود را هم شلیک و سه تانک باقیمانده همزمان به طرف خاکریز او شلیک کردند.‌ ایشان در حالی که قرآن در دستش بود به آرزوی دیرینه و حقیقی خود که همان شهادت بود دست یافت و در کنار ۱۴۰ پرستوی عاشق به خاک افتاد تا امروز هویزه در راهیان نور پذیرای ما باشد. (کتاب «سفر عشق»، به نقل از محمدرضا قربانی)

♦️ نقل است که پس از اشغال هویزه توسط مزدوران بعثی، صدام جهت بازدید از منطقه به محل آمده بود. هنگامی که در مقابل ۱۴۰ نفر از جان برکف ترین یاران امام و اسلام قرار می گیرد، از شدت خشم دستور می دهد که اجساد را بر زمین بخوابانند و با تانک ها از روی آنها عبور کنند.

♦️یکی از رزمندگان اسیر شده را به لوله یک تانک می بندند و بعثی ها هلهله کنان با همان تانک اجساد شهدا را له می کنند. آن رزمنده می گوید من تا ابد شرمنده مادران این شهدا هستم و نمی توانم به چشم آنها نگاه کنم. مدتی بعد پیکر این فرمانده نامی جنگ از طریق قرآنی که همیشه همراه او بود شناسایی می شود.

💐او کسی نبود جز سید محمد حسین علم الهدی! شادی روح این شهید بزرگوار و یاران شجاعش صلوات.💐

🔸در ماهنامه فرهنگی تاریخی یاران شاهد، توصیف مقام معظم رهبری درباره شهید علم‌الهدی چنین است: «وقتی خبر شهادت حسین علم‌الهدی را شنیدم، به یاد شهادت حافظان قرآن در صدر اسلام افتادم. درسفری که با هم از شوش برمی‌گشتیم، به دیدار رزمندگان رفتیم و نماز جماعت خواندیم و بعد نماز، بچه‌ها دور من جمع شدند و هرکس با من سخنی می‌گفت. بعد از چند دقیقه، نگاه کردیم دیدم سید حسین قرآنی دردست گرفته، عده زیادی از بچه‌ها دور او جمع شده‌اند و ایشان به زیبایی از آیات قرآن و استقامت در جنگ و... صحبت می‌کرد که من تعجب کردم.»

🔸این شهید بزرگوار در نامه‌ای زیبا و خواندنی خطاب به خواهرش که نشانگر دوراندیشی و تعمق وی درباره فرهنگ اسلام و چالش‌های پیش روی آن است نوشته که: «ما زندگی را در رنج می‌گذرانیم تا راحتی و آرامش ایجاد کنیم، تمامی عمر می‌رویم به این امید که لحظاتی بنشینیم، تمام عمر زحمت می‌کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می‌گذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمی‌کنیم و نمی‌یابیم! زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می‌شود. نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً در آدم بوجود می‌آورند بوسیله تبلیغات است. تلویزیون را روشن می‌کنید و بعد از دو ساعت خاموش می‌کنید به خودتان نگاه می‌کنید، می‌بینید هفت هشت احتیاج خرید تازه بوجود آمده که قبلاً لازم نداشتید. غارت اصالت‌ها، منابع معنوی و از بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت از مصرف هرچه کمتر و تولید هرچه بیشتر بوسیله عوامل آموزشی دگرگون می‌شود، چرا که اروپای صنعتی باید برای تولیدات اضافی خود مصرف کننده پیدا کند. اندیشه تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزش‌ها و معیارها و طرز تفکرها و برداشت‎ها و چنین شناختی نسبت به زندگی، حیات، وسایل مادی، نیازها خواست‌ها، ایده‌آل‌ها و… است.»