بهترین معماها برای بزرگسالان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
Reza

Reza

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
1/7/22
نوشته‌ها
1,834
پسندها
2,425
امتیازها
113
مدال ها
6
معماها بازی مورد علاقه همه زمان ها، هم برای بزرگسالان و هم برای بچه ها هستند. برخی از معماها می توانند خنده دار باشند، در حالی که برخی دیگر می توانند سخت تر از آنچه فکر می کنید. آنها بازی فکری زبانی هستند که از تفکر جانبی برای نتیجه گیری استفاده می کنند.

بنابراین، اگر به دنبال معماهای خوب، سخت و چالش برانگیز برای تیز کردن مغز خود هستید، در جای مناسبی هستید. در اینجا معماهای سخت را بیشتر برای بزرگسالان خواهید یافت.

نگران نباشید پاسخ ها هستند . پس با وطن وی همراه باشید
معماها از سایت خارجی ترجمه شده اند و ممکنه برخی سوال ها برای ایرانی ها واضح نباشه

100 معمای فوق العاده دشوار برای بزرگسالان​



معماهای بزرگسالان: قسمت 1​

معما : من گوهر براق هستم، من متحول شده ام، لذت یک خانم. من چی هستم؟

جواب : الماس



معما : دو مادر و دو دختر برای شام می روند و هر کدام یک لقمه خوردند. کلا سه وعده خورده میشه چطور ممکنه؟

جواب: مادربزرگ و مادر و دختر بود.



معما : چه چیزی می شکند اما هرگز نمی افتد و چه چیزی می افتد اما هرگز نمی شکند؟

جواب: غروب و سحر



معما : اگر برای ساختن 5 اسباب بازی 5 الف، 5 دقیقه طول می کشد، پس چقدر طول می کشد تا 100 الف 100 اسباب بازی بسازند؟

پاسخ: 1 الف 5 دقیقه طول می کشد تا 1 اسباب بازی درست شود، بنابراین ممکن است 100 الف 5 دقیقه طول بکشد تا 100 اسباب بازی بسازد.



معما: من به سرعت می روم و بی حرکت ایستاده ام. من در حال انتقال افراد و چیزها در سراسر جهان هستم. من صندلی دارم اما نمی توانم پرواز کنم. من صدایی تولید می کنم که بچه ها دوست دارند. من چی هستم؟

پاسخ: قطار.

معما : من وقتی غمگینی یا خوشحالی بیرون می روم. مواقع دیگر می خواهید مرا پنهان کنید، اما سخت است، پس لطفا آن را امتحان نکنید. من چی هستم؟
جواب: اشک.


معما : شخصی در اتاقی به دام افتاده است. اتاق فقط دو در برای فرار دارد. از طریق در اصلی، منطقه ای وجود دارد که از ذره بین ساخته شده است. آفتاب داغ فورا هر کسی را که وارد می شود سرخ می کند. از در دوم، یک اژدهای خطرناک وجود دارد. مرد چگونه می تواند فرار کند؟
جواب: صبر می کند تا خورشید غروب کند و از در اول بگذرد.


معما : بلند، تیره/خاکستری و نامرئی چیست؟
جواب : دود


معما : آقای براون بعدازظهر یکشنبه کشته شد. همسرش گفت که در آن زمان مشغول خواندن روزنامه بود. ساقی گفت داره دوش میگیره. سرآشپز گفت در حال خوردن صبحانه است. خدمتکار گفت که در حال تمیز کردن است و باغبان گفت که در حال کاشت کاهو بوده است. کی اینکار رو کرد؟
پاسخ: آشپز. آقای براون بعد از ظهر کشته شد اما آشپز ادعا کرد که صبحانه خورده است؟


معما : پدر الکس 3 دختر دارد، ماری، کریستین، نام دختر سوم چیست؟
پاسخ: الکس


ریدل : وقتی بیلی از او پرسید چند سال دارد، او پاسخ می دهد: "دو سال دیگر دو برابر پنج سال پیش خواهم بود." چند سالشه؟
جواب: دوازده ساله


معما : سرم قرمز است، اما اگر مرا بخراشی، سیاه می‌شود، من چیست؟
پاسخ: مطابقت


معما : چه چیزی بوی بد دارد اما طعم خوبی دارد؟
جواب: زبان.


معما: رعد من پیش از رعد و برق می آید. رعد و برق من جلوی ابرها می آید. باران من تمام زمینی را که لمس می کند خشک می کند. من چی هستم؟
جواب: آتشفشان


معما : این به شما تعلق دارد، اما بقیه از آن استفاده می کنند
پاسخ: نام شما


معما : من از یک معدن آمده ام و اطرافم را چوب احاطه کرده است. به دیگران کمک می کنم تا خود را ابراز کنند. من چی هستم؟
جواب: سرب مدادی


معما : من شهر دارم، اما خانه ندارم. من کوه دارم اما درخت ندارم. من ساحل دارم، اما شن و ماسه ندارم. من چی هستم؟
پاسخ : یک نقشه


معما : شما عمر من را به ساعت می شمارید و من با تمام شدن در خدمت شما هستم. وقتی قد بلند هستم سریع هستم و وقتی کوتاه هستم کند. باد بزرگترین ترس من است. من چی هستم؟
جواب: یک شمع


معما : من کلید دارم اما قفل ندارم. جا دارم اما جا ندارم می توانید وارد شوید، اما نمی توانید بیرون بروید. من چی هستم؟
جواب: صفحه کلید کامپیوتر


معما : چه چیزی چهار انگشت و شست دارد اما زنده نیست؟
جواب: دستکش


معما : وقتی به من نیاز داری مرا دور می اندازی، وقتی بی فایده هستم مرا عقب می کشی، من چیست؟
جواب: لنگر.


معما : وقتی اسمش را می‌گویید چه چیزی ناپدید می‌شود؟
جواب: سکوت


معما : من بدون دهان صحبت می کنم و بدون گوش می شنوم. من با باد زنده می شوم من چی هستم؟
پاسخ: یک پژواک


معما : اگر من را داری با من در میان می گذاری. اگر مرا به اشتراک می گذارید، مرا ندارید. من چی هستم؟
پاسخ: یک راز


معما : من فقط دو کلمه دارم اما هزاران حرف. من چی هستم؟
پاسخ: اداره پست


معما : مرا به سمت خود بچرخان، و من همه چیز هستم. نصفم کن هیچی نیستم من چی هستم؟
جواب: عدد هشت


معما : من واقعا سبک هستم، اما نگه داشتن من واقعا سخت است، من چه هستم؟
جواب: تنفس

معما : تصور کنید، شما در یک اتاق تاریک، بدون پنجره و در قفل هستید، من چیست؟

پاسخ: فقط اتاق را تصور نکنید.



معما : چه چیزی می تواند بدود اما هرگز راه نرود، دهان داشته باشد اما هرگز صحبت نکند، سر داشته باشد که هرگز ناله نمی کند و تختی که هرگز نخوابد؟

جواب: یک رودخانه.



معما : در "الفبا" چند حرف وجود دارد؟

جواب: کلمه الفبا یازده حرف است



معماهای بزرگسالان: قسمت 2​

معما : چگونه می‌توانید توپ را به سختی پرتاب کنید تا به سمت شما برگردد، بدون اینکه از چیزی پرتاب کند؟

پاسخ: توپ را مستقیم به هوا پرتاب کنید.



معما : چه چیزی می تواند کل اتاق را بدون اشغال فضایی پر کند؟

جواب: نور.



معما : همه به آن نیاز دارند، و همه آن را می دهند، اما وقتی شما آن را به آنها می دهید، هیچکس آن را نمی گیرد. من چی هستم؟

جواب : نصیحت.



معما : چه ریشه هایی دارد که هیچ کس نمی بیند و از درختان بالاتر می رود؟ با این حال رشد نمی کند. چیست؟

جواب: کوه.



معما : دو پدر و دو پسر از ماهیگیری می آیند. با این حال وقتی آنها به خانه می رسند، فقط سه نفر باقی می مانند. چطور ممکنه؟


پاسخ : پدربزرگ، پدر و پسر هستند.



معما : کدام کلمه انگلیسی تلفظ معادل خود را حفظ می کند، حتی اگر چهار حرف از پنج حرف آن را بردارید؟

پاسخ: صف.



معما : یک قاتل به اعدام محکوم می شود و در یکی از سه اتاق زیر می تواند بمیرد: یک اتاق پر از آتش، یک اتاق پر از قاتل با اسلحه های پر، و یک منطقه پر از شیرهایی که سال ها چیزی نخورده اند. . کدام اتاق را باید انتخاب کند؟

پاسخ: فضایی که با شیرها وجود دارد، زیرا اگر سال‌هاست چیزی نخورده‌اند، دیگر مرده‌اند.



معما : هرچه بیشتر خلق کنید، کارهای بیشتری را پشت سر می گذارید. من چی هستم؟

جواب : رد پا



معما : مردی در حال فرار از خانه است. به چپ می پیچد و به دویدن ادامه می دهد. پس از مدتی دوباره به چپ می پیچد و به دویدن ادامه می دهد. بعداً برای آخرین بار به چپ می‌پیچد و به خانه برمی‌گردد. مرد نقاب پوش کی بود؟

جواب : شکارچی. در بازی بیسبال



معما : من یک شکارچی هستم، اما تفنگ ندارم، تور می گذارم اما ماهیگیر نیستم، من چیست؟

جواب: عنکبوت



معما : وقتی در مورد من می شنوید، من سزاوار همه چیز هستم، اما وقتی می فهمید من کی هستم، من هیچ هستم. من کی هستم ؟

پاسخ: یک معما.


معما : چه چیزی را نمی توان در آتشی که در آب غرق نمی شود سوزاند؟

جواب: یخ.



معما : وسط زمین چیست؟

جواب: حرف R.



معما : من می توانم پرواز کنم اما حتی بال ندارم. من می توانم گریه کنم اما حتی چشم ندارم. هر جا می روم تاریکی دنبالم می آید. من چی هستم؟

جواب: ابر.



معما : اگر در حال دویدن در یک مسابقه هستید و از مردی که در جایگاه دوم قرار می گیرد پیشی می گیرید، در کدام مکان هستید؟

پاسخ: مقام دوم.



معما : دو مرد در یک بیابان هستند. آنها هر دو بسته بندی شده اند. یکی از مردان مرده است. زنده کوله پشتی اش باز است، مرده کوله پشتی اش بسته است. در کوله پشتی چیست؟

جواب: چتر نجات.



معما : یک کودک چه کاری می تواند انجام دهد که هیچ کس نمی تواند آن را ببیند؟

پاسخ: سر و صدا.



معما : بیشتر اوقات رنگ من قرمز است، من زیبا هستم، همه مرا دوست دارند، مخصوصا خانم ها. گاهی میتونم بهت صدمه بزنم منظورم این نبود، متاسفم. من چی هستم؟

جواب : گل رز



معما : من دیگر چشم ندارم، اما یک بار توانستم ببینم. من دهن دارم اما نمی توانم حرف بزنم، حالا سفید و خالی شده ام. من چی هستم؟


جواب: جمجمه.



معما : چه چیزی را می توانید در دست راست خود نگه دارید اما هرگز در دست چپ خود ندارید؟

پاسخ: دست چپ شما.



معما : همه می آیند و می روند و آن را در دست می گیرند؟

در را باز کن.



معما : چند ماه 28 روز دارد؟

پاسخ: تمام 12 ماه



معما : چه چیزی در یک دقیقه، دو بار در یک لحظه، اما هرگز در هزار سال نمی آید؟

جواب: حرف «م»



معما : وقتی مرا دفن می کنی، رشد می کنم.

جواب: یک دانه.



معما : پاسخی که من می دهم «بله» است، اما منظورم «نه» است. سوال چه بود؟

پاسخ: اشکالی ندارد؟



معما : می توان من را نوشت، می توانم صحبت کنم، می توانم آشکار شوم، می توانم شکسته شوم. من چی هستم؟

پاسخ : خبر.



معما : من پرتو دارم، اما خورشید نیستم، می دوم اما پا ندارم. من چی هستم؟

جواب: دوچرخه.

معما : همه چیز را می شنوم، اما نمی توانم چیزی بگویم. من چی هستم؟

جواب: گوش



معما : چه چیزی چهار پا دارد اما نمی تواند راه برود؟

جواب: جدول.



معما : اگر می بینی مرا نمی بینی و اگر نمی بینی مرا می بینی. من چی هستم؟

جواب : رویا.



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Reza

Reza

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
1/7/22
نوشته‌ها
1,834
پسندها
2,425
امتیازها
113
مدال ها
6

معماهای بزرگسالان: قسمت 3​

معما : نه دیده می شود، نه می توان آن را حس کرد، نه می توان شنید و نه می توان آن را بو کرد. پشت ستارگان و زیر تپه ها قرار دارد، حفره های خالی را پر می کند. به زندگی پایان می دهد و خنده را می کشد. چیست؟

جواب: تاریکی



معما : آن چیست که با یک مورد، یا دو تا خواهید داشت یا هیچ؟

پاسخ: یک انتخاب



معما : کدام یک از کلمات بعدی در گروه نیست و چرا؟ کرست، کاستر، بخش، اسکورت، دادگاه

جواب : دادگاه ها. همه ی بقیه آناگرام های یکدیگر هستند.



معما : من چهار برابر دخترم سن دارم. 20 سال دیگه من دوبرابر سنش میشم. الان چند سال داریم؟

پاسخ: من 40 سال دارم و دخترم 10 سال دارد.



معما : دو پدر و دو پسر در ماشین هستند، اما فقط سه نفر در ماشین هستند. چطور ممکنه؟


جواب: پدربزرگ و پدر و پسر است.



معما : چه کسی صبح با چهار پا، ظهر با دو پا و عصر با سه پا راه می رود؟

جواب: انسان



معما : من آن را می بینم، من را می بیند، شبیه من به نظر می رسد، من هم مثل آن به نظر می رسم. من با آن صحبت می کنم، اما با من صحبت نمی کند. چیست؟

پاسخ: یک عکس (از من)



معما : پسری به خانه می دود، سه چپ می کند و دو مرد نقابدار را می بیند که منتظر او هستند، چه اتفاقی افتاده است؟

پاسخ: پسر بازیکن بیسبال است. او به سمت بشقاب خانه می دود و می بیند که داور و شکارچی منتظر او هستند.



معما : چه چیزی سوراخ دارد مگر اینکه آب را در داخل نگه دارد؟

جواب : اسفنج.



معما : من در آغاز عشق حاضرم. آغاز زندگی و من پایان شر هستم. من چی هستم؟

جواب: حرف L.



معما : چه چیزی در مقابل شماست، اما می توانید آن را ببینید؟

پاسخ: آینده شما



معما : به همه غذا می دهد، اما نمی تواند بخورد؟

جواب: یک قاشق

معما : چه چیزی پانزده الماس دارد اما غنی نیست؟

پاسخ: یک دسته کارت.



معما : چگونه می توانید یک لیوان را روی یک زمین سخت بیاندازید بدون اینکه بشکند؟

پاسخ: یک لیوان نمی تواند کف سخت را بشکند!



معما : چه چیزی کلیدهای زیادی دارد اما نمی تواند یک قفل را باز کند؟

پاسخ: پیانو



معما : وقتی تمیز است سیاه و وقتی کثیف است سفید چیست؟

جواب : تخته سیاه



معما : چه چیزی بزرگتر می شود وقتی چیزهای بیشتری برداشته شود؟

جواب: یک سوراخ



معما : من بالا می روم، پایین می روم اما فولاد ایستاده ام. من چی هستم؟

جواب : پله



معما : من در جوراب، روسری و دستکش یافت می شوم. و اغلب در پنجه های بچه گربه های بازیگوش. من چی هستم؟

جواب: نخ



معما : چه چیزهایی را نمی توان در قابلمه ریخت؟

جواب: درب آن



معما : من می توانم اعداد را به شما نشان دهم، می توانم صدا ایجاد کنم. صبح ها منو دوست نداری شب ها به من نیاز داری من چی هستم؟

پاسخ: ساعت زنگ دار.


معما : چه چیزی بالا و پایین می رود اما حرکت نمی کند؟

جواب : یک راه پله



معما : از بقیه کوتاهتر است و وقتی خوشحال است

جواب: انگشت شست



معما : اگر دو نفر یک شرکت هستند و سه نفر جمعیت، چهار و پنج چیست؟

پاسخ: نه



معما : چه سه عددی که هیچ کدام صفر نیستند، هنگام جمع یا ضرب یک نتیجه را به دست می‌دهند؟

جواب: یک و دو و سه



معما : یک نفر را دو نفر می کند.

جواب : آینه.



معما : کدام یک سنگین تر است: آجر زیاد یا پر زیاد؟

پاسخ: هیچکدام - هر دو یک تن وزن دارند.



معما : در تابستان سرد است و در زمستان شلیک می شود، در تابستان خلوت است و در زمستان همنشینی دارد. من چی هستم؟

جواب: شومینه.



معما : دختر بچه ای به مغازه می رود و دوازده تخم مرغ می خرد. وقتی او به خانه می رود، همه به جز سه نفر شکسته اند. چند تخم مرغ نشکن باقی می ماند؟

جواب: سه



معما : سوت می‌کشد، ناله می‌کند، می‌پیچد، می‌چرخد. چیست؟


جواب: باد
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا