بخوانید ❤️هر روز یک شهید:حسن آبشناسان

  • نویسنده موضوع اعتصامی
  • تاریخ شروع
اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,926
پسندها
22,633
امتیازها
113
مدال ها
6
Abshenasan5

💕🌷شـــهید حسن آبشناسان
نام: حسن
نام خانوادگی: آبشناسان
نام پدر: قربان علی
وضعیت تاهل: متاهل
تاریخ تولد: 1315/02/09
محل تولد: تهران
سن: 49 سـال
دین و مذهب: اسلام شیعه
شغل: ارتشی
ملیت: ایران
دسـته اعـزامـی: ارتش
مسئولیت نظـامی: اطلاعاتی موجود نیست
درجـه نظـامی: اطلاعاتی موجود نیست
تـحصیـلات: لیسانس علوم وفنون نظامی
جـزئیات شـهادت
تـاریخ شـهادت: 1364/07/08
کـشور شـهادت: عراق
مـحل شـهادت: کلاشین عراق
نـحوه شـهادت: برخورد ترکش موشکهای گراد
جـزئیات مزار و تصویر
مـحل مـزار: بهشت زهرا (س)
وضـعیت پـیکر: مـشـخـص
قطعه: 26
ردیف: 79
شماره: 47
نوزدهم اردیبهشت ۱۳۱۵، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش قربانعلی، کارمند آموزش و پرورش بود و مادرش، عذرا نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سال ۱۳۴۱ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان سرلشکر ارتش درجبهه حضور یافت. هشتم مهر ۱۳۶۴، با سمت فرمانده لشکر ۲۳ نوحه در کلاشین عراق بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
🍃فرازی از مصاحبه همسر شهید

از انتصاب او به فرماندهی لشکر 23 نوهد تاکنون مطلبی را برای شما بازگو نکرده است؟

آستان ملکوتی امام هشتم (ع) حسن را شیفته کرده بود. به همین علت برای انجام هر کاری به آقا توسل پیدا می کرد، و می گفت: «باید بروم و از مولایم اجازه بگیرم». از پذیرفتن فرماندهی لشکر 23 نوهد خودداری کرد و به شهید صیاد شیرازی گفت: «تا از امام رضا (ع) اجازه نگیرم چیزی نمی گویم». زمانی که به مشهد مشرف می شدیم، حاجی حال و هوای عجیبی داشت. ساعت های طولانی را در حرم به مناجات و عبادت می گذراند. مثل اینکه دردهای درونی خویش را با توجهات خاصه ثامن الائمه (ع) التیام می بخشید. شبی در عالم رؤیا دیدم شهید مطهری پرونده ای را به محضر امام (ره) راحل آورد و با اشاره به حسن آبشناسان گفت این پرونده متعلق به ایشان است. امام نگاهی به پرونده انداختند و با تبسم پاسخ دادند: «پرونده این بنده خدا در دنیا بسته شده و ادامه کارهای ایشان برای آن دنیا می ماند». ماجرای خوابم را برای حسن تعریف کردم. او از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید و گفت: «جواب من همین است و شاید با قبول این مسئولیت به آرزوی خود برسم انشاء الله«.
خانم زنده نام، دشمن به میهن مان حمله کرد و آنگاه هزاران بسیجی و نظامی عاشق برای رفتن به جبهه اعلام آمادگی کردند. بعد از حمله عراق چه ذهنیتی در مغز آبشناسان شکل گرفت؟

اصولاً حرکت شهید آبشناسان بعد از تهاجم قوای بعثی به کشورمان یک حرکت عاشقانه بود. بعد از حمله عراق او واقعاً احساس وظیفه کرد که عازم جبهه ها شود. روزهای اول جنگ خیلی از ارتشی های قدیمی رفتند. خیلی ها هم پاکسازی شدند. به جای آنها افسران جوان گذاشته بودند. خیلی از همقطارهای حسن که نمی توانستند زیر دست فرمانده های جدید کار کنند، استعفا دادند. حتی یک عده از ارتشی ها که تیمسار بودند و بعد از انقلاب از ارتش بیرون آمدند و برای خودشان مغازه باز کردند به او گفتند: «حسن مگه دیوانه شده ای که می خواهی زن و بچه و همه را ول کنی و به جبهه بری؟ چه طور تحمل می کنی زیردست کسی باشی که به اندازه تو تجربه ندارد؟».
ولی حسن آبشناسان به آنها جواب دندان شکنی داد و گفت: «من مثل یک دکتر جراح می مانم. مگه میشه در اتاق عمل وسط عمل جراحی مریضم را ول کنم بروم؟ پس این لباس را برای چی پوشیده ام؟ برای چی این همه دوره های نظامی را دیده ام؟ ما این همه آموزش دیده ایم. تمرین کرده ایم، دوره گذرانده ایم که امروز به درد مملکت بخوریم، وگرنه همه آن کارها بی فایده بوده». راست می گفت تا آخر هم سر این حرفش ماند. با هر کس که می دید واقعاً می خواهد خدمت کند، کار می کرد، فرق نمی کرد سپاهی باشد یا بسیجی یا پیش مرگ های کرد یا هر کس دیگری.
اصولاً عشق به میهن و اسلام او را آشفته کرده بود. در مورد مسئله جنگ می گفت: «چون سرنوشت اسلام در کار است ما باید برویم دفاع کنیم. از آن پس روزی نبود که در جبهه نباشد، به استثنای یکی دو ماهی که در سال 1362 از قرارگاه حمزه سید الشهداء (ع) به علت بیماری آمد بیرون».
❤️شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات
🕊🥀اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🕊🥀 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🕊🥀 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🕊🥀 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🕊🥀🕊🥀🕊🥀
دوستان منم لایق باشم برای حاجت دلتون صلوات می فرستم ❤️
 
bahar

bahar

کاربر شهروند
Ms
تاریخ ثبت‌نام
7/10/22
نوشته‌ها
1,067
پسندها
2,636
امتیازها
113
جنسیت
خانم👩
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
 
sahar♡

sahar♡

ناظر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/10/22
نوشته‌ها
8,559
پسندها
19,201
امتیازها
113
مدال ها
18
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🕊
 
م

مانا

تاریخ ثبت‌نام
3/10/22
نوشته‌ها
0
راه‌حل‌ها
1
پسندها
3,387
امتیازها
3
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
 
اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,926
پسندها
22,633
امتیازها
113
مدال ها
6
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
 
فاطیما

فاطیما

قوی تر از دیروز♡
Female
تاریخ ثبت‌نام
12/11/22
نوشته‌ها
1,216
پسندها
2,308
امتیازها
113
جنسیت
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
 
کاجول

کاجول

کاربر شهروند
تاریخ ثبت‌نام
15/10/22
نوشته‌ها
4,141
پسندها
6,047
امتیازها
113
مدال ها
12
مشاهده فایل‌پیوست 10119
💕🌷شـــهید حسن آبشناسان
نام: حسن
نام خانوادگی: آبشناسان
نام پدر: قربان علی
وضعیت تاهل: متاهل
تاریخ تولد: 1315/02/09
محل تولد: تهران
سن: 49 سـال
دین و مذهب: اسلام شیعه
شغل: ارتشی
ملیت: ایران
دسـته اعـزامـی: ارتش
مسئولیت نظـامی: اطلاعاتی موجود نیست
درجـه نظـامی: اطلاعاتی موجود نیست
تـحصیـلات: لیسانس علوم وفنون نظامی
جـزئیات شـهادت
تـاریخ شـهادت: 1364/07/08
کـشور شـهادت: عراق
مـحل شـهادت: کلاشین عراق
نـحوه شـهادت: برخورد ترکش موشکهای گراد
جـزئیات مزار و تصویر
مـحل مـزار: بهشت زهرا (س)
وضـعیت پـیکر: مـشـخـص
قطعه: 26
ردیف: 79
شماره: 47
نوزدهم اردیبهشت ۱۳۱۵، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش قربانعلی، کارمند آموزش و پرورش بود و مادرش، عذرا نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سال ۱۳۴۱ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان سرلشکر ارتش درجبهه حضور یافت. هشتم مهر ۱۳۶۴، با سمت فرمانده لشکر ۲۳ نوحه در کلاشین عراق بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
🍃فرازی از مصاحبه همسر شهید

از انتصاب او به فرماندهی لشکر 23 نوهد تاکنون مطلبی را برای شما بازگو نکرده است؟

آستان ملکوتی امام هشتم (ع) حسن را شیفته کرده بود. به همین علت برای انجام هر کاری به آقا توسل پیدا می کرد، و می گفت: «باید بروم و از مولایم اجازه بگیرم». از پذیرفتن فرماندهی لشکر 23 نوهد خودداری کرد و به شهید صیاد شیرازی گفت: «تا از امام رضا (ع) اجازه نگیرم چیزی نمی گویم». زمانی که به مشهد مشرف می شدیم، حاجی حال و هوای عجیبی داشت. ساعت های طولانی را در حرم به مناجات و عبادت می گذراند. مثل اینکه دردهای درونی خویش را با توجهات خاصه ثامن الائمه (ع) التیام می بخشید. شبی در عالم رؤیا دیدم شهید مطهری پرونده ای را به محضر امام (ره) راحل آورد و با اشاره به حسن آبشناسان گفت این پرونده متعلق به ایشان است. امام نگاهی به پرونده انداختند و با تبسم پاسخ دادند: «پرونده این بنده خدا در دنیا بسته شده و ادامه کارهای ایشان برای آن دنیا می ماند». ماجرای خوابم را برای حسن تعریف کردم. او از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید و گفت: «جواب من همین است و شاید با قبول این مسئولیت به آرزوی خود برسم انشاء الله«.
خانم زنده نام، دشمن به میهن مان حمله کرد و آنگاه هزاران بسیجی و نظامی عاشق برای رفتن به جبهه اعلام آمادگی کردند. بعد از حمله عراق چه ذهنیتی در مغز آبشناسان شکل گرفت؟

اصولاً حرکت شهید آبشناسان بعد از تهاجم قوای بعثی به کشورمان یک حرکت عاشقانه بود. بعد از حمله عراق او واقعاً احساس وظیفه کرد که عازم جبهه ها شود. روزهای اول جنگ خیلی از ارتشی های قدیمی رفتند. خیلی ها هم پاکسازی شدند. به جای آنها افسران جوان گذاشته بودند. خیلی از همقطارهای حسن که نمی توانستند زیر دست فرمانده های جدید کار کنند، استعفا دادند. حتی یک عده از ارتشی ها که تیمسار بودند و بعد از انقلاب از ارتش بیرون آمدند و برای خودشان مغازه باز کردند به او گفتند: «حسن مگه دیوانه شده ای که می خواهی زن و بچه و همه را ول کنی و به جبهه بری؟ چه طور تحمل می کنی زیردست کسی باشی که به اندازه تو تجربه ندارد؟».
ولی حسن آبشناسان به آنها جواب دندان شکنی داد و گفت: «من مثل یک دکتر جراح می مانم. مگه میشه در اتاق عمل وسط عمل جراحی مریضم را ول کنم بروم؟ پس این لباس را برای چی پوشیده ام؟ برای چی این همه دوره های نظامی را دیده ام؟ ما این همه آموزش دیده ایم. تمرین کرده ایم، دوره گذرانده ایم که امروز به درد مملکت بخوریم، وگرنه همه آن کارها بی فایده بوده». راست می گفت تا آخر هم سر این حرفش ماند. با هر کس که می دید واقعاً می خواهد خدمت کند، کار می کرد، فرق نمی کرد سپاهی باشد یا بسیجی یا پیش مرگ های کرد یا هر کس دیگری.
اصولاً عشق به میهن و اسلام او را آشفته کرده بود. در مورد مسئله جنگ می گفت: «چون سرنوشت اسلام در کار است ما باید برویم دفاع کنیم. از آن پس روزی نبود که در جبهه نباشد، به استثنای یکی دو ماهی که در سال 1362 از قرارگاه حمزه سید الشهداء (ع) به علت بیماری آمد بیرون».
❤️شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات
🕊🥀اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🕊🥀 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🕊🥀 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🕊🥀 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🕊🥀🕊🥀🕊🥀
دوستان منم لایق باشم برای حاجت دلتون صلوات می فرستم ❤️
اللهم صل علی محمد وآل محمد.
 

موضوعات مشابه

یکی یدونه
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
14
یکی یدونه
یکی یدونه
اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
23
اعتصامی
اعتصامی
اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
18
اعتصامی
اعتصامی
اعتصامی
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
27
اعتصامی
اعتصامی
یکی یدونه
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
7
یکی یدونه
یکی یدونه
بالا