سوره انعام _ تفسیر کامل سوره انعام از آیه ۱ تا ۱۶۵ _ تفسیر قرآن کریم از صفحه ۱۲۸ تا ۱۵۰

  • نویسنده موضوع شاهدخت
  • تاریخ شروع
شاهدخت

شاهدخت

👸
پرنسس وطن وی
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
7,299
پسندها
10,250
امتیازها
113
مدال ها
16
23 06 21 10 37 33 585 deco
❌️❌️❌️توجه توجه تفسیر سوره نساء را نیز می‌توانید با ضربه زدن بر روی لینک زیر مشاهده نمایید 👇
🔰 صفحه ۱۲۸ مصحف شریف سوره مبارکه انعام آیه ۱ تا ۸
IMG 20230621 102800 229

🌷🌸نکته تفسیری صفحه ۱۲۸🌷🌸

تأثیر گناه در زندگی:

بدون شک همه‏ ی ما می دانیم که زندگی پس از مرگ، بر اساس کارهای ما شکل می گیرد و همه‏ ی ما به سبب اعمال خوب و بدمان، در آخرت به پاداش و کیفر می رسیم. از آیات قرآن نیز استفاده می شود که انجام کارهای خوب یا دست زدن به گناه، علاوه بر تأثیر آخرتی، اثر مستقیمی بر زندگی دنیایی ما نیز دارد؛ هرچند ممکن است ما متوجّه آن نشویم. به همین علّت، قرآن کریم و پیشوایان دین، پرده از این قانون ناپیدای هستی برداشته و ما را از آن آگاه کرده و به یاد انسانها آورده اند که مبادا گمان کنند انجام گناهان هیچ تأثیری در زندگی دنیایی شان ندارد. مثلاً همین آیه بیان می کند که در گذشته، اقوام و ملل بسیاری زندگی می کرده اند که در زمین امکانات و وسایل رفاهی فراوانی در اختیارشان بوده است. بارانِ خوبی بر آنان می بارید و رودهای زیادی از سرزمین هایشان عبور می کرد و به برکت نعمت های خدا، راحت و آسوده زندگی می‏ کردند؛ ولی به جای شکر این نعمت ها و اطاعت از خدا، نافرمانی می کردند و مرتکب گناهان و کارهای زشت می شدند. خدا نیز به سبب گناهانشان آن نعمت ها را از ایشان گرفت، آنان را هلاک کرد و نسل دیگری از انسان ها را به جایشان قرار داد.
بر اساس روایات اهلبیت نیز انجام گناهان، علاوه بر کیفر اخروی، باعث تباه شدن نعمت های مادّی و معنوی و محرومیت انسان از لطف خدا می شود. از پیامبر اسلام روایت شده است:

«از گناه بپرهیزید؛ زیرا خیر و برکت را نابود می کند. گاهی انسان مرتکب گناهی می شود و به سبب آن، دانشی را که پیشتر داشته، فراموش می کند. گاهی انسان گناه می کند و به سبب آن، از نماز شب محروم می شود. گاهی انسان گناه می کند و به سبب آن، از رزق و روزی محروم می‏شود؛ در حالی که قرار بوده به آسانی و گوارایی به او برسد.»

در مقابل، کارهای خوب، علاوه بر پاداش اخروی، باعث خیر و برکت در زندگی دنیایی انسان می شود. خداوند در آیه‏ ی 96 سوره‏ی اعراف می فرماید:

«اگر ساکنان شهرها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند، بی شک ما خیر و برکت را از آسمان و زمین بر آنان فرو می فرستادیم.» آری، این حقیقتی است که نه تنها در کم یا زیاد شدن رزق و روزی و خیرات و برکات مؤثّر است، بلکه در کم یا زیاد شدن عمر نیز تأثیر دارد. در روایتی از امام صادق می خوانیم:

«کسانی‏ که به سبب گناهان می میرند، بیشتر از کسانی هستند که به علّت رسیدن اجلشان از دنیا می روند، و کسانی که عمرشان برای نیکوکاری طولانی می شود، بیشتر از کسانی هستند که عمر طبیعی می کنند.»

🔰 صفحه ۱۲۹ مصحف شریف سوره مبارکه انعام آیه ۹ تا ۱۸
IMG 20230621 104615 941

🎋🌸نکته تفسیری صفحه ۱۲۹🎋🌸


برطرف‏کننده‏ ی مشکلات اوست:

نخستین و مهم ترین دعوت پیامبران الهی، دعوت به توحید و یگانه پرستی بوده است؛ به اینکه آفریدگار جهان، خدای یگانه است و تدبیر و اداره‏ ی هستی نیز به دست اوست. بر اساس تعالیم پیامبران، ذره ذره ی جهان هستی، زیر نظر خدا قرار دارد. وجود تمام ستارگان و سیاره ها، نورافشانی خورشید، حرکت ماه و زمین، بارش باران، جنبش جنبندگان، رشد و تقسیم سلول های جانوران، حرکت الکترون و پروتون به دور هسته‏ ی اتم و حتّی ریزتر از آن، به خواست خدا انجام می گیرد و هیچ حرکتی در جهان بدون اراده‏ ی او صورت نمی پذیرد. انسان نیز که یکی از موجودات این جهان است، روزی به دنیا می آید و روزی از دنیا می رود و در طول زندگی اش با مشکلاتی مانند بیماری و فقر مواجه می شود.
در نگاه نخست، این مشکلات، نتیجه ی علّت هایی هستند که برای انسان مشخّص است. مثلاً بیماری، به علّت وجود میکروب و ویروس ایجاد می‏شود، و فقر به سبب بروز قحط یا جنگ پدید می آید. انسان نیز به طور طبیعی دنبال برطرف ‏کردن مشکلاتش می رود؛ با میکروب ها می جنگد و اسباب قحط و جنگ را برطرف می کند. در این تلاش و کوشش امّا معمولاً این حقیقت بسیار مهم از چشمان انسان پوشیده می ماند که این مشکلات، در جهانی پدید آمده که متعلّق به خداست و اسباب برطرف‏ کردن آن ها نیز تنها با اجازه‏ ی خدا اثر خود را می گذارد. یعنی انسان برای رفع بیماری خود، دنبال دارو می رود و آن را مصرف می کند؛ ولی باید بداند که دارو تنها به خواست خدا اثر می کند و شفابخش اصلی، خود خداست، و نه دارو. ما برای بریدن گوشت از چاقو استفاده می کنیم؛ ولی باید بدانیم که چاقو هم به خواست خدا می بُرَد، و اگر او نخواهد، چاقوی تیز ابراهیم بر گلوی نازک اسماعیل اثر نخواهد گذاشت. خداوند در این آیه به یاد انسانها آورده که اگر او آنان را با مشکلات و سختی های زندگی امتحان می کند، یا به سبب بی توجّهی خودشان یا ظلم و ستم دیگران گرفتار می شوند، هیچ کس جز او نمی تواند گرفتاری آنان را رفع کند؛ به عکس، اگر همه‏ ی عالم بخواهند به کسی نفعی برسانند، جز با اراده‏ ی او قادر به چنین کاری نیستند.

«اگر تیغ عالم بجنبد ز جای
نبرّد رگی تا نخواهد خدای».

در این حال، انسان پیش از هر کاری و بیش از تکیه بر هر نیرویی، به قدرت اصلی جهان توجّه می کند و به نیروی او دل می بندد؛ آنگاه با توکّل به او، برای باز کردن گره از کارش، گام بر می دارد. اکنون درمی یابیم که چرا خداوند در آیات 23 و 24 سوره ی کهف به پیامبر می فرماید:

«هرگز در باره ی کاری مگو که من فردا آن را انجام می دهم؛ مگر اینکه بگویی: اگر خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن «ان شاء الله» را] فراموش کردی، پروردگارت را یاد کن [و آن را بگو].»

از این رو، پیشوایان دین تأکید کرده اند که برای انجام هر کاری، حتماً «ان شاء الله» بگوییم، و اگر فراموش کردیم و سپس به یاد آوردیم، آن را به زبان آوریم و در دل ایمان داشته باشیم که هر کاری تنها با اراده و خواست خدا انجام می شود.

🔰 صفحه ۱۳۰ مصحف شریف سوره مبارکه انعام آیه ۱۹ تا ۲۷
IMG 20230621 104717 479

🌈نکته تفسیری صفحه ۱۳۰🌈


لجاجت؛ بزرگترین مانع هدایت:

کودکی را تصور کنید که در هوای سرد زمستان خیس شده است و باید لباسش عوض شود. مادرش می خواهد لباس جدیدی بر تن او کند؛ ولی کودک به خاطر تصاویر زیبای لباسِ خیس شده اش نمی خواهد آن را از تن خود در آورد! مادر برای او توضیح می دهد که ممکن است بیمار شود؛ ولی کودک انگار سخنان مادرش را نمی شنود و با فریاد و زاری، مانع کار مادر خود می-شود و تنها به «خواسته‏ ی خود» فکر می کند، و نه آنچه «درست» است. سرانجام کودک سرما می خورد و مجبور به چشیدن تلخی شربت و کشیدن درد سوزن آمپول می شود. گاهی اوقات، عالَم بزرگسالان نیز مانند دنیای کودکان می شود که در آن، افراد به ظاهر رشد یافته اند، و در حقیقت، کودکانی هستند که تنها قد و هیکلشان رشد کرده است، و نه عقل و درکشان.
قرآن کریم از مردم زیادی سخن می گوید که پیامبران بسیاری نزدشان آمدند و به خواست خدا معجزات خارق العاده ای به آنان نشان دادند: از میان سنگ های بی جان کوه، شتر ماده و کودکش را بیرون آوردند؛ عصای خشک و بی روح را به مار تبدیل کردند؛ در میان دریایی موّاج، راهی خشک باز کردند؛ مردگان را به زندگی باز گرداندند؛ ماه را به دو قسمت تقسیم کردند؛ کتابی آسمانی آوردند که تمام انسان ها از آوردن یک سوره‏ ی مانند آن ناتوان هستند و... . از نظر عقل، طبیعی‏ ترین برخورد با این معجزات، سر فرود آوردن و پذیرفتن آنهاست؛ ولی با کمال تعجّب می بینیم که گروه زیادی از مردم، این معجزات را دیدند و به جای ایمان آوردن، تنها بر مخالفت خود افزودند؛ درست مانند آن کودک که هر چه بیشتر پند می‏ شنید، بیشتر لجاجت می کرد. حقیقت این است که انسان امیال و خواسته های فراوانی دارد که ممکن است برخی از این خواسته ها به ضرر او باشد. پیامبران از سوی خدا مأمور شده اند که راه سعادت را به انسان ها نشان دهند، و امکان دارد برخی از تعالیم آنان در ابتدا با خواسته‏ هاي مردم مطابقت نداشته باشد. در اینجا اگر انسان ها از خواسته های خود چشم بپوشند و دست خود را در دست پیامبران بگذارند و راه آنان را طی کنند، پس از مدّت کوتاهی، چنان لذّت حرکت در مسیر سعادت حقیقی را می چشند که دیگر هیچ چیزی برای آنان مهم تر از انجام دستورهای خدا نخواهد بود؛ ولی اگر چشم خود را بر حقیقت ببندند و با پیامبران الهی لجاجت ورزند، کم‏کم پرده ای به روی چشمانشان می افتد که چیزی جز خواسته های زودگذرشان را نمی بینند، و به فرموده‏ ی این آیه، «اگر تمام نشانه ها و معجزات الهی را ببینند، باز هم ایمان نمی آورند». آری، بزرگ ترین مفسّر قرآن، علی ع، چه زیبا در این باره فرموده است:

«هر کس [به ناروا] عاشق چیزی شود، آن چیز، چشمانش را کور و دلش را بیمار می کند. در آن حال، او با چشمی بیمار می نگرد و با گوشی ناشنوا می شنود. خواهش های دل، پرده‏ ی عقلش را دریده و دوستی دنیا دلش را میرانده است و او شیفته‏ ی دنیا شده است. پس او بنده‏ ی دنیاست ... [و بدین ترتیب دیگر] هیچ هشداری را نمی پذیرد و هیچ پندی را قبول نمی کند.»

🔰 صفحه ۱۳۱ مصحف شریف سوره مبارکه انعام آیه ۲۸ تا ۳۵
IMG 20230621 104802 467

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۳۱🌸

👈اگر خدا می خواست، همه را هدایت می کرد:

همه‏ ی ما با معنا و مفهوم «اختیار» آشنا هستیم؛ زیرا هر روز که چشم باز می کنیم، تا هنگامی که به خواب می رویم، با این واقعیت زندگی می کنیم. ما با اختیارِ خود سخن می گوییم، راه می رویم، عبادت می کنیم، یا خدای ناکرده مرتکب گناه می شویم. تمام دادگاه ها و مجازات هایی که برای مجرمان تعیین می شود، بر اساس داشتن اختیار است، و اگر انسان ها مجبور به انجام جرم بودند، دیگر مستحقّ مجازات نمی شدند. آفریدگار بزرگ انسان ها نیز بارها به این ویژگی مخلوقاتش اشاره کرده و بیان فرموده است که انسان ها در انتخاب راه خیر و شرّ اختیار دارند و هیچ کس حتّی پیامبر او نمی تواند آن ها را به قبول دین الهی مجبور کند.
آری، این آفرینش خداست، و او خواسته است که انسان ها راه سعادت را با اختیار خود انتخاب کنند، و اگر می خواست، به آسانی می توانست تمام مردم را به آوردن ایمان و انجام کارهای خوب مجبور کند. از گذشته تاکنون اما برخی از افراد کافر، برای توجیه بی ایمانی و کارهای زشت خود، مغلطه می کنند و می گویند: «حتماً خدا خواسته است که ما بی ایمان باشیم، و اگر او می خواست، حتماً ما انسان خوبی می شدیم.»
قرآن بارها از این تفکّر جاهلان سخن گفته و آن را با صراحت تمام رد کرده و تنها بهانه و دستاویزی برای کفر و بی¬ایمانی شمرده است. این آیه نیز چنین اندیشه‏ی آلوده و منحرفی را رد می¬کند و به پیامبر می¬فرماید: اگر پذیرفتن این واقعیت برای تو دشوار است که کافران، دین خدا را قبول نمی کنند، اگر می توانی در زمین معبری حفر کنی یا راهی برای صعود در آسمان بجویی و بدینوسیله معجزه ای برایشان بیاوری که آنان را به ایمان آوردن مجبور کند، این کار را بکن؛ ولی بدان که آفرینش خدا، مبتنی بر اختیار انسانهاست، و اگر خدا می خواست، خودش همه‏ی مردم را مجبور می کرد که به راه راست هدایت شوند؛ ولی چنین اراده نکرده و خواسته است که مردم خودشان سرنوشت خویش را رقم بزنند؛ چرا که هدایت اجباری، نه ارزش محسوب می شود و نه انسان را لایق پاداش می کند. بنابراین چنین تفکّری از اساس غیر منطقی ست و کسی که این گونه فکر کند، انسان جاهل بی خردی است. البته روشن است که پیامبر اسلام هرگز چنین تفکّر نادرستی نداشته است؛ بلکه این آیه مانند آیات بسیار دیگر در ظاهر، خطاب به پیامبر، و در حقیقت، خطاب به مردم است. آری، اختیار، خواست قطعی خدا برای ما و البتّه بزرگ ترین عامل برتری ما بر موجودات دیگر است؛ زیرا پذیرش راه درست، هنگامی ارزشمند است که امکان انتخاب راه بد نیز وجود داشته باشد.

🔰 صفحه ۱۳۲ مصحف شریف سوره مبارکه انعام آیه ۳۶ تا ۴۴
IMG 20230621 104928 766

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۳۲🌸

سرانجام اندرز‏ناپذیران:

خداوند، پیامبری از پیامبرانش را به سوی مردم می فرستد. او برای مردم دلایل روشن و معجزاتی می آورد؛ ولی بیشتر آنان به او ایمان نمی آورند و او را دروغگو می شمرند . خدای مهربان اما باز هم مهلت دیگری به آنان می دهد؛ مهلتی که به ظاهر تلخ و در حقیقت به سود آنان است. البته این فرصت، آمیخته با مشکلات و مصایب و بیماری هاست. آری، خدا آنان را به سختی های روزگار گرفتار می کند تا مگر به خود بیایند و از خواب سنگین غفلت بیدار شوند و دریابند که جهان، پروردگاری دارد و اسباب رهایی از مشکلاتشان تنها به دست اوست؛ پس به درگاه او بروند، با زاری و تضرع از او عذرخواهی کنند و بخواهند که مشکلاتشان را برطرف کند. اسف انگیز اینکه معمولاً چنین اتّفاقی نمی افتد؛ زیرا دل های مردم در پی لجاجت با حق و حقیقت سنگ می شود و پرده ای از تاریکی و ظلمت بر جانهایشان می افتد، و شیطان، کارهای زشتشان را در نظر آنان زیبا جلوه می دهد؛ به طوری که خود را درستکار می پندارند و نیازی نمی بینند که به درگاه خدا توبه و زاری کنند. به همین سبب، به جای زاری و تضـرع، با غرور و تکبّر می گویند: جای نگرانی نیست؛ گذشتگان ما نیز گاهی دچار این مشکلات می شدند! و بدین ترتیب، آخرین پل پشت سر خود را ویران می کنند. در این هنگام، یکی از قوانین الهی در مورد آنان اجرا می شود؛ یعنی مشکلات یکی پس از دیگری برطرف می شود و سختی ها جای خود را به نعمت ها می دهند. البته نه به سبب اینکه مورد لطف و بخشش خدا قرار گرفته اند، بلکه برعکس، دوران لطف و مهربانی تمام شده و خشم خدا به صورت نعمت های رنگارنگ جلوه کرده است!
گاهی آدمیان چنان غرق نعمت می‏شوند که به فرموده ی این آیه، «درهای همه چیز برویشان باز می شود». مردم از نعمت ها سرمست می شوند و با خود می گویند: دوران سختی ها گذشت و دنیا به کام ماست . پس دیگر ذرّه ای برای وعده ی پیامبران ارزش قائل نمی شوند؛ بلکه با این وضعیت جدید، آنان را دروغگو نیز می خوانند و ادعا می کنند که اگر آن وعده ها راست بود، ما در این نعمت ها غرق نمی شدیم، و بدین ترتیب، تمام روزنه های امید به رویشان بسته می شود. در این هنگام ناگهان فرمان خدا فرا رسیده، فرصت طلایی عمر به پایان می رسد. آری، مرگ، گلوی آنان را می فشرد و آنان در اوج کفر و غفلت جان می سپرند و به استقبال کیفری ابدی می‏شتابند. پیشوای نخست ما علی ع در این باره می فرماید:

«ای فرزند آدم، هنگامی که می‏بینی در حال نافرمانی خدا هستی و او در همین حال پیوسته نعمت هایش را به تو ارزانی می کند، از او بترس.»

🔰 صفحه ۱۳۳ مصحف شریف سوره مبارکه انعام آیه ۴۵ تا ۵۲
IMG 20230621 105017 124

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۳۳🌸

راهنمایان قافله‏ی بشریت:

انسان دارای ذهنی پرسشگر است و از کودکی همواره سؤالاتی از دنیای اطراف در ذهنش شکل می گیرد؛ سؤالات گوناگونی که یکی پس از دیگری سراغش می آید و او را برای دریافت پاسخ، تشنه و تشنه‏ تر می کند. این سؤالات را به دو دسته ی کلّی می توان تقسیم کرد:

1ـ سؤالاتی که با عقل، علم و تجربه به پاسخ آنها دست می یابد. تمام پیشرفت ها و تمدّن بشری، مدیون این جهان پر راز و رمز است که با این گونه سؤالات آغاز می شود، با فکر و اندیشه ادامه می یابد و با پاسخ یابی و دریافت راه حل به مقصد می رسد.

2ـ ولی هنگامی که انسان رشد می کند و به جهان اطراف خود می نگرد و در باره‏ی آن می اندیشد، به دسته‏ی دیگری از سؤالات برخورد می کند که به هیچ وجه نمی تواند با نیروی فکر و اندیشه اش به آن ها پاسخ بدهد؛ سؤالاتی که جان و روح او را می فشارد و بدون پاسخ آن ها، اصل زندگی و حیات برایش بی معنا می شود: اینکه چه کسی او را آفریده است، در کجای هستی قرار دارد، برای چه منظوری آفریده شده و چرا این همه قوا و نیروهای متنوع روحی و جسمی به او داده شده است، و مهم تر از همه، چه آینده ای در انتظار اوست. آیا از کار افتادن قلب و قطع شدن تنفّس و تعطیل شدن کارخانه‏ی بدن که آن را «مرگ» می نامند، پایان راه است؟ یا سرانجام دیگری در انتظار انسان هاست، و مرگ، پایان جهان نیست؟ علاوه بر اینها، انسان در زندگی فردی و اجتماعی خود در همین دنیا با مشکلات فراوانی روبرو می شود که از حل آنها ناتوان است. وجود ظلم و فساد در طول تاریخ و در همه ی جوامع، دلیل روشنی بر این مطلب است.
وجود این مشکلات و سؤال های بی پاسخ، همگی نشانگر این واقعیت مهم است که «انسان برای رسیدن به سعادت نمی‏ تواند تنها بر عقل خویش تکیه کند و به راهنمایی و هدایتی فراتر از اندیشه های انسانی نیازمند است». اینجاست که ارزش پیامبران الهی ظهور می کند و پرده از نیاز بی اندازه‏ ی انسان به آن فرستادگان مقدّس برداشته می شود؛ کسانی که با آفریدگار جهان هستی در ارتباط بودند و حقیقت را از زلال ترین منبع علم و دانش دریافت می‏کردند. آنان به مردم توضیح دادند که از کجا آمده اند، در کجا قرار دارند و از همه مهم‏تر اینکه به کجا می روند. ایشان به ما آموختند که مرگ، چیزی جز یک انتقال نیست، و حیاتی که هم اکنون در آن قرار داریم، نسبت به زندگی پس از آن، دوران بسیار کوتاه و ناچیزي ست. آن مردان دانشمند، با مشعل هدایت، در پیش روی قافله ی بشریت حرکت می کنند و از سوی خدا راه و چاه را به انسان ها نشان می دهند؛ مردم را از خطرات راه آگاه کرده، به مقصد نهایی امیدوار می کنند؛ کاری که قرآن آن را «انذار» (بیم دادن) و «تبشیر» (بشارت دادن) می نامد و مهم ترین وظیفه‏ ی پیامبران برمی شمارد.

🔰 صفحه ۱۳۴ مصحف شریف سوره مبارکه انعام آیه ۵۳ تا ۵۹
IMG 20230621 105113 992

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۳۴🌷

خدایی که از همه چیز آگاه است:

انسان با اندکی تفکّر می تواند به وجود آفریدگار توانای خویش پی ببرد؛ امّا شناخت و ویژگی های او برای ما ممکن نیست؛ مگر اینکه برای این منظور از خود او کمک بگیریم. یکی از عللِ به وجود آمدن ادیان ساختگی و انحراف بسیاری از مردم نیز همین بوده که آنان در عالم فکر و خیال خویش برای آفریدگار جهان ویژگی هایی قائل می شدند و او را چنان که خود می خواستند، توصیف می کردند، و به همین سبب، برای خود خدایی ساختند که بیشتر شبیه خیالاتشان بود، و نه خدای یگانه. خداوند امّا با آیات قرآن و سخنان پیشوایان معصوم دین، خود را به خوبی برای مردم معرفی کرده است، و کسی که در پی آشنایی با او باشد، بدینوسیله می تواند بهترین شناخت را از خدای جهان به دست آورد. در این آیه، خدا یکی از ویژگی های خود را برای بندگانش برمی شمرد. آن ویژگی، «علم نامحدود و آگاهی او از تمام اجزای جهان» است. بر اساس این آیه و آیات دیگر قرآن، در پس آنچه در جهان دیده می شود، چیزهای مهم دیگری وجود دارد که از مخلوقات خدا پوشیده است و به آنها «غیب» گفته می شود. این امور پنهان، علّت های اصلی پایداری جهان و همچون منبع و مخزنی برای تغذیه‏ ی عالم هستند که حیات و زندگی انسانها و تمام موجودات دیگر به آنها وابسته است.
در آیه ی 21 سوره‏ی حجر می خوانیم: «هیچ چیزی نیست مگر اینکه منابع و خزاینش نزد ماست و ما آن را فقط به اندازه ی معیني فرو می فرستیم.» خدا در این آیه می فرماید که منابع جهان هستی، تنها در اختیار اوست و فقط او از آن ها اطلاع دارد. همچنین می فرماید که او از تمام موجوداتی که در خشکی ها و دریاها به سر می برند، آگاهی تمام دارد و هیچ چیزی برایش پوشیده نیست. از این رو هیچ برگی از شاخه‏ ی درختی نمی افتد، مگر اینکه خدا از آن آگاه است، و هیچ بذری در دل خاک قرار نمی گیرد، مگر این که او از آن اطلاع دارد. به طور کلی، هیچ تر و خشکی در جهان وجود ندارد، مگر اینکه در کتاب علم خدا ثبت شده است. آری، او از جنبش میلیاردها موجود زنده در اعماق دریاها، از لرزش برگ های درختان در جنگل ها و کوه ها، از زمان دقیق شکفتن غنچه ها و گلبرگ ها، از جریان باد و نسیم در بیابان ها، از شمار سلول های بدن هر انسان، از حرکت بیش از حد سریع الکترون ها دور هسته ی اتم ها، و حتّی از تمام اندیشه هایی که به فکر ما خطور می کند، کاملاً آگاه است. آیا می توان تصور کرد که این علم و دانش چه گستره ای دارد؟ نه؛ اما تنها کاری که بشر می تواند در برابر این دانش بی نهایت انجام دهد، خضوع، فروتنی و اعتراف به نادانی خود در برابر اوست. با وجود این آیا انسان می‏تواند جایی را پیدا کند که خدا در آن نباشد و در آن به کاری دست زند که خداوند او را نبیند؟

🔰 صفحه ۱۳۵ مصحف شریف سوره مبارکه انعام آیه ۶۰ تا ۶۸
IMG 20230621 105219 381

🌸 نکته تفسیری صفحه ۱۳۵🌸

برادر مرگ:

یکی از پیچیده ترین پدیده های زندگی انسان، پدیده‏ ی «خواب» است. دانشمندان از گذشته تا کنون بحث های فراوانی در مورد حقیقت خواب کرده و می کنند؛ اینکه چه می شود انسان به خواب می رود، چگونه بدن انسان در خواب نمی میرد، و از همه مهم تر اینکه دیدن رؤیاهایی که با واقعیت منطبق است و گاهی از آینده ای حقیقی خبر می دهد، چه توجیهی دارد. این پرسش ها و سؤالات دیگری که در این باره طرح می شود، همه و همه نشانگر اهمیت این مطلب برای بشر بوده است.
البته دانشمندان با توجّه به اعتقادات و تخصّص‏ های گوناگون خود، هر یک پاسخ های گوناگونی به این چراها داده اند. برخی، خواب را نتیجه‏ ی انتقال قسمت عمده‏ ی خون از مغز به سایر قسمت های بدن می دانند، و به این ترتیب، برای آن «عامل فیزیکی» قائل اند. بعضی دیگر عقیده دارند که فعالیت های زیاد جسمانی، سبب جمع شدن موادی مخصوص در بدن می شود که روی سیستم عصبی بدن اثر می گذارد و حالت خواب به انسان دست می دهد، و این حال ادامه دارد تا این سموم تجزیه و جذب بدن شود، و به این ترتیب، برای آن «عامل شیمیایی» قائل می شوند. جمعی دیگر معتقدند که خواب، نتیجه ی عاملی عصبی است و به علّت از کار افتادن دستگاه فعال عصبی که درون مغز قرار دارد، بروز می کند، و در پی آن، بخش عمده‏ ای از اعضای انسان از کار می افتد. هرچند هر یک از این نظریات، سزاوار توجّه است، هیچ یک قانع کننده نیست. به نظر می رسد که بزرگ ترین مانع درک حقیقت خواب، «نگاه مادّی» به این پدیده است؛ در حالی که خواب، پیش از آن که یک پدیده‏ ی جسمانی باشد، یک پدیده‏ی روحانی است که بدون اعتقاد به روح و شناخت صحیح آن، توضیح دادنی نیست. خداوند در این آیه به روشنی بیان می کند که حقیقت خواب، جدایی روح از جسم است؛ امّا نه جدایی کامل؛ بدین صورت که در هنگام خواب، به فرمان خدا، روح از بدن جدا می شود و جز شعاع کم رنگي از آن، بر جسم انسان نمی تابد. بدین ترتیب، جز چند قسمت از بدن مانند سیستم گردش خون و تنفّس که ادامه‏ ی زندگی به آنها بستگی دارد، دیگر اعضا از کار می افتند. در حدیثی از امام باقر ع می‏ خوانیم:
«هر کس که می خوابد، روح او به آسمان صعود می کند و جانش در بدنش باقی می ماند، و در میان روح و جانش، ارتباطی مانند پرتو خورشید وجود دارد. اگر خدا فرمان دهد که جان آن شخص گرفته شود، جان، دعوت روح را می پذیرد [و نزد او می رود]، و اگر فرمان دهد که روح برگردد، روح، دعوت جان را می پذیرد [و به بدن بازمی گردد].» شاید بتوان گفت که جسم انسان مانند یک اتومبیل، و روح او، راننده‏ ی آن است. بعضی اوقات، هم اتومبیل روشن است و هم راننده پشت فرمان نشسته. این حالت، حالت بیداری ست. گاهی اتومبیل روشن است؛ ولی راننده پیاده می شود و می رود. این حالت، حالت خواب است. در این حال، قلب و معده و کلیه کار می کند؛ ولی روح از بدن جدا شده است. گاهی، هم اتومبیل خاموش می شود و هم راننده پیاده می شود. در این وضع، مرگ رخ داده است.

🔰 صفحه ۱۳۶ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۶۹ تا ۷۳
IMG 20230621 112005 717

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۳۶🌸

دین، راه زندگی است؛ نه وسیله‏ ی بازی و سرگرمی:


بدون شک اسرارآمیزترین موجود زمین، انسان است؛ مخلوقی که اگرچه در ظاهر قوای جسمی فوق العاده ای ندارد، با قدرت اندیشه، تمام زمین را تصرف کرده و اکنون به فتح اجرام آسمانی دیگر می اندیشد. تاریخ بروشنی نشان می دهد که اگر این موجود دوپا به حال خود رها شود، نه تنها موجودات دیگر، بلکه خودش و نسل انسان های هم‏نوع خود را نیز به تباهی می‏ کشد. به همین سبب، آفریدگار دانای او، با برنامه ای دقیق، روش زندگی او را مشخص کرده و به او آموخته است که برای رسیدن به هدف نهایی، یعنی بهترین زندگی در دنیا و آخرت، به چه چیزهایی اعتقاد داشته باشد و چه کارهایی بکند. این برنامه‏ ی کامل و منظم، «دین» نام دارد. دین، حقیقت است که پنج پیامبر اولوالعزم در زمان های گوناگون از سوی خدا برای مردم به ارمغان آوردند و دهها هزار پیامبر دیگر آن را در میان مردم تبلیغ و ترویج کردند؛ ولی بسیاری از مردم، به جای این که این برنامه را با دقّت در زندگی خود به کار بندند، آن را وسیله ای برای سرگرمی خود می دانند و هر طور که می خواهند، آن را به بازی می گیرند و تغییرش می دهند.
بررسی تاریخ مسیحیت به خوبی نشان می دهد که این انحراف در میان پیروان این دین تا چه حد وجود داشته است. تفکّر شرک آلود تثلیث(اعتقاد به سه خدای پدر، پسر و روح¬القدس)، اعتقاد به به صلیب کشیده شدن مسیح ، خوردن شراب و گوشت خوک، رعایت نکردن حجاب و عفاف میان مرد و زن، و ترک نماز و روزه و بسیاری از دستورهای خدا و اختصاص یک روز از هفته به دعا و نیایش، آن هم با آواز و موسیقی، به روشنی نشان می دهد که بسیاری از پیروان این راه و روش، نام دین الهی را تنها برای سرگرمی و تفریح با خود حمل می کنند و هیچ دغدغه ای برای فرمان برداری از دستورهای خدا ندارند. البته این انحراف، نه تنها در میان مسیحیان و پیروان ادیان دیگر، بلکه در میان مسلمانان نیز وجود داشته و دارد. یکی از بزرگ ترین نمونه های این انحراف، «بدعت» در دین است؛ یعنی انسان چیزی را جزء دین بشمارد که در دین وجود ندارد. تاریخ اسلام، گویای بدعت گذاری های فراوانی از سوی حاکمان و دانشمندان بی تقواست. ارتکاب گناه و توجیه آن نیز یکی دیگر از نمونه‏ هاي به بازی گرفتن دین است. شاید تا به حال افرادی را دیده باشید که پس از گناه، با جسارت تمام، خود را بی گناه می شمارند و کار زشتشان را نادرست نمی‏دانند. همچنین تفسیر آیات قرآن در جهت منافع خود و استفاده از دین برای رسیدن به منافع دنیایی، یکی دیگر از نمونه های این انحراف است. حقیقت این است که دین، برنامه‏ی زندگی انسان است که باید مو به مو اجرا شود تا انسان به سعادت حقیقی خود برسد؛ نه وسیله ای برای پر کردن اوقات فراغت و برگزاری مراسم پر زرق و برق و بی فایده!
 
آخرین ویرایش:
شاهدخت

شاهدخت

👸
پرنسس وطن وی
تاریخ ثبت‌نام
5/10/22
نوشته‌ها
7,299
پسندها
10,250
امتیازها
113
مدال ها
16
🔰 صفحه ۱۳۷ مصحف شریف
سوره مبارکه آیه ۷۴ تا ۸۱

IMG 20230621 112742 973


بیان آیات
در این ده آیه پروردگار متعال حجتى را ذکر مى کند که آنرا به پیغمبر عظیم الشان حضرت ابراهیم 7‌ داده بود تا با آن علیه مشرکین احتجاج نموده و آنان را به دینى که خدایش به سوى آن هدایت نموده یعنى دین توحید دعوت کند، آنگاه بعد از این آیات هدایت کلى انبیا و پاکى ضمیر آنان را از شرک بیان نموده و از بین همه آنان ، نوح که قبل از ابراهیم بوده و شانزده پیغمبر دیگر را که همه از ذریه ابراهیم بوده اند اسم مى برد.
بررسى کیفیت مخصوص رفتار و محاجه ابراهیم (ع ) در این آیات ، که به رفتار فطرى یک انسان اولیه فرضى که براى نخستین بار به مظاهر مادى عالم برخورد مى کند،شباهت دارد.
و این آیات در حقیقت بیان عالیترین و کاملترین مصداق ایمان و قیام به دین فطرت و نشر عقیده توحید و پاکى از شرک و دوگانگى است ، و این همان هدف مقدسى است که ابراهیم براى آن قیام نمود و در روزگارى که مردم سنت توحید را که نوح و انبیاى بعد از او گوشزدشان کرده بودند از یاد برده و دنیا در تیول وثنیت درآمده بود براى روشن کردن آن احتجاج کرد،

🔰 صفحه ۱۳۸ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۸۲ تا ۹۰
IMG 20230621 112833 091

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۳۸🌷

👈 برگزیدگان:

در این آیات، از هجده تن از پیامبران الهی نام برده شده است. علاوه بر این، در آیه‏ ی 87، به پیامبران دیگری اشاره شده که از پدران، فرزندان یا برادران آن هجده پیامبر بوده اند. با توجّه به شمار زیاد آن هجده تن و فاصله ی بسیاری که بین آنان از حضرت نوح تا حضرت عیسی وجود دارد، شاید بتوان گفت کرد که در این آیات، به سلسله‏ ی پاک انبیا اشاره شده است؛ انسان هایی بزرگ که از عالم غیب باخبر بودند و پیام های آفریدگار هستی را دریافت می کردند و به مردم می رساندند. یکی از نکات مهم و کلیدی این آیات، «برگزیدن و هدایت پیامبران از سوی خدا» است که در آیات 84 (هَدَینا: هدایت کردیم)، 86(فَضَّلنا: برتری دادیم) و 87(اجتَبَیناهُم: آنان را برگزیدیم؛ هَدَیناهُم: آنان را هدایت کردیم) به آن اشاره شده است. باید بدانیم که این برگزیدن و هدایت شدن، لطف و عنایت ویژه ای از سوی خدا به پیامبران بوده تا بتوانند رهبری انسان ها را به خوبی به عهده بگیرند و قافله‏ ی بشـریت را به سرمنزل مقصود برسانند.
به همین سبب، خداوند از میان بندگانش، بهترین آنان را برگزید و به صورت ویژه ای هدایت کرد و پیام های خود را برای آنان فرستاد تا آنها را به مردم برسانند، و برای اینکه در هنگام دریافت پیام های خدا و رساندن آن به مردم، فراموشی و اشتباهی رخ ندهد، آنان را از خطا و اشتباه در این مورد حفظ کرد. همچنین بدین علّت که پیامبران سرمشق مردم بودند، به ایشان آگاهی و شناختی بخشید که هرگز مرتکب گناهی نشوند؛ زیرا مردم از انسان گنهکار سرمشق نمی گیرند و او را رهبر خویش قرار نمی دهند. پس از پیامبران، دوازده امام معصوم که از نسل آخرین پیامبر بودند، پا جا پای آنان نهادند و وظیفه‏ ی ایشان را انجام دادند. این امامان هر چند پیامبر نیستند، مانند انبیا، از سوی خدا برگزیده و هدایت شده¬اند. وجود این انسانهای برگزیده، یکی از بزرگ ترین نعمت های خدا به جهان بشریت است؛ زیرا آنان راه سعادت را به روشنی به مردم نشان دادند و به آنان آموختند که چگونه می توانند به خوشبختی ابدی برسند. قرآن بارها مردم را به این نعمت بزرگ یادآوری کرده و به شکر آن فراخوانده است. در آیه ی 164 سوره‏ ی آل عمران می خوانیم: «براستی خدا بر افراد باایمان منّت گذاشت؛ در آن هنگام که پیامبری از جنس خودشان در میانشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنان بخواند و ایشان را از آلودگی ها پاک کند و به آنان کتاب آسمانی و سخنان حکیمانه بیاموزد، و بی شک پیش از آمدن پیامبر، آن ها در گمراهی کامل قرار داشتند.»

🔰 صفحه ۱۳۹ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۹۱ تا ۹۴

IMG 20230621 112916 965

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۳۹🌷


🌷 مراقبت از نماز:

پیامبر خدا در مسجد نشسته بود. جماعتی از مسلمانان نیز در محضر ایشان بودند و از وجود نورانی اش بهره می بردند. مردی وارد مسجد شد و در کناری به نماز ایستاد؛ ولی نمازش عجیب و غریب به نظر می رسید. هنوز به رکوع نرفته، بلند می شد. همین که پیشانی اش را به زمین گذاشت، می نشست! پیامبر با تأسّف به آن مرد نگاه کرد و با ناراحتی فرمود:

«مانند کلاغ که به زمین نوک می زند، سر به زمین می کوبد! اگر این مرد بمیرد و نمازش به همین صورت باشد، بر دین و آیینی غیر از دین من مرده است.»

یکی از مهم ترین دستورهای دین اسلام، نماز است؛ تا آن حد که این عبادت به ستون دین تشبیه شده، و ترک آن، مساوی با از بین رفتن ساختمان دین در وجود انسان شمرده شده است.
بر اساس این آیه، کسانی که به آخرت ایمان دارند، دارای دو ویژگی مهم هستن می باشند :

1ـ به قرآن و احکام و دستورهای آن ایمان دارند؛
2ـ از نمازهایشان مراقبت می کنند.

در حقیقت، انسانِ مسلمان، علاوه بر اعتقاد به خدا، معاد، نبوّت، امامت و ... ، در عمل نیز به دستورهای خدا پایبند است؛ به خصوص برای مهم ترین عمل دینی یعنی نماز اهمیت ویژه ای قائل است و مانند گوهر گرانبهایی از آن مراقبت می کند. در میان کارهایی که برای مراقبت از نماز لازم است، دو کـار مهم تر به نـظر می رسد:

1ـ خواندن آن در وقت مشخّص شده‏ اش، به ویژه در اول وقت. در روایتی از امام باقر می خوانیم: «نخستین کار از کارهای انسان که [در قیامت] محاسبه می شود، نماز است؛ که اگر پذیرفته شود، اعمال دیگرش نیز پذیرفته خواهد شد. هنگامی که نماز در اول وقت خوانده شود و به آسمان رود، در حالی که سفیدرو و درخشان است، نزد نمازگزار بازمی گردد و می گوید: از من مراقبت کردی؛ خدا نیز از تو مراقبت کند. ولی هنگامی که در غیر وقتش و بدون رعایت آداب و دستورهایش خوانده شود و به آسمان رود، در حالی که سیاه رو و تاریک است، نزد نمازگزار بازمی گردد و می گوید: مرا تباه کردی؛ خدا نیز تو را تباه کند!»

2ـ دومین کار برای مراقبت از نماز، انجام آداب و دستورهای آن، و توجّه به معانی اش است. امام صادق در این باره فرموده است: «تو تنها از آن سهمی از نمازت بهره می‏بری که باتوجّه خوانده ای.»

🔰 صفحه ۱۴۰ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۹۵ تا ۱۰۱

IMG 20230621 112956 473

🌸نکته تفسیری صفحه ۱۴۰🌸

شکافنده‏ ی دانه:

ما انسان ها برای پی بردن به وجود یک چیز و شناختن ویژگی های آن، از دو راه استفاده می کنیم:

۱-نخست اینکه آن را ببینیم و با حواسّ پنجگانه‏ ی خود درک کـنیم؛

2ـ از راه نشانه هایی که آن چیز از خود بر جای گذاشته، با آن آشنا شویم. ما هرگز ابوعلی سینا را ندیده ایم؛ ولی از آثار و تألیفاتی که از او بر جای مانده، یقین می‏کنیم که چنین شخصی وجود داشته و بسیار دانشمند و حکیم بوده است. آفریدگار جهان نیز وجودی ناپیدا و لمس ناشدنی است؛ ولی صحنه‏ ی هستی، سرشار از پدیده هایی است که به ما یقین می بخشد که در پس این موجودات، نیرویی بی نهایت دانا و توانا وجود دارد که به تمام آن ها زندگی بخشیده است و جهان را اداره می کند.
خداوند در این آیات و آیات پس از آن، به نشانه های گوناگونی از علم و قدرت خود اشاره می کند و در آخر می فرماید که این آفریدگار دانا و توانا، پروردگار شماست. هیچ خدایی جز او نیست. پس او را بپرستید. او نگهبان همه چیز است. چشم ها او را نمی بیند؛ ولی او چشم¬ها را می بیند و او باریک بین و آگاه است. ای مردم، اگرچه خدا دیدنی نیست، آیات و نشانه هایی از سوی او برایتان آمده است که چشمان شما را به حقیقت می-گشاید و شما را با خدا آشنا می کند . خدا امّا در این آیه به پدیده ای مهم نیز اشاره کرده که دقّت در آن، انسان را با علم و قدرت او بیشتر آشنا می کند. این پدیده، شکافتن دانه و بیرون آمدن جوانه از آن است. بی شک مهم ترین لحظه در زندگی یک گیاه، زمان خارج شدن جوانه از دانه و هسته‏ی آن است؛ این لحظه، مانند زمان تولّد طفل است که انتقال از یک عالم به عالم دیگر محسوب می شود و مهم ترین تحول در زندگی اوست. شگفت انگیز اینکه دانه و هسته‏ ی گیاهان غالباً بسیار محکم اند. یک نگاه به هسته‏ ی خرما و میوه هایی مانند هلو و شفتالو و دانه های محکم بعضی از حبوب نشان می دهد که آن نطفه‏ ی حیاتی که در حقیقت نهال و درختی کوچک است، چگونه در دژی بسیار محکم محاصره شده است؛ ولی دستگاه آفرینش از یک سو چنان خاصیت تسلیم و نرمشی به این دژ نفوذناپذیر داده و از سوی دیگر چنان قدرت و نیرویی به آن جوانه‏ی بسیار لطیف و ظریف بخشیده که پس از مدّت ها باقی ماندن در درون هسته و دانه، در زمان معین دیواره‏ ی آن را می شکافد و با قدرت و صلابت از خاکِ سخت سر بیرون می آورد و به سوی آسمان قد می افرازد. به راستی این حادثه ی شگرف چنان در جهان گیاهان و حتّی آفریدگان مهم است که خدا آن را یکی از نشانه های علم و قدرت خود نامیده و شناسانده است.

🔰 صفحه ۱۴۱ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۱۰۲ تا ۱۱۰

IMG 20230621 113039 827

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۴۱🌷

🌷دشنام ممنوع:

یکی از مهم ترین علل گسترش اسلام، دعوت به منطق و گفتگوی سازنده است. قرآن کریم بارها مشرکان و اهل کتاب را به آوردن دلیل فرا می خواند و خود دلایل متعدّدی را برای اثبات سخنانش طرح می کند. از سوی دیگر، خداوند، مسلمانان را به حفظ آرامش و صبر و تحمّل در برابر مخالفان دعوت کرده است. به همین سبب، در این آیه، افراد باایمان را از اینکه خودداری خویش را از دست بدهند و به مقدّسات مشرکان و بتهایشان توهین کنند، باز می دارد؛ زیرا با ناسزا گفتن نمی توان کسی را از مسیر اشتباه بازداشت، و چه بسا توهین و ناسزا، باعث پافشاری او در کار غلطش بشود و او را به توهین به مقدسات طرف مقابل وا دارد. از نظر اسلام حتّی هنگامی که سلاح گفتگو و منطق از کار می افتد و سلاح جنگ و نبرد به میان می آید هم فحش دادن و ناسزا گفتن جایز نیست.
در تاریخ نقل شده است که در جنگ صفّین، برخی از لشکریان امیر مؤمنان علی به یاران معاویه دشنام می دادند. هنگامی که حضرت علی آگاه شد، یاران خود را از این کار نهی کرد و فرمود:

«من دوست ندارم که شما دشنام بدهید؛ ولی اگر کارهای زشت آنان را توصیف کنید و حال و روز بدشان را بگویید، سخنی گفته‏ اید که به حقیقت نزدیک تر است و برای آنان نیز عذری باقی نمی گذارد. خوب بود به جای دشنام دادن و ناسزا گویی می گفتید: خدایا، خون ما و آنان را حفظ کن، ما و آنان را آشتی بده، و آنان را از گمراهی خارج کن و هدایت فرما تا کسانی که حق را نمی دانند، آن را بشناسند، و کسانی که بر سر ظلم و تجاوز پافشاری می کنند، از لجاجتشان دست بردارند.»

آری، پیشوای نخست ما، با لشکریان شام به سختی جنگید؛ ولی با این سخن به همگان آموخت که راه و روش او، پیروی از حق و حقیقت است، و اگر هم دست به شمشیر می برد، برای برپایی حق است و در این راه هرگز به دشنام و ناسزا و روش های نادرست متوسّل نمی شود. به طور کلی، از نظر دین اسلام، دادن فحش و ناسزا، کاری زشت و ناپسند است و در هیچ حالی جایز نیست. پیامبر گرامی ما در این باره فرموده است:

«خداوند، بهشت را بر تمام کسانی که بسیار فحش می دهند و بدزبان هستند، ممنوع کرده است؛ کسانی که برایشان مهم نیست چه می گویند و چه سخنانی به آنها گفته می شود.»

🔰 صفحه ۱۴۲ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۱۱۱ تا ۱۱۸
IMG 20230621 113122 273

نکته تفسیری صفحه ۱۴۲:


شیاطین جنّ و انس:

دو واژه‏ی شیطان و شیاطین، بارها به گوش ما خورده است. بیشتر ما گمان می کنیم که شیاطین، موجودات پلیدی هستند که ما را به کارهای بد وسوسه می کنند و از چشمان ما پنهان هستند. البته این تصّور اشتباه نیست؛ زیرا بخش عمده ای از شیاطین، از جنّیان هستند. جنّیان، موجودات ناپیدایی هستند که به فرموده‏ی قرآن، دارای عقل و شعورند، و برخی از آنان، مؤمن و نیکوکار، و بعضی کافر و شرور هستند.[1] از نظر قرآن کریم،[2] جنّیان کافر و شرور، جزء شیاطین محسوب می شوند؛[3] زیرا شیطان به معنای موجود شروری است که از خیر و خوبی دور شده [4] و از فرمان خدا سرپیچی می کند[5].

بر اساس قرآن، بزرگِ شیاطینِ جن، «ابلیس» است؛ جنّی که در ابتدا به سبب عبادت فراوانش، در صف فرشتگان وارد شده بود؛ ولی سرپیچی او از فرمان خدا و سجده نکردنش به حضرت آدم باعث شد که از آن مقامِ والا رانده شود. او نیز از آن به بعد تصمیم گرفت که تمام تلاش خود را برای گمراهی انسانها به کار بندد. به همین سبب، همراه جنّیان شرور دیگر تلاش می کند که با وسوسه‏ی انسان ها و زیبا جلوه دادن کارهای بد در نظر آنان، آنها را به گمراهی و بیچارگی بکشاند. این آیه امّا علاوه بر شیاطین جنّی، از شیاطین انسانی نیز سخن می گوید؛ انسان هایی پلید و شرور که از فرمان خدا سرپیچی می کنند و در پی گناه و لجاجت با حق و حقیقت، تمام وجودشان تاریک و ظلمانی شده، و بزرگترین هدفشان در زندگی، شکست ‏دادن پیامبران و نابودی دین خدا شده است. به‏ همین‏ علت، وسوسه های افراد شیطان صفت را می شنوند و این افکار پلید و توطئه آمیز را در ظاهر سخنانی زیبا و فریبنده به انسانهایی که مانند آنان می اندیشند، منتقل می کنند و می کوشند مردم دیگر را نیز به خود جلب کنند، و در راه مبارزه با حق، از هیچ خلاف و جنایتی کوتاهی نمی کنند. اینان، موجوداتی خبیث اند که به فرموده‏ی امام صادق(ع)، صورت هایشان مانند انسان است، ولی دل و جانشان، دل و جان شیاطین ‏است[6]. خداوند در آیات دیگری از قرآن نیز به این حقیقت اشاره کرده است. مثلاً در آیه‏ی 14 سوره‏ی بقره، از جلسات مخفیانه ی منافقان با شیاطین انسانی گفته است. همچنین در آیه‏ی 6 سوره‏ی ناس، به شیاطین جنّی و انسی اشاره شده است. امام صادق(ع) فرموده است: «دل و جان هر انسانی، دو گوش دارد؛ در کنار یک گوش، فرشته ای هدایتگر نشسته، و در کنار دیگری، شیطانی دروغ پرداز. آن یکی، او را به کارهای خیر وا می دارد، و این یکی، او را از کارهای خوب بازمی دارد، و همانطور که برخی از شیاطین جنّی انسان را به کارهای بد وا می دارند، بعضی از شیاطین انسانی او را به گناه تشویق می کنند.» [7]
[1] - برای اطلاع بیشتر ر.ک به سورة مبارکة جن
[2] - مفردات راغب، ص 454
[3] - تفاسیر اطیب البیان و المیزان، ذیل آیة 37 ص
[4] - برای اطلاع بیشتر ر.ک به مفردات راغب اصفهانی و قاموس ذیل مادة «شطن»
[5] - برای اطلاع بیشتر ر.ک به تفسیر مجمع البیان، ابتدای تفسیر فاتحه الکتاب، توضیح استعاذه
[6] - تفسیر کنز الدقائق و بحرالغرائب، ج 4، ص 427
[7] - بحارالانوار، ج60، ص 246

🔰 صفحه ۱۴۳ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۱۱۹ تا ۱۲۴

IMG 20230621 113203 569

نکته تفسیری صفحه ۱۴۳:

خدا بهتر می داند که رسالت خویش را به چه کسی بسپارد:

حضـرت نوح (ع)، حضـرت ابراهیم(ع)، حضـرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع)، سقراط، افلاطون، ارسطو، ابوعلی سینا، ابونصر فارابی؛ نام اين افراد براي همه‏ی ما آشناست؛ انسان‏هاي بزرگي كه بر تاريخ بشريت اثرگذار بوده‏اند؛ هرچند تأثیر بعضی بیشتر و تأثیر برخی کمتر بوده است. نکته‏ی مهم این است که همه‏ی این افراد، دارای علم و دانش و کمالات زیادی بوده اند؛ ولی بین آنان این تفاوت مهم وجود دارد که دیگران نیز می توانند به مقام برخی از آنان مانند ابوعلی سینا، ارسطو، افلاطون و... دست یابند؛ ولی رتبه و مقام بعضی دیگر مانند حضرت ابراهیم(ع)، دور از دسترس دیگران است؛ چرا که این مقام از سوی خدا به آنان داده شده است. آری، مقام رسالت، مقام ویژه‏ای است که خداوند به برخی از بندگان خاص خود بخشیده و آنان را شایسته‏ی شنیدن پیام های خود و ارتباط با عالم فرشتگان کرده است. در واقع، رسالت، مقامی «انتصابی» است و نه «اکتسابی». یعنی پیامبران از سوی خدا منصوب شده اند، و نبوّت، رتبه ای نیست که مردم دیگر بتوانند با طی مراحلی آن را کسب کنند. پیامبران وظیفه دارند که پیام های خدا را از عالم غیب دریافت کنند و به مردم برسانند و آنان را تربیت کنند و برایشان سرمشق زندگی باشند. روشن است که ایفای این وظیفه‏ی مهم، نیازمند پاکیزگی روح، والایی فکر و اندیشه، صبر و تحمّل فراوان، و صفات و ویژگی هایی است که تنها خدا از بودن آن در وجود یک انسان باخبر است و او میداند که چه کسی لیاقت رهبری مادّی و معنوی مردم را دارد. بهراستی اگر نبوّت چون برخی از مدارج علمی مانند فوق لیسانس و دکترا، مقامی اکتسابی بود و هر کس با هر خلق و خویی می توانست به آن دست یابد، معلوم نبود کسانی که به پیامبری می رسیدند، چه روحیاتی داشتند و بر سر بشریت چه بلایی می آوردند. بانوی زنان جهان حضـرت زهرا… در این باره فرموده است: گواهی می دهم که پدرم محمدصلوات الله علیه، بنده‏ی خاص خدا و پیامبر اوست. پیش از آنکه او را به سوی مردم بفرستد، او را انتخاب کرد، و قبل از آنکه او را برگزیند، نامش را در میان پیامبران دیگر معرفی کرد، و پیش از آنکه او را مبعوث کند، او را برگزید؛ در آن هنگام که موجودات هنوز خلق نشده بودند... و این برگزیدن از آن جهت بود که خدا میدانست سرانجام کارها چه می شود و مأموریت مهم رسالت را چه کسی به خوبی انجام می‏دهد[1]. مقام امامت نیز همچون مقام رسالت، مقامی انتصابی است و مصداق های آن را خدای بزرگ مشخّص کرده است. به نقل تاریخ، در روزگار امامان، دوست و دشمن گواهی میدادند که مقام امامت، تنها شایسته ی امامان معصومی است که خدا معلوم کرده است و هیچکس دیگری شایستگی چنین مقامی را ندارد.[2]

[1] - بحارالانوار، ج 29، ص 221
[2] - برای آگاهی بیشتر ر.ک به : الکافی، ج 1، ص 97، الدعوات ص 204 و بحارالانوار، ج 81، ص 244

🔰 صفحه ۱۴۴ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۱۲۵ تا ۱۳۱
IMG 20230621 113244 367

🌷نکته تفسیری صفحه 144🌷

آیا هدایت و گمراهی، اجباری است:

موضوع «جبر و اختیار»، موضوع معروف و پرسابقه ای است که تأثیر بسزایی در تاریخ زندگی مسلمانان داشته است. آیاتی از قرآن، در نگاه نخست، گویای این مطلب است که انسان، نقشی در هدایت و یا گمراه شدن خود ندارد، و این خداست که برخی از انسان ها را هدایت و بعضی دیگر را گمراه می کند و آنها مجبورند هدایت شوند یا گمراه باشند. این برداشتِ نادرست از آیات قرآن، سبب بروز بحث هایی طولانی در میان دانشمندان مسلمان و تقسیم مسلمانان به گروه های مختلف فکری و حتّی بروز جنگ ها و درگیری هایی در میان آن ها شده است؛ غافل از اینکه :

اولاً قرآن، مجموعه ای بهم پیوسته است که تمام آیات آن را در کنار هم باید دید و نمی توان تنها بر یکی از آیات آن انگشت گذاشت؛

ثانیاً قرآن به تفسیر و توضیح نیاز دارد و بزرگ ترین مفسّران قرآن، اهلبیت هستند که بدون توضیح آن ها، بسیاری از آیات قرآن به درستی فهمیده نمی شود؛

ثالثاً مجبور کردن یک انسان به گمراهی، ظلم است، و خدای بزرگ از هر بدی و ظلمی پاک و دور است. این مطلب چنان مهم است که یکی از اصول دین شیعیان، «عدالت خدا» به شمار رفته است.
به هر حال، این آیه و آیات مشابه آن، به این حقیقت مهم در عالم انسان ها اشاره می کند که بر اساس قانون خدا، اعمال و رفتار انسان همواره نتایج و بازتاب خاص خود را دارد؛ بدین صورت که اگر انسان در مقابل حق و حقیقت تسلیم شود و از آن پیروی کند، روشن بینی و هدایت بیشتری نصیبش می شود و مسیر راستی و درستی برایش هموارتر شده، توفیق انجام کارهای خوب، به او داده می شود. خداوند این توفیق و عنایت را که نتیجه‏ی قبول حق از سوی خود انسان است، «هدایت الهی» نامیده است. در مقابل، اگر انسان با علم و عمد از قبول حق و حقیقت سر باز زند و با آن لجاجت ورزد، تاریکی و تیرگی، قلبش را فرا می گیرد و به چاه گناه و معصیت و بیچارگی ابدی می افتد و توفیق انجام کارهای خوب از او گرفته می شود. خداوند، این سلب توفیق را که نتیجه‏ی سر باز زدن خود انسان از حقیقت است، «گمراهی الهی» نامیده است. این مطلب در ضمن یک مثال ساده روشن تر می شود: هنگامی که انسان از کنار یک پرتگاهِ خطرناک می گذرد، هر چه خود را به آن نزدیک تر کند، جای پایش لغزنده‏تر و احتمال سقوطش بيشتر می شود، و هر قدر خود را از آن دور‏ کند، جای پایش محکم تر و احتمال سقوطش کمتر می شود. در حالت یکم، انسان با اختیار خود، اسباب نابودی خویش را فراهم کرده، و در حالت دوم نیز با اختیار خود، اسباب سلامت خودش را مهیا کرده است، و چون همه ی این اسباب و علل را خدا پدید آورده است، هیچ اشکالی ندارد که بگوییم: در حالت یکم، خدا انسان را به سبب بی احتیاطی اش نابود کرد، و در حالت دوم، او را به سبب احتیاطش نگه داشت.

🔰 صفحه ۱۴۵ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۱۳۲ تا ۱۳۷

IMG 20230621 113339 305

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۴۵🌷

👈👈خطر بدعت:

تاریخ انسانها، حکایتگر هزاران دین و آیین است که مردم برای خود انتخاب کرده اند و البته بیشتر آن ها، ساختگی بوده است. این ادیان چنان پرشمارند که یکی از رشته های تخصصی دانشگاهی، «تاریخ ادیان» نام گرفته است. هر یک از آن ادیان، حاوی احکام و مقرّراتی ست که پیروان آن، عمل به آن ها را بر خود لازم می شمارند. آفریدگار جهان امّا از طریق پیامبران خود به انسان‏ها پیغام داده که تنها پذیرفتن دین و آیینی صحیح است که از سوی او آمده باشد و فقط احکام و مقرّرات او ارزش پیروی کردن دارد.
به همین سبب، خداوند با قاطعیت تمام، ادیان و مقرّرات ساختگی آن ها را رد می کند؛ بخصوص قوانین و مقررّاتی که به دروغ به خدا نسبت داده شده است؛ زیرا خطر این مقرّرات از هر چیز دیگری برای انسان ها بیشتر است؛ چون کسانی که مرتکب آن می شوند، کارهای باطل و نادرستی را انجام می‏دهند که پشتوانه‏ی انجام آن کارها را خواست و دستور خداوند می دانند! این آیات، حکایتگر برخی از اعمال ناشایستِ مشرکان در دوران جاهلیت است که آنان آن کارها را به دروغ دستور خدا می¬خواندند. آنان، بخشی از محصولات کشاورزی و شماری از دام‏های خود را سهم خدا، و بخش دیگری را سهم بت هایشان می دانستند. سهم بت ها که معمولاً مرغوب تر بود، برای مسئولان معبد و خدمتکاران آن بود، و سهم خدا که نامرغوب بود، برای کودکان و مهمانان در نظر گرفته می شد. البته اگر قسمتی از سهم خدا به علت حادثه ای نابود می شد، به بهانه‏ ی بی نیاز بودن خدا، به کم شدن آن اهمیّت نمی دادند؛ ولی اگر از سهم بت ها چیزی کم می شد، از سهم خدا برداشته، جایگزین آن می کردند. بدین ترتیب، در عمل، برای بت های بی جان خود، ارزشی بیشتر از خدای جان آفرین قائل بودند! بر اساس آیه ی 139، سران مشرکان، سهم بت ها را ویژه‏ ی خود می دانستند و آن را تنها به کسانی می دادند که خودشان می خواستند. همچنین آنان سواری بر برخی از چهارپایان را ممنوع اعلام کرده بودند و استفاده از گوشت جنین و بچه‏ ی آن چهارپایان را مخصوص خودشان می‏دانستند؛ ولی اگر می مرد، به همسرانشان نیز اجازه‏ ی استفاده از گوشت آن را می دادند! در میان این اعمال، بدترین کار آنان، ذبح و قربانی کودکان بی گناهشان در پیشگاه بت ها بود! آری، آن مردم بی خرد، برای خشنود کردن مشتی سنگ و چوب خودساخته، دست به چنین جنایت هولناکی می زدند و خون فرزندان خود را می ریختند. شرم آور اینکه تمام این اعمال باطل و ننگ آور را به خدا نسبت می دادند و وانمود می کردند که از دستورهای خدا پیروی می کنند. امروزه اگرچه مشرکانِ دوران جاهلیّت و راه و رسم ننگین شان از بین رفته است، از این آیات فهمیده می شود که خطر بدعت گذاری همیشه در کمین انسان هاست. بدعت، کاری است که خدا به آن دستور نداده؛ ولی انسان آن را دستور خدا می شمرد و انجام می دهد. هم اکنون نیز بدعت های فراوانی جامعه‏ی انسانی را گرفتار خود کرده است. انواع عرفان های ساختگی، پیروی از دراویش و مرادهای گمراه و گمراه گر، مراجعه به فالگیرها و جادوگرها، و حتّی انجام برخی از مراسم دعا و مناجات به شیوه های غلط و با زرق و برق، نمونه هایی از بدعت های روزگار ماست. به یاد داشته باشیم که آخرین فرستاده‏ ی خدا فرموده است:

«ای مسلمانان، برترین هدایت، هدایت محمد، و بهترین سخن، کتاب خداست، و بدترین کارها، بدعت است، و سرانجام هر بدعتی، گمراهی ست، و سرانجام هر گمراهی ای، آتش دوزخ

🔰 صفحه ۱۴۶ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۱۳۸ تا ۱۴۲


IMG 20230621 113417 731

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۴۶🌷

👈 از میوه های رنگارنگ بخورید و نیازمندان را نیز به یاد داشته باشید:

این آیه و چند آیه‏ ی بعد، به گوشه ای از نعمت های بی شمار خدا به بندگانش اشاره می کند. می دانیم که انسان ها، هم گیاه خوار و هم گوشت خوار هستند. این آیات، از برخی خوراکی های گیاهی و بعضی غذاهای گوشتیِ انسان سخن می گوید. نکته‏ ی جالب توجه اینکه این آیه، از میان گیاهانی که انسان از آنها تغذیه می کند، سه میوه را نام برده است:

«خرما، زیتون و انار».

غذاشناسان و دانشمندان بزرگی که سالیان درازی از عمر خود را به مطالعه‏ ی خواص گوناگون میوه ها صرف کرده اند، به ما می گویند که کمتر میوه ای برای بدن انسان از نظر غذایی به اندازه‏ ی این سه میوه، مفید و مؤثّر است.

مطالعات نشان می دهد که خرما، میوه ای پرخاصیت و ضد سرطان است.

در خرما، کلسیم وجود دارد که عامل اصلی استحکام استخوان هاست.

خرما همچنین فسفر دارد که از عناصر اصلی تشکیل دهنده‏ ی مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگی ست و قدرت بینایی را افزایش می دهد. همچنین پتاسیم موجود در آن، مانع زخم معده می شود و برای ماهیچه ها و بافت های بدن بسیار مفید است. مطالعات دانشمندان نشان می دهد که آمار سرطان در مناطقی که از خرما بیشتر استفاده می کنند، کمتر است، و علت آن، منیزیم موجود در خرماست. دانشمندان در خرما سیزده مادّه‏ ی حیاتی و پنج نوع ویتامین کشف کرده اند. در روایتی از امیر مؤمنان علی می خوانیم:

«خرما بخورید که شفای بیماری‏هاست.»

در حدیث دیگری آمده است: «خانه ای که در آن خرما نیست، اهل آن گرسنه اند.»

زیتون به سبب داشتن انرژی فراوان، برای تولید سوخت بدن ارزش زیادی دارد و کسانی که می خواهند همواره سلامت خود را حفظ کنند، باید به این اکسیر علاقه مند شوند. تأثیر بسیار خوب این میوه بر کبد، کلیه ها، صفرا و گوارش انسان را علم پزشکی ثابت کرده است. قرآن، درخت زیتون را درخت پرخیر و برکت نامیده و پیشوایان معصوم نیز آن را ستوده اند. انار که در روایات اسلامی بهترین میوه نامیده شده، میوه ای سرشار از ویتامین «ث» است که برای تصفیه ی خون، تقویت معده، رفع تومورهای پوستی، درمان التهاب مفاصل، تقویت قلب، ایجاد شادابی، رفع میگرن و ... مؤثر است . آری، خدای دانا و توانا، در یک خاک و با یک آب، چنین میوه های رنگارنگ و پرخاصیتی را برای ما به وجود آورده و با بخشندگی تمام آن را به ما تعارف کرده و فرموده است: «زمانی که این میوه ها می رسد، از آن ها بخورید و نیازمندان را نیز فراموش نکنید، و کسانی از آنان را که هنگام چیدن محصول نزد شما حاضر می شوند، از این هدیه های الهی بهره مند کنید.»

🔰 صفحه ۱۴۷ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۱۴۳ تا ۱۴۶
IMG 20230621 113454 592

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۴۷🌷

👈👈خوراک های حرام:

خداوند در آیات 136 تا 139 همین سوره بیان فرموده که مشرکان با دروغ بستن بر خدا، خوردن برخی از خوراکی ها را بر خود یا دیگران ممنوع اعلام می‏ کردند. این آیه در پاسخ به این اعتقاد جاهلانه می گوید: خوراکی هایی را که شما حرام می دانید، خدا حرام نکرده است؛ بلکه خوراکی هایی حرام هستند که خدا مشخص کرده است و خود شما از برخی از آنها استفاده می کنید؛ مانند گوشت مردار، خون، گوشت خوک و چهارپایی که در هنگام ذبحش، به جای نام پاک خدا، نام بت های بی جان برده شده است. بدون‏ شك ممنوعیّت استفاده از غذاهایی که در این آیه، حرام اعلام شده، مانند همه‏ ی دستورهای خدا، علّت خاصی دارد که به ویژگی های جسمی یا روحی انسان مربوط است.
پیشوایان معصوم ما به زیان های این غذاها اشاره کرده اند و امروزه پیشرفت‏ های علمی بشر نیز پرده از روی برخی از این رازها برداشته است. امام صادق، خوردن گوشتِ مردار را باعث ضعف بدن، کم شدن نیرو و بروز سکته و مرگ ناگهانی دانسته اند. این مشکلات شاید معلول این باشد که دستگاه گوارش انسان نمی تواند از مردار، خون سالم و زنده بسازد. به علاوه، مردار، کانونی از انواع میکروب هاست. دومین چیزی که در آیه ممنوع اعلام شده، خوردن خون است. خون خواری، بر جسم و جان انسان اثر منفی می‏گذارد؛ زیرا خون به شدّت میکروب ها را به خود جذب می کند و گلبول‏های سفید موجود در خون که پاسداران کشور تن هستند، پیوسته در منطقه‏ ی خون پاسداری می کنند تا میکروب ها به این سنگر حساس که با تمام مناطق بدن ارتباط نزدیک دارد، راه پیدا نکنند. البته هنگامی که خون از جریان می افتد و به اصطلاح می میرد، گلبول های سفید از بین می روند و میکروب ها فضای مناسبی برای رشد و تکثیر پیدا می کنند. از سوی دیگر، خوردن خون باعث سنگ دلی می شود؛ به صورتی که این کار، ضرب المثلی برای بی رحمی شده است. سومین غذای حرام در این آیه، گوشت خوک است. خوردن گوشت خوک نیز مانند خون، تأثیرات ناگواری بر جسم و روح دارد. خوک از کثافات و حتّی مدفوع خود تغذیه می کند و گوشت او سرشار از میکروب ها به-خصوص دو نوع انگل خطرناک به نام‏های «کرم تریشن» و «کرم کدو» است. ویژگی مهم تر اینکه خوک ذاتاً نسبت به جفت خود بی غیرت است، و خوردن گوشت آن، موجب ایجاد این صفت زشت در آدمی می شود. شایع بودن این ویژگی در جوامعی که از گوشت خوک تغذیه می کنند، دلیل روشنی بر این ادعاست. آخرین خوراک حرام، گوشت دامی ست که در هنگام ذبح، به جای نام پاک خدا، نام مخلوقات ناچیز و حتّی بت های بی جان بر آن برده شده است. اگرچه خوردن گوشت این حیوانات در ظاهر ضرری به بدن نمی رساند، اثر روانی و تربیتی نامطلوبی دارد؛ زیرا یادآور سنّت پلید شرک و بت پرستی است. این کار همچنین زیر پا گذاشتن مهم ترین اصل دین یعنی توحید است. البته باید توجّه داشت که اگرچه تمام دستورهای دین، علت و حکمت مهمی دارد، مهم ترین انگیزه برای انجام آنها، فرمانبرداری از دستور خداست، و نه بهره مندی از آثار مادّی و معنوی آن دستور. آری، اسلام، دین تسلیم در برابر خدا و خواست و اراده‏ی اوست، و انسانِ مسلمان، دستورهای الهی را با جان و دل می پذیرد؛ چه حکمت آن را بفهمد و چه از آن بی خبر باشد.

🔰 صفحه ۱۴۸ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۱۴۷ تا ۱۵۱
IMG 20230621 113532 034

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۴۸🌷


🌷خشنودی و خشم پدر و مادر = خشنودي و خشم خدا:

زکریّا اعمال حج را با شور و نشاط انجام می داد. او به تازگی و پس از دقت و مطالعه در آیات قرآن، اسلام آورده بود؛ امّا سؤالی ذهنش را به خود مشغول کرده بود. پس از پرس و جوی فراوان فهمید که بهترین شخص برای گرفتن پاسخ صحیح، امام جعفر صادق  است. به همین سبب، خدمت آن حضرت رسید و ابتدا داستان مسلمان شدن خود را باز گفت. امام صادق از این ماجرا بسیار خوشحال شد و سه بار فرمود: «خدایا، او را هدایت فرما.» آنگاه فرمود: «پسـر عزیزم، هر سؤالی داری، بکن.» زکریا در باره‏ی ارتباط با خویشاوندان مسیحی اش سؤال کرد. امام صادق این ارتباط را با شروطی بدون اشکال دانست و به زکریا تأکید کرد: «به مادرت خیلی نیکی کن.» پس از اینکه زکریا به شهر خود بازگشت، خیلی بیشتر از گذشته به مادرش نیکی و محبّت کرد. او خود به مادر پیر و ناتوانش غذا می داد، لباس هایش را می شست، موهایش را پاکیزه می کرد و به او خدمت می نمود. مادرش که از این رفتار زکریا تعجّب کرده بود، پرسید: «پسرم، پیش از اینکه مسلمان شوی، چنین رفتاری با من نداشتی؟» و زکریا ماجرای ملاقاتش با امام صادق  را بازگو کرد. مادر که تحت تأثیر توصیه های امام صادق  قرار گرفته بود، از پسرش خواست که او را به دین اسلام هدایت کند. او نیز مانند پسرش اسلام آورد و پس از آن تنها یک روز زنده ماند. بدین ترتیب، توصیه‏ی مهم امام صادق  به زکریا، او را به پاداشی بزرگ و مادرش را به سعادت جاودان رساند.
یکی از دستورهای مهم قرآن کریم، احسان و نیکی به پدر و مادر است. قرآن بارها پس از دعوت ما به خداپرستی، به ما فرمان داده که به پدر و مادرمان احسان و نیکی کنیم؛ زیرا خداوند ما را به وجود آورده است و ما اين وجود باارزش را به واسطه‏ ی پدر و مادرمان داريم.
در کنار دستور قرآن ، پیشوایان معصوم ما نیز تأکید فراوانی بر احسان به والدین کرده اند؛ تا آنجا که به فرموده ی آنان، حتّی اگر پدر و مادر کافر هم بودند، باید به آنان محبّت و نیکی کرد و حرمت شان را پاس داشت. برخی از توصیه های پیشوایانمان در این باره، این هاست:

1ـ پیش از آن که از ما چیزی بخواهند، به خواسته‏ ی آنان عمل کنیم.
2ـ اگر با ما تندی کردند، سکوت کنیم و عکس العملی نشان ندهیم.
3ـ تنها با مهربانی به چهره‏ ی آنان نگاه کنیم.
4ـ صدایمان را از صدایشان بلندتر نکنیم. 5ـ جلوتر از آنان راه نرویم.
6ـ با نامشان صدایشان نکنیم.
7ـ در حالی که به هر دو نیکی می کنیم، به مادر بیشتر توجّه کرده، بیشتر احترام بگزاریم.

🔰 صفحه ۱۴۹ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۱۵۲ تا ۱۵۷

IMG 20230621 113609 576

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۴۹🌷

صراط مستقیم:

ما مسلمانان در هر شبانه روز پنج نوبت نماز می خوانیم. بدین ترتیب، دست کم 10 مرتبه در سوره‏ ی حمد از خدا تقاضا می کنیم که ما را به «صراط مستقیم» (راه راست) هدایت فرماید ؛ امّا آیا تا به حال به این اندیشیده ايم که منظور از صراط مستقیم چیست و ما دقیقاً از خدا چه تقاضایی می کنیم؟ شاید نیازی به توضیح نباشد که منظور از راه راست، راه و جاده ی معمول نیست؛ بلکه راه و روش خاصی ست که انسان باید با آن راه و رسم زندگی کند تا به سعادت و خوشبختی حقیقی برسد. در نگاه نخست، آیات متعدّد قرآن و روایات معصومین، معانی متفاوتی را برای راه راست برشمرده اند. یکتاپرستی و توحید، فرمانبرداری از دستورهای خدا و عبادت او، پیروی راه پیامبران الهی، سرمشق گرفتن از امامان معصوم و تبعیّت از توصیه های قرآن کریم، نمونه هایی از این معانی است.
در دو آیه‏ ی پیش، برخی از مهم ترین توصیه های خداوند به انسان ها بیان شده که انجام آنها، نشانگر حرکت انسان در راه راست الهی است. توصیه های آیات پیشین، یکتاپرستی، نیکی به پدر و مادر، نکشتنِ فرزندان از ترس فقر و تنگ دستی، دوری از کارهای زشت در پنهان و آشکار، پرهیز از آدم کشی، رعایت حقوق یتیم، رعایت عدل و انصاف در خرید و فروش، سخن گفتن سنجیده در دادگاه و در هر جای دیگر، و وفای به عهد و پیمان است. با کمی دقّت متوجّه می شویم که معانی گفته شده برای صراط مستقیم نه تنها اختلافی با هم ندارند، همه گویای این حقیقت هستند که منظور از صراط مستقیم، «دین خدا و راه و رسم بندگی او» است که باید برنامه ی زندگی انسان ها باشد. این برنامه‏ ی زندگی، شامل توحید، نبوّت، امامت، قرآن، احکام و دستورهای الهی، و... است که هر انسان مسلمان در زندگی اش باید آن را بپذیرد و در عمل بدان پای بند باشد. آری، صراط مستقیم، تنها راه و روشی است که به سعادت جاودان منتهی می شود. این راه در دنیا با پذیرفتن دین و آیین خدا و عمل به آن شروع می شود، و در آخرت به بهشت می رسد. کسانی که در دنیا دین خدا را پذیرفته و به آن پایبند باشند، در جهان آخرت از پل صراط به راحت عبور می کنند و به سرمنزل مقصود می رسند. اگر در روايات بسیاری می خوانیم که امیر مؤمنان علی، صراط مستقیم است، بدین‏ سبب است که او انسان کاملی بود که پیروی از رفتار و گفتار و پندار او، بی شک انسان را به سعادت و بهشت جاودان می رساند.

🔰 صفحه ۱۵۰ مصحف شریف
سوره مبارکه انعام آیه ۱۵۸ تا ۱۶۵

IMG 20230621 113652 508

🌷نکته تفسیری صفحه ۱۵۰🌷

پاداشِ ده برابر:

همه‏ ی ما انسان ها ناخودآگاه در پاسخ نیکی دیگران تشکر می‏کنیم و می کوشیم لطف آنان را با کاری مشابه جبران کنیم. البتّه انسان های بزرگوار و بخشنده معمولاً نیکی دیگران را با پاسخی نیکوتر جبران می کنند. خدای بخشنده و مهربان که مهربانی و لطف همه‏ ی انسان ها از آن منبع مهر و محبّت سرچشمه گرفته، در این آیه می فرماید که برای هر کار خوب، ده پاداش مقرر کرده است؛ در حالی که گناه و کار بد فقط به اندازه‏ ی خودش کیفر دارد و نه بیشتر. با مطالعه‏ ی آیات دیگر قرآن فهمیده می شود که این مقدار، کمترین پاداش یک کار خوب است. برای مثال، قرآن کریم، پاداش انفاق خالصانه و بدون ریا و منّت را هفتصد برابر می داند ؛ همچنین در قرآن می خوانیم که کسانی که برای خدا در برابر مشکلات و سختی ها صبر می کنند و رنج عبادت و ترک نافرمانی خدا را به جان می خرند، پاداشی شمارش ناپذیر خواهند دید .
در روایاتی که از پیشوایان معصوم به ما رسیده، برای برخی از کارهای خوب، پاداش های فوق العاده ای ذکر شده است؛ کارهایی مانند نماز جماعت، زیارت قبور امامان بویژه آرامگاه مطهّر امام حسین، تلاش برای برطرف کردن مشکلات مسلمانان و کمک به آنان ، روزه‏ ی برخی از روزهای سال مانند روز نخست ماه‌های رجب و شعبان و عید غدیرخم و نیمه‏ ی شعبان و.... . آری، خدای مهربان، راه سعادت را پیش روی انسان گذاشته و اسباب و وسایل انجام کارهای خوب را در اختیارش نهاده و به وسیله‏ ی فرستادگان پاک و رهبران معصوم، همه گونه آگاهی را به او بخشیده است؛ با این حال، در برابر کارهای خوب انسان، دست کم ده پاداش، و در برابر هر کار بد او، فقط یک کیفر مقرر کرده، و البته راه عذرخواهی و بخشیده شدن گناه را تا پایان عمر به روی انسان بازگذاشته است. پیامبر مهربان ما چنین زیبا فرموده است:

«خداوند فرموده که هر کار خوب را ده برابر پاداش می دهم یا بر آن می افزایم، و هر کار بد را فقط یک کیفر می دهم یا آن را می بخشم؛ پس وای بر کسی که کارهای بدش که هر کدام فقط یکی حساب می شود، بر کارهای خوبش که هر کدام ده تا شمارش می گردد، چیره شود.»

البتّه باید به یاد داشته باشیم که نکته‏ ی بسیار مهم، رساندن کارهای خوب به قیامت است؛ زیرا بر اساس آموزه های دین، برخی از اشتباهات باعث می شود که بسیاری از کارهای خوب در همین دنیا از بین برود و به صحنه‏ ی قیامت نرسد؛ اشتباهاتی مانند آزردن پدر و مادر، غیبت، منّت و اذیت پس از صدقه دادن، و از این ها بدتر، شرک به خدا و توهین به پیامبران و امامان.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا