بداهه گوی

[پژمان]

آهو وشی چشمان تو مست و خرابم می‌کند
دیدن روی مهَت چون شمع آبم می کند

می‌افکند در آتشم چون شمع و می‌سوزد دلم
در آتش دل همچو شمع امشب کبابم می‌کند

 

[اعتصامی]

بیا شعرامو نگاه کن دارم راه میفتم😂🤦‍♀️

به به 🤗🤗❤️😎🤞

چشم😂🤦‍♀️

چشمت پر فروغ جان دلم

 

[Nazbanoo]

می‌افکند در آتشم چون شمع و می‌سوزد دلم
در آتش دل همچو شمع امشب کبابم می‌کند

با قیل و قال شاعری هوش از سر من میبرد
در واپسین شعرش مرا غرق سرابم میکند

 

[پژمان]

ای لامروت عشق ترکم نکن به نیمه
با من شروع کردی با من برس به پایان

ای نور چشم گریان بازآ به سوی پژمان
با ما به کنج محنت بنشین و زار و حیران

 

[پژمان]

در پرده بود پنهان رازی که بود درجان
ای عشق بی شمارت برتر ز پرده داران

 

[Nazbanoo]

در پرده بود پنهان رازی که بود درجان
ای عشق بی شمارت برتر ز پرده داران

چه گویم از نگاهی که

به یک باره شود، درگیر

بخواند واژه از باران

بجوید راه بی پایان

بگوید شعر بی تعبیر

نباشد خوب می دانم

جهانم می شود خالی



منم زندانی عشقی

خوشم با بند و با زنجیر

نمیدانم چه آمد بر دلِ زارم

شبیه طفلِ تَب دارم

ازاین پهلو به آن پهلو

به دنبالِ دَمی سرد از دمِ مادر

که آتش میزند از لب

دوباره از سَرِ اجبار

به آغوش عطش باری گریزانم

نمی دانم چه ها دارم

درون سینه ی تنگم

دوباره مست و مدهوشِ

همان دل سنگِ دل سنگم

برای دل بریدن ها ورفتن ها

نگاهم سمت پاییز و

و پا هایی که می لنگم

من و سوزِ غزلخوانم

به تقدیر ی که می دانم

مهاجر می شوم اما

نه شوقی از سفر دارم

نه با ماندن قراری هست،

نه با رفتن به سامانم...

نازبانو

 

[شاهدخت]

اتفاقا درسته فاطمه
معنیشم قشنگه 🤩

دلداده ی غمهایم،محزون وپریشانم

از سوز دلم گویم،با دیده ی گریانم

در بزم وصال خویش،جز خویش نمی یابم

من ماندم ودل مانده در کلبه ی احزانم

بر غربت دل امشب ،باید غزلی گویم

افلاک به تنگ آیند از زاری وافغانم

امشب به دل ناکام چون شام غریبان شد

بر ماتم این حسرت یک عمر غزل خوانم

#نازبانو

ای دلربای سرکش، صاحب قران تو هستی😐🤦‍♀️
ای دلبر قدیمی، شاه جهان تو هستی 😐🤦‍♀️
من در وصال رویت، جز مشق عشق نکردم😐🤦‍♀️
در بزم کوی عشقت، کار دگر نکردم😐🤦‍♀️
@اعتصامی تقدیم به شما🤭

@Nazbanoo خودم کشتم در بیاد یکم🤣🤣🤣🤣
@شادی دیری دیدین😎

 

[Nazbanoo]

وااای عالی بود 😍🤩❤️🤞

تو ام جوابشو بده دیگه با شعر

 

[آفتابگردان]

شروع
قافیه هم راحت انتخاب کردم


باید بیایی این بار در موسم بهاران
من باشم و تو باشی در زیر رقص باران

در این سرای پردرد نوری دگر نمانده
بازا ز مشرق دل چون آفتاب تابان

 

[اعتصامی]

ای نازنین دلبر صاحب این دل تو هستی
ای سیه چشم بالا بلند اختر تو هستی
@بانو_ملکه تقدیم با عشق ❤️😍
ببخش دیگه 🤕