اعتصامی
هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
- تاریخ ثبتنام
- 4/10/22
- نوشتهها
- 22,926
- پسندها
- 22,633
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 6
سرِ ارادت ما و آستان حضرت دوست 🔴 با معنی
سرِ ارادتِ ما و آستانِ حضرت دوست
که هر چه بر سرِ ما میرود ارادتِ اوست
نظیرِ دوست ندیدم اگر چه از مَه و مِهر
نهادم آینهها در مقابلِ رخِ دوست
صبا ز حالِ دلِ تنگِ ما چه شرح دهد؟
که چون شِکَنجِ ورقهایِ غنچه تو بر توست
نه من سَبوکش این دیرِ رندسوزم و بس
بسا سَرا که در این کارخانه سنگ و سبوست
مگر تو شانه زدی زلفِ عنبرافشان را؟
که بادْ غالیهسا گشت و خاکْ عنبربوست
نثارِ رویِ تو هر برگِ گل که در چمن است
فدای قَدِّ تو هر سروبُن که بر لبِ جوست
زبانِ ناطقه در وصفِ شوق نالان است
چه جای کِلکِ بریدهزبانِ بیهُدهگوست؟
رخِ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت
چرا که حالِ نکو در قَفایِ فالِ نکوست
نه این زمان دلِ حافظ در آتشِ هوس است
که داغدار ازل همچو لالهٔ خودروست
حافظ
معنی شعر
با اخلاص سر بر آستان حضرت دوست می گذاریم،
- و آنچه برای ما پیش می آید از خواست و مشیت الهی است و بدان راضی و خرسند هستیم.
۲- هر چند از ماه و خورشید آینه ها ساختم و برای مقایسه در برابر رخ محبوب گذاشتم،
- ولی من نظیر حضرت دوست ندیدم( زیبایی و درخشش او بی نظیر است و کسی را نمی توان جای او قرار داد).
۳- باد صبا ( پیک عاشقان/انفاس الهی)چگونه می تواند از حال دل ما گره بگشاید،
- که از بی صبری مثل چین و شکن گلبرگهای غنچه در هم پیچیده و بسته است.
۴- تنها در این دنیا من نیستم که باده نوش و سبو کش ( کسی که کوزه شراب را حمل می کند) شراب محبت محبوب هستم،
چه بسیار سرهایی که در این خرابات به خاک کوزه تبدیل شدند( فانی شدند).
۵- مگر تو به گیسوی عنبر افشان خود شانه زدی که،
- باد غالیه ساز( بادی است همانند کسی که مشک میساید) بوی خوش می پراکند و خاک عنبر بوست( عطر آگین) است.
۶- هر برگی که در چمن است ،فدای روی زیبای تو ،
- و هر سروی که در کنار جویبار است نثار قد و بالای تو باد.
۷- زبان گویا در بیان اشتیاق ما ناتوان است،
- چه رسد به قلمی که زبان بریده و لال است.
۸- تصویر زیبای تو در دلم منعکس شد و بنا بر این به آرزوی خود خواهم رسید،
- چرا که بدنبال حال نیکو ،فال نیک خواهد آمد.
۹- در این لحظه نیست که دل حافظ در آتش عشق و تمنای تو می سوزد،
بلکه از روز نخست( الست)، این داغ دل( عشق تو) مانند لاله داغدار تو است.
( همانگونه که لاله نقطه سیاهی بر دل دارد، دل من نیز داغدار محبت و عشق تو است و این داغ از روز نخست بوده و چیزی نیست که اکنون بوجود آمده باشد و زوال پذیر هم نیست)