آرش تهرانی
Mr- تاریخ ثبتنام
- 20/6/23
- نوشتهها
- 27
- پسندها
- 34
- امتیازها
- 13
- جنسیت
- آقا👨
انسانیت (انگلیسی: Humanity) فضیلتی است که با فلسفه اخلاق ایثار مرتبط است. همچنین نماد عشق و عطوفت انسان نسبت به یکدیگر است.
یکی از ویژگیهای انسان که با حسابهای مادی جور در نمیآید تفکیک انسانیت از انسان است؛ یعنی انسان چیزی است و انسانیت چیز دیگری است و این خاص انسان است؛ زیرا هر حیوانی از صفتش انفکاکناپذیر است؛ مثلاً نمیشود پلنگی را پیدا کنیم که صفت پلنگی و پلنگ بودن را نداشته باشد اما این امکان وجود دارد که انسانهایی یافت شوند که صفت انسانیت نداشته باشند و اتفاقا از این قبیل آدمها به وفور یافت میشود. یعنی اینکه یا از صفت انسانیت دورند یا از این صفت ارزنده بیبهرهاند. سر مطلب این است که:انسانیت (انگلیسی: Humanity) فضیلتی است که با فلسفه اخلاق ایثار مرتبط است. همچنین نماد عشق و عطوفت انسان نسبت به یکدیگر است.
به راستی به چه کسی میتوان انسان گفت: آیا کسی که فقط ظاهر و صورتی از انسانیت را دارد به او میتوان نام انسان نهاد. به بیان دیگر ملاکها و معیارهای انسانیت کدام است؟یکی از ویژگیهای انسان که با حسابهای مادی جور در نمیآید تفکیک انسانیت از انسان است؛ یعنی انسان چیزی است و انسانیت چیز دیگری است و این خاص انسان است؛ زیرا هر حیوانی از صفتش انفکاکناپذیر است؛ مثلاً نمیشود پلنگی را پیدا کنیم که صفت پلنگی و پلنگ بودن را نداشته باشد اما این امکان وجود دارد که انسانهایی یافت شوند که صفت انسانیت نداشته باشند و اتفاقا از این قبیل آدمها به وفور یافت میشود. یعنی اینکه یا از صفت انسانیت دورند یا از این صفت ارزنده بیبهرهاند. سر مطلب این است که:
اولاً: معیار انسانیت و آنچه به انسان شخصیت میدهد مادی و محسوس و همراه با بدن انسان نیست تا هر کسی که بدن دارد آن را داشته باشد بلکه غیر مادی و از سنخ معنویات است.
ثانیاً: این اموری که انسانیت انسان را تشکیل میدهند فقط به سعی خود انسان ساخته میشود نه به دست طبیعت، از این روست که میتوان انسان منهای انسانیت یافت.
۱- علم و دانشبه راستی به چه کسی میتوان انسان گفت: آیا کسی که فقط ظاهر و صورتی از انسانیت را دارد به او میتوان نام انسان نهاد. به بیان دیگر ملاکها و معیارهای انسانیت کدام است؟
به طور کلی انسانها از لحاظ فیزیکی و زیستشناسی با یکدیگر مساوی هستند اما آنچه که این ظواهر یکسان را از یکدیگر متمایز میکند امور اکتسابی شامل مسایل فکری، روحی و روانی است که دراین باره نظریات مختلفی ارائه شده و ما در اینجا به نحو اجمال مهمترین آنها را بیان میکنیم:
۲- خلق و خوی۱- علم و دانش
براساس این نظریه هر اندازه که انسان آگاهی و دانش بیشتری پیدا کند انسانتر است و هر اندازه که از علم و دانش بیبهرهتر باشد از انسانیت بیبهرهتر است. با این مقیاس باید بگوییم که در زمان ما انیشتن که از همه دانشمندان عالم شهرتش بیشتر است انسانترین انسانهای زمان ما بوده است. این معیار اگرچه میتواند یک عامل فضیلت و برتری انسان نسبت به دیگران باشد اما به طور مسلم نمیتواند نظر جامعی برای انسانیت انسان تلقی گردد.
۳- اراده۲- خلق و خوی
براساس این نظریه انسانیت به علم و دانش نیست. اگرچه علم و دانش شرطی برای انسانیت و یکی از پایههای انسانیت است اما مسلما کافی نیست. انسانیت به خلق و خوی انسان است نه به علم و دانش او.
ممکن است یک انسان همه چیز را بداند و علم و دانش او نیز زیاد باشد اما خلق و خوی او حیوانی بوده و انسانی نباشد. حال اگر بپذیریم که این نظریه طرفداران بیشتری دارد سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که کدام خلق و خوی معیار انسانیت است؟
در پاسخ باید گفت آن خلق و خویی معیار انسانیت است که در محبت و انسان