حالا ممکنه یکم داستان مثل این فیلمها بشه یه سگ داشتم هفت سال بود دستم بود ازم دزدیدنش شیتزو تریر بود اینو که دزدیدنش من خیلی قلبم شکست
برای اینکه بتونم دزداشو پیدا کنم یا بتونم هر طوری شده این هاسکی رو گرفتم باهاش تو خیابون شبا راه می رفتم از کوچه به کوچه ها تا بتونم ردی از اون سگم پیدا کنم
فقط اخرین خبری که به دستم رسیده بود فروخته بودنش چون شناخت از من دارن تمام دوستام نذاشتن بفهمم کی دزدیدتش چون می دونستند چیکار باهاش می کردم
شده بودم شبیه فیلم جاویک تو خیابونا
😁
مشاهده فایلپیوست 3897