شاهدخت
👸
پرنسس وطن وی
- تاریخ ثبتنام
- 5/10/22
- نوشتهها
- 7,299
- پسندها
- 10,250
- امتیازها
- 113
- مدال ها
- 16
چگونه از #خشم خود استفاده کنیم؟
وقتی بچه بودیم به ما نیاموختند که چگونه با خشم به عنوان واقعیتی از زندگی برخورد کنیم. ما را وادار کرده بودند که وقتی خشمگین می شویم، احساس گناه بکنیم و وقتی ابراز خشم می کنیم، خودمان را گناهکار بحساب آوریم. این عقیده را در ذهنمان جا داده بودند که خشمگین بودن یعنی بد بودن . در واقع خشم تنها یک گناه نبود بلکه جنایت هم بحساب می آمد.
ما سعی می کنیم در رفتار با کودکان خود بردباری بخرج بدهیم؛ در واقع، آن قدر بردباری و احساس می کنیم داریم منفجر می شویم. می ترسیم که خشممان آسیبی به فرزندانمان برساند
به همین خاطر، همان گونه که يك غواص نفسش را در آب حبس می کند خشممان را در درون خود حبس می کنیم. با وجود این، در هر کدام از آن دو نمونه بردباری و یاخشم انجام این کار حد و اندازه ای دارد.
شاید در باطنمان از آن آگاه باشیم ولی نتوانیم از بروز آن جلوگیری کنیم خشم در زمانهای متوالی و موقعیتهای قابل پیش بینی طغیان می کند، با وجود این، همیشه ناگهانی و غیر منتظره به نظر می رسد. اگرچه ممکن است زمان خشم طولانی نباشد، اما خشم در آن لحظه، همیشگی و فناناپذیر به نظر می آید.
وقتی از کوره در می رویم و خلق و خوی معمولی خود را از دست می دهیم، طوری عمل می کنیم که گویی سلامت فکری خود را از دست داده ایم. به فرزندان خود چیزی می گوییم و یا طوری با آنها برخورد می کنیم که وقتی بخواهیم همان رفتار را در برابر دشمنان در پیش بگیریم، ابتدا تردید می کنیم. به آنها فحش می دهیم، بر سرشان داد می کشیم و آنها را مورد حمله قرار می دهیم و وقتی جارو جنجال به پایان می رسد، احساس گناه می کنیم و به طور جدی تصمیم می گیریم که هرگز این کار را تکرار نکنیم.
اما چیزی نمی گذرد که خشم دوباره ظاهر می شود و مقاصد و نیات نيك مارا بی اثر می سازد. و بار دیگر، به آنها که زندگی و دارایی مان را صرف آسایش و سعادتشان کرده ایم، وحشیانه حمله ور می شویم. تصمیمهایی که ما می گیریم تا دوباره خشمگین نشویم، نه تنها پوچ هستند بلکه از آن هم بدتر، آتش خشم را بیشتر دامن می زنند.
خشم، همچون يك گردباد، واقعیتی از زندگی است که وجود آن را باید پذیرفت و آنگاه برای مقابله با آن آماده شد. خانه صلح آمیز و بدون جنگ، همچون دنیای بی جنگ مورد امید، از این طریق حاصل نمی شود که تغییری ناگهانی در ماهیت بشر فراهم اید و دنیا گلستان شود. برای ایجاد صلح و آرامش در خانه می بایست از يك سری روشها و روندهای حساب شده استفاده کرد و بدین ترتیب تنشها را پیش از آنکه به انفجار ختم شوند، کاهش داد.
در تربیت کودك، خشم والدین هم سهمی برای خودش دارد. در واقع، اگر والدین نتوانند در لحظاتی معین خشمگین بشوند، نشان خواهند داد که نسبت به کودکشان بی تفاوت هستند. بروز ندادن خشم از طرف والدین خوبی آنها را ثابت نمی کند. روی هم رفته، والدینی که نسبت به فرزندانشان بی تفاوت نیستند ، نمی توانند از خشم پرهیز کنند.
کودکان نمی توانند در برابر طغیانهای خشم که همراه با بی حرمتی است بی تفاوت باشند و آن را تحمل کنند اما می توانند خشمی را که می گوید : “ صبر من هم اندازه ای دارد “ تحمل و درک کنند.
«برگرفته از کتاب رابطه بین والدین و کودکان نوشته دکتر هایم جی گی💕💕
تا به حال اونقدر عصبانی شدین که کسی به شما بگه «یه نفس عمیق بکش!»
همه ما یه زمانی ممکنه اضطراب، ترس و عصبانیت رو تجربه کنیم و خود به خود بدنمون رو منقبض کنیم. این موقعها نفس در سینه حبس و باعث سردرد اضطراب بیشتر و فشار خون بالا میشه. یاد گرفتن این که چطور آرامش خودمون رو به دست بیاریم یک مهارت مهم زندگیه!
متاسفانه خیلی از مردم در فرهنگ ما هیچ وقت اینو یاد نمیگیرن و فقط میتونن با خوابیدن، خوردن، تلویزیون دیدن و... خودشون رو آروم کنن!
اما یادمون باشه که همه ما یک نعمت کم کنندهی طبیعی و قوی استرس داریم و اون تنفس است.
فقط چند نفس آروم میتونه خیلی راحت ما رو به آرامش برسونه.
اسم این تنفس رو میذاریم، تنفس جادویی!
کودکان از کلمهی جادویی خوششون میاد و همراه با شما این تنفس رو تمرین میکنن. اما اول باید خودتون این تنفس جادویی رو تمرین کنین.
عضلات صورتتون رو شُل کنین. خونه رو آروم کنین و دو یا سه دقیقه به خودتون وقت بدین. روی یک مبل راحت بشینین، پاهاتون رو کمی از هم باز کنین و دستهاتون رو روی پاها بذارین. شونههاتون رو شُل کنین و همهی عضلههای کوچیک دور دهان و چشمها رو رها کنین. چند نفس عمیق بکشین و عمل دَم رو از راه بینی انجام بدین، تا پنج بشمارین و همزمان دستتون رو بالا ببرین. بعد به آرومی عمل بازدم رو از راه بینی انجام بدین، باز هم تا پنج بشمارین و دستتون رو به آرومی پایین بیارین.
موقع دم و بازدم باید صدای هوا رو بشنوین و نفستون رو حبس نکنین.
بهتره جایی تنفس جادویی رو انجام بدین که کودکتون شما رو ببینه و مشتاق بشه تا از شما تقلید کنه. حالا شما میتونین به کودکتون تنفس جادویی رو یاد بدین.
اگر نتونست مثل شما انجام بده نا امید نشین. مدتی طول میکشه تا یاد بگیره. سعی کنین کودکتون رو به این کار تشویق کنین.
منبع: کتاب شادترین کودک محله
وقتی بچه بودیم به ما نیاموختند که چگونه با خشم به عنوان واقعیتی از زندگی برخورد کنیم. ما را وادار کرده بودند که وقتی خشمگین می شویم، احساس گناه بکنیم و وقتی ابراز خشم می کنیم، خودمان را گناهکار بحساب آوریم. این عقیده را در ذهنمان جا داده بودند که خشمگین بودن یعنی بد بودن . در واقع خشم تنها یک گناه نبود بلکه جنایت هم بحساب می آمد.
ما سعی می کنیم در رفتار با کودکان خود بردباری بخرج بدهیم؛ در واقع، آن قدر بردباری و احساس می کنیم داریم منفجر می شویم. می ترسیم که خشممان آسیبی به فرزندانمان برساند
به همین خاطر، همان گونه که يك غواص نفسش را در آب حبس می کند خشممان را در درون خود حبس می کنیم. با وجود این، در هر کدام از آن دو نمونه بردباری و یاخشم انجام این کار حد و اندازه ای دارد.
شاید در باطنمان از آن آگاه باشیم ولی نتوانیم از بروز آن جلوگیری کنیم خشم در زمانهای متوالی و موقعیتهای قابل پیش بینی طغیان می کند، با وجود این، همیشه ناگهانی و غیر منتظره به نظر می رسد. اگرچه ممکن است زمان خشم طولانی نباشد، اما خشم در آن لحظه، همیشگی و فناناپذیر به نظر می آید.
وقتی از کوره در می رویم و خلق و خوی معمولی خود را از دست می دهیم، طوری عمل می کنیم که گویی سلامت فکری خود را از دست داده ایم. به فرزندان خود چیزی می گوییم و یا طوری با آنها برخورد می کنیم که وقتی بخواهیم همان رفتار را در برابر دشمنان در پیش بگیریم، ابتدا تردید می کنیم. به آنها فحش می دهیم، بر سرشان داد می کشیم و آنها را مورد حمله قرار می دهیم و وقتی جارو جنجال به پایان می رسد، احساس گناه می کنیم و به طور جدی تصمیم می گیریم که هرگز این کار را تکرار نکنیم.
اما چیزی نمی گذرد که خشم دوباره ظاهر می شود و مقاصد و نیات نيك مارا بی اثر می سازد. و بار دیگر، به آنها که زندگی و دارایی مان را صرف آسایش و سعادتشان کرده ایم، وحشیانه حمله ور می شویم. تصمیمهایی که ما می گیریم تا دوباره خشمگین نشویم، نه تنها پوچ هستند بلکه از آن هم بدتر، آتش خشم را بیشتر دامن می زنند.
خشم، همچون يك گردباد، واقعیتی از زندگی است که وجود آن را باید پذیرفت و آنگاه برای مقابله با آن آماده شد. خانه صلح آمیز و بدون جنگ، همچون دنیای بی جنگ مورد امید، از این طریق حاصل نمی شود که تغییری ناگهانی در ماهیت بشر فراهم اید و دنیا گلستان شود. برای ایجاد صلح و آرامش در خانه می بایست از يك سری روشها و روندهای حساب شده استفاده کرد و بدین ترتیب تنشها را پیش از آنکه به انفجار ختم شوند، کاهش داد.
در تربیت کودك، خشم والدین هم سهمی برای خودش دارد. در واقع، اگر والدین نتوانند در لحظاتی معین خشمگین بشوند، نشان خواهند داد که نسبت به کودکشان بی تفاوت هستند. بروز ندادن خشم از طرف والدین خوبی آنها را ثابت نمی کند. روی هم رفته، والدینی که نسبت به فرزندانشان بی تفاوت نیستند ، نمی توانند از خشم پرهیز کنند.
کودکان نمی توانند در برابر طغیانهای خشم که همراه با بی حرمتی است بی تفاوت باشند و آن را تحمل کنند اما می توانند خشمی را که می گوید : “ صبر من هم اندازه ای دارد “ تحمل و درک کنند.
«برگرفته از کتاب رابطه بین والدین و کودکان نوشته دکتر هایم جی گی💕💕
تقریباً همه انسانها روزانه مقادیر کمی از عصبانیت را تجربه میکنند، اغلب متخصصان معتقدند عصبانیت و خشم برای بقای انسان حیاتیست، لذا زمانی که احساس خطر میکنید و یا مورد تهاجم قرار میگیرید، خشم میتواند بهترین محرک برای دفاع باشد.
پرخاش کردن به کسی که آزارتان میدهد نه سودی برای شما دارد و نه کار درستیست، اغلب انسانها روشهایی برای مقابله با عصبانیت دارند که تا حدودی مشابه هستند.
اما از طرفی امکان دارد کنترل از دستتان خارج شده و بیشاز اندازه عصبانی شوید، که این میزان از عصبانیت میتواند مخرب بوده و هزار و یک مشکل برایتان بهوجود آورد.
ابراز عصبانیت برای سلامتی کاملاً مفید است اما این کار باید درست انجام شود و باید همیشه از پرخاش پرهیز کرد.وقتی عصبانیت را درون خود نگهدارید، به آن فکر نکنید یا سعی کنید حواستان را پرت کنید
درواقع حس عصبانیت خود را سرکوب کردهاید، عنوان کرد: این کار میتواند بسیار زیانبار باشد، چراکه عصبانیت و خیلی از احساسات دیگر در صورتی که سرکوب شوند، شدت میگیرند و گسترش پیدا میکنند.
ابراز عصبانیت نباید بی قیدوبند باشد چراکه در این حالت نه تنها باعث میشوید دیگران دچار حالت تدافعی شوند، بلکه به جای حل کردن مشکل صرفاً اوضاع را وخیمتر کردهاید، طبیعتاً امکان دارد دیگران از شما فاصله بگیرند و در رابطهای که با آنها دارید کدورت بهوجود بیاید یا کلاً از بین برود.
در مقابله با عصبانیت، همیشه باید :
● آرامش را هدف گرفت، باید سعی کنید با تعدیل عصبانیت خودتان را آرام کنید که به راحتی توسط ترکیبی از روشها و تمرینهای جسمی و شناختی میتوانید این کار را انجام دهید.
● باید یاد بگیرید خودتان را آرام کنید، نفس عمیق بکشید و به چیزهایی که دوست دارید فکر کرده و سعی کنید تصورشان کنید.
● ذهنتان را از همه چیز خالی کنید، پیادهروی، ورزش، تمیزکردن کابینتهای آشپزخانه و خیلی فعالیتهای فیزیکی دیگر به طرز تعجبآوری کمک کننده هستند.
● ناامید نشوید و با شناختن ابعاد مختلف این مشکلات، اولین گام را در حل کردن آنها و رفع عصبانیت خود بردارید، به این فکر کنید که عصبی شدن گرهای از کارتان باز نمیکند و قطعاً حس خوشآیندی هم نیست.
● با اطرافیانتان بهتر ارتباط برقرار کنید، شاید وقتی کسی با نظرتان مخالفت میکند، اولین کلمات ناراحت کنندهای که به ذهنتان میرسد را نثارش میکنید و برای خودتان دردسر درست میکنید، اگر به جای این کار به حرفهای طرف مقابلتان گوش دهید به این فکر کنید که هدفتان از این بحث چیست، هم از عصبی شدن جلوگیری میکنید هم در زمان و انرژی خود صرفهجویی میکنید.
● وقتی شرایط بغرنج میشود و چیزی تا عصبانیت فاصله ندارید، شوخی کردن میتواند بهترین راه برای کم کردن تنش باشد، شرایط موجود را طوری بازسازی کنید که برایتان خندهدار باشد و به سختی میشود عصبانی ماند.
● خشم احساسی کاملاً ذاتی و طبیعی و برای حفاظت از منافع حیاتیست، اما زیادهروی در آن میتواند مضر باشد.
پرخاش کردن به کسی که آزارتان میدهد نه سودی برای شما دارد و نه کار درستیست، اغلب انسانها روشهایی برای مقابله با عصبانیت دارند که تا حدودی مشابه هستند.
اما از طرفی امکان دارد کنترل از دستتان خارج شده و بیشاز اندازه عصبانی شوید، که این میزان از عصبانیت میتواند مخرب بوده و هزار و یک مشکل برایتان بهوجود آورد.
ابراز عصبانیت برای سلامتی کاملاً مفید است اما این کار باید درست انجام شود و باید همیشه از پرخاش پرهیز کرد.وقتی عصبانیت را درون خود نگهدارید، به آن فکر نکنید یا سعی کنید حواستان را پرت کنید
درواقع حس عصبانیت خود را سرکوب کردهاید، عنوان کرد: این کار میتواند بسیار زیانبار باشد، چراکه عصبانیت و خیلی از احساسات دیگر در صورتی که سرکوب شوند، شدت میگیرند و گسترش پیدا میکنند.
ابراز عصبانیت نباید بی قیدوبند باشد چراکه در این حالت نه تنها باعث میشوید دیگران دچار حالت تدافعی شوند، بلکه به جای حل کردن مشکل صرفاً اوضاع را وخیمتر کردهاید، طبیعتاً امکان دارد دیگران از شما فاصله بگیرند و در رابطهای که با آنها دارید کدورت بهوجود بیاید یا کلاً از بین برود.
در مقابله با عصبانیت، همیشه باید :
● آرامش را هدف گرفت، باید سعی کنید با تعدیل عصبانیت خودتان را آرام کنید که به راحتی توسط ترکیبی از روشها و تمرینهای جسمی و شناختی میتوانید این کار را انجام دهید.
● باید یاد بگیرید خودتان را آرام کنید، نفس عمیق بکشید و به چیزهایی که دوست دارید فکر کرده و سعی کنید تصورشان کنید.
● ذهنتان را از همه چیز خالی کنید، پیادهروی، ورزش، تمیزکردن کابینتهای آشپزخانه و خیلی فعالیتهای فیزیکی دیگر به طرز تعجبآوری کمک کننده هستند.
● ناامید نشوید و با شناختن ابعاد مختلف این مشکلات، اولین گام را در حل کردن آنها و رفع عصبانیت خود بردارید، به این فکر کنید که عصبی شدن گرهای از کارتان باز نمیکند و قطعاً حس خوشآیندی هم نیست.
● با اطرافیانتان بهتر ارتباط برقرار کنید، شاید وقتی کسی با نظرتان مخالفت میکند، اولین کلمات ناراحت کنندهای که به ذهنتان میرسد را نثارش میکنید و برای خودتان دردسر درست میکنید، اگر به جای این کار به حرفهای طرف مقابلتان گوش دهید به این فکر کنید که هدفتان از این بحث چیست، هم از عصبی شدن جلوگیری میکنید هم در زمان و انرژی خود صرفهجویی میکنید.
● وقتی شرایط بغرنج میشود و چیزی تا عصبانیت فاصله ندارید، شوخی کردن میتواند بهترین راه برای کم کردن تنش باشد، شرایط موجود را طوری بازسازی کنید که برایتان خندهدار باشد و به سختی میشود عصبانی ماند.
● خشم احساسی کاملاً ذاتی و طبیعی و برای حفاظت از منافع حیاتیست، اما زیادهروی در آن میتواند مضر باشد.
تا به حال اونقدر عصبانی شدین که کسی به شما بگه «یه نفس عمیق بکش!»
همه ما یه زمانی ممکنه اضطراب، ترس و عصبانیت رو تجربه کنیم و خود به خود بدنمون رو منقبض کنیم. این موقعها نفس در سینه حبس و باعث سردرد اضطراب بیشتر و فشار خون بالا میشه. یاد گرفتن این که چطور آرامش خودمون رو به دست بیاریم یک مهارت مهم زندگیه!
متاسفانه خیلی از مردم در فرهنگ ما هیچ وقت اینو یاد نمیگیرن و فقط میتونن با خوابیدن، خوردن، تلویزیون دیدن و... خودشون رو آروم کنن!
اما یادمون باشه که همه ما یک نعمت کم کنندهی طبیعی و قوی استرس داریم و اون تنفس است.
فقط چند نفس آروم میتونه خیلی راحت ما رو به آرامش برسونه.
اسم این تنفس رو میذاریم، تنفس جادویی!
کودکان از کلمهی جادویی خوششون میاد و همراه با شما این تنفس رو تمرین میکنن. اما اول باید خودتون این تنفس جادویی رو تمرین کنین.
عضلات صورتتون رو شُل کنین. خونه رو آروم کنین و دو یا سه دقیقه به خودتون وقت بدین. روی یک مبل راحت بشینین، پاهاتون رو کمی از هم باز کنین و دستهاتون رو روی پاها بذارین. شونههاتون رو شُل کنین و همهی عضلههای کوچیک دور دهان و چشمها رو رها کنین. چند نفس عمیق بکشین و عمل دَم رو از راه بینی انجام بدین، تا پنج بشمارین و همزمان دستتون رو بالا ببرین. بعد به آرومی عمل بازدم رو از راه بینی انجام بدین، باز هم تا پنج بشمارین و دستتون رو به آرومی پایین بیارین.
موقع دم و بازدم باید صدای هوا رو بشنوین و نفستون رو حبس نکنین.
بهتره جایی تنفس جادویی رو انجام بدین که کودکتون شما رو ببینه و مشتاق بشه تا از شما تقلید کنه. حالا شما میتونین به کودکتون تنفس جادویی رو یاد بدین.
اگر نتونست مثل شما انجام بده نا امید نشین. مدتی طول میکشه تا یاد بگیره. سعی کنین کودکتون رو به این کار تشویق کنین.
منبع: کتاب شادترین کودک محله