رباعیات بابا طاهر

[شاهدخت]

مرا عشقت ز جان آذر برآره
زپیکر مشت خاکستر برآره
نهال مهرت از دل گر ببرند
هزاران شاخه دیگر برآره

 

[شاهدخت]

بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟
گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟

تو که ویرانه کننده است غمت می دانم
خوردن غصّه و ویرانه شدن را بلدی؟

بود درد مو و درمانم از دوست
بود وصل مو و هجرانم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگردد جانم از دوست

 

[شاهدخت]

زنده باشی عزیزم😍😘😘

اینجاس که بابا طاهر برای امروز و فردا کردن نازبانو..و اینکه نوبتا جلو نمیدازه..شعر گفته🤣👇

دو چشمانت پیاله‌ی پر ز می بی
خراج ابروانت ملک ری بی
همی وعده کری امروز و فردا
نمیدانم که فردای تو کی بی

 

[شاهدخت]

بشم واشم ازین عالم بدر شم
بشم از چین و ما چین دورتر شم
بشم از حاجیان حج بپرسم
که این دوری بسه یا دورتر شم

 

[اعتصامی]

بود درد مو و درمانم از دوست
بود وصل مو و هجرانم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگردد جانم از دوست

دیدار ما هرچند دورادور،زیباست !
دیگر پذیرفته م که ماه از دور زیباست
هرچند موسایت نخواهم شد ولی باز
از تو چه پنهان ! دردو دل با طور زیباست
دنیا همیشه دل به خواه ما نبوده ؛
باور بکن بعضی گره ها کور زیباست

 

[شاهدخت]

دیدار ما هرچند دورادور،زیباست !
دیگر پذیرفته م که ماه از دور زیباست
هرچند موسایت نخواهم شد ولی باز
از تو چه پنهان ! دردو دل با طور زیباست
دنیا همیشه دل به خواه ما نبوده ؛
باور بکن بعضی گره ها کور زیباست

😍😍
غمت در سینه‌ی مو خانه دیره
چو جغدی جای در ویرانه دیره
فلک هم در دل تنگم نهد باز
هر آن انده که در انبانه دیره

 

[ماه نقره ای]

@ماه نقره ای
مرا دیوانه و شیدا ته دیری
مرا سرگشته و رسوا ته دیری
نمیدونم دلم دارد کجا جای
همیدونم که دردی جا ته دیری

👌👌🌹🌹

 

[اعتصامی]

😍😍
غمت در سینه‌ی مو خانه دیره
چو جغدی جای در ویرانه دیره
فلک هم در دل تنگم نهد باز
هر آن انده که در انبانه دیره

دلم وقتی که می گیرد تو می آیی به دیدارم
به من آهسته میگویی " عزیزم دوسـتت دارم "
سرم بر شانه ات ، باور ندارم پیش من باشـی
تورا در خواب میبینم بگو یا این که بیدارم ؟

 

[Minahadian]

@Minahadian
خوشا روزی که دیدار ته وینم
گل و سنبل ز رخسار ته چینم
بیا بنشین که تا وینم شو و روز
جمالت ای نگار نازنینم

ممنون قشنگم زیبا بود دور سرت بگردم😍💒😍

 

[هلن]

@هلن
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات که حتی مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
فریدون مشیری

دردت بقلبم🥺💖
دوستت دارم
نه آنچنان زیاد
که بسوزانمت..
دوستت دارم
آرام، آهسته..
اما فراوان، فراوان... 🦆💖🥺