پیشولم دوست دختر گرفت اورد خونمون +عکس پیشولم بچگی و بزرگسالیش

[مهرانه عسلی : )]

خیلیییی ناااز بود سفید و چنتا دایره بزرگ نارنجی با چشمای نارنجی تا منو دید اول خواست در بره بعد گفتم پیشول خودشو یه نمه نشست بعد بابام اومد دوییدن دوتاشون رفتن اینقدررر ناز بود 😍🥹
حالا پیشول جلوش سفید پشتش هم توسی
قبلا زیر پنچره اتاقمون میومد میو میو میکرد بعد میرفتم یمترسید میدویید میرفت امشب اومدن تو پارکینگمون دوتایی باهم بالای سقف ماشین نشسته بودن
میدونین از چی خوشحالم ؟؟میگن گربه هایی که حرفای ادمارو میفهمن بچه هاشون هوششون از خود پدر باهوش تر میشه پیشول همه حرفای منو متوجه میشه برو نکن بدو یواش نخور بخور بشین پاشو زشت بیتربیت همه چیووو متوجه میشه پس بچه هاشم از خود پیشول باهوش تر میشن🥹
اگه این دفعهدیدمشون باهم سریع عکس میگیرم میفرستم
این عکس اولیه شبی که اومده بود خونمون فقط دوتا مشت بودااااااا
عکس دومیه مال پارسال تابستونه
پیشول فقط تو خونمون با من دوسته در اصل منو صاحب خودش میدونهفقط حرفای منو گوش میکنه
ولی از پدرم چون یه بار تجربه بدی داشته ازش میترسه حتی صدای ماشینشم بشنوه میدوعه میره پایین مامانمم که فقط برای غذا خوردن گوش میکنه برو نکن نیا اصلا به حرفشون گوش نمیکنه اگر کنار در وایسه بهش بگم نیا نمیاد ولی یکی دیگه بیاد میاد تو اتاق از اون در تراس میره بیرون خواهرامم که اصلا گوش نمیکنه با یکی از خواهرام پخ پخ بازی میکرد یعنی پشت دیوار جا میخورد بعد یهوویی میپرید پاهاشو یمگرفت (بدون ناخون) خواهرمم همیشه جیغ میزد یعنی یک مدت طولانی سه چهارماه خواهرمبا ترس میرفت دستشویی یکی دیگه از خواهرامم که هیچ واکنشی نشون نمیداد
حالا پسرم بزرگ شده 🥹