معنی و هم خانواده درس هشتم فارسی ششم دبستان 🔴 مخالف+کلمات املایی

اعتصامی

اعتصامی

هلنم کاش بمونی تو برام
مدیر کل
تاریخ ثبت‌نام
4/10/22
نوشته‌ها
22,837
پسندها
22,605
امتیازها
113
مدال ها
6
معنی و هم خانواده درس هشتم فارسی ششم دبستان 🔴 مخالف+کلمات املایی


معنی کلمات درس ٨ دریا قلی فارسی ششم دبستان, در این مطلب کلمات سخت دارای ارزش املایی ، معنی لغات و کلمات هم خانواده و متضاد مخالف به همراه معنی و آرایه های ادبی شعر درس ۸ هشتم دریاقلی کتاب فارسی کلاس ششم دبستان را ارائه می دهیم . در ادامه با بخش آموزش وطن وی همراه ما باشید

معنی شعر درس هشتم دریاقلی فارسی ششم دبستان


دریاقلی! رکاب بزن، یا علی بگو / چشم انتظار همت تو، دین و میهن است

معنی: دریاقلی، یا علی بگو و به سرعت حرکت کن، زیرا دین اسلام و سرزمین ایران منتظر قصد و اراده‌ی قوی تو هستند که کاری بکنی.

آرایه های ادبی: چشم انتظار بودن: کنایه از منتظر بودن / دین و میهن، چشم انتظار هستند: جان بخشی (آدم نمایی) / یا علی گفتن: کنایه از کمک خواستن و تصمیم گرفتن برای کار مهم

نکات دستوری: دریاقلی: منادا (حرف ندا حذف شده است) / بزن و بگو: فعل امر / چشم انتظار: واژه ی مرکب / همت تو: مضاف و مضاف الیه

فردا اگر درنگ کنی، کوچه‌های شهر / میدانِ جنگ تن به تن و تانک با تن است

معنی: اگر تاخیر بکنی و وقت را هدر بدهی، فردا تانک های دشمن در کوچه های شهر، مردم را از بین می برند و شهر، محل جنگ های تن به تن خواهد شد.

از راه اگر بمانی و روشن شود هوا / تکلیف شهر خاطره‌های تو، روشن است

معنی: اگر نتوانی به راهت ادامه بدهی و هوا روشن شود. شهر پُر از خاطره ی خودت از بین خواهد رفت.

نکته
: روشن بودن تکلیف چیزی: موقعیت و وضعیت آن، مشخص و آشکار است.

دریاقُلی! به وسعتِ دریاست نام تو / تاریخ در تلفّظِ نام تو اَلکَن است

معنی: دریاقلی! نام تو مانند دریا وسیع و با عظمت است. تاریخ هم نمی تواند تو را با آن همه بزرگی، ستایش و وصف کند.

آرایه های ادبی
: تاریخ الکن است: تشخیص / نام تو مانند دریا وسیع است: تشبیه


معنی کلمات درس هشتم دریا قلی فارسی ششم دبستان

هدف: مقصود، منظور
به هنگام: به موقع
محدود: ناچیز و کم، مختصر، اندک
جوامع: جمع جامعه، کشور، مملکت
ارج: ارزش

دلاور مرد: مرد شجاع و دلیر
کماندار ایرانی: آرش کمانگیر
دلیرانه: شجاعانه
چله‌ی کمان:‌ نخ کمان که تیر در آن قرار می گیرد
پاسداری: محافظت کردن

نام آوران بی شمار:‌ پهلوانان مشهور بسیار زیاد
مانع سقوط: جلوی دشمن را گرفتن تا شهرها را تصرف نکند
اوراق فروشی: مکانی که پاره های اتومبیل فروخته می شود
حاشیه: کناره
بعثی: نیروهای ارتش عراق در زمان صدام

مقابله: مبارزه کردن
ناکام: کسی که به آرزوی خود نرسیده باشد.
تلفات: نابود شده ها، از دست دادن افراد
غافلگیر کننده: غیر منتظره بودن و ناگهانی بودن کاری
بهمن شیر: نام رودخانه ای است

محاصره: اطراف کسی یا جایی را احاطه کردن
انگار: گویا، به نظر
جوانمردی: سخاوت، بخشندگی
رکاب زدن: سریع تر دوچرخه را به حرکت در بیاور
دیار: خانه، سرزمین

همت: قصد، اراده و عزم قوی
اَلکَن: کسی که زبانش به هنگام صحبت گیر می کند، لال
تکلیف: موقعیت، وضعیت
خمپاره: نوعی گلوله که با توپ قابل حمل پرتاب می شود.
مزار: قبر، گور، آرامگاه

بی شک: یقیناً، حتماً
ناگوار: تلخ، ناخوشایند
اوراق: جمع ورق، اجزای چیزی، پاره ها
درنگ: صبر، توقف

جانفشانی: فدا کردن جان
ریشخند کردن: مسخره کردن
تلفظ: بیان کردن
کوی: محلّه، کوچه
جنگ تحمیلی: جنگ هشت ساله ای که با تجاوز نیروی های صدام به ایران آغاز شد و به ایران تحمیل شد

پرورانده: پرورش داده
بی‌شمار: زیاد
مرز: ناحیه
برآمد: بالا رفت
جوامع بشری: جامعه انسانی

مقدس: پاک و پاکیزه
تحمیلی: اجباری
سقوط: افتادن
خردسال: کم سن و سال
فرسوده: کهنه

گورستان: قبرستان
اشغال: جایی را تصرف کردن
وحشیانه: وحشی وار، به صورت وحشی
میهن: وطن
خروشان: پر خروش

مدافعان: دفاع کنندگان
نابرابر: نا مساوی
تردید: شک، دودلی

کلمات خانواده درس هشتم فارسی ششم دبستان

انتظار: منتظر
قدرت: قادر
حد: حدود
معروف: معرف
جوامع: جامعه، جمع، مجموع

وسعت: وسیع
نقل: منتقل
موانع: مانع
نفوذ: نافذ
دفاع: مدافع
هدف: اهداف

بعثی: بعث، بعثت، باعث
مدافعان: مدافع، دفاع، دافعه، دفع
اوراق: ورق، ورقه، ورقات
تصمیم: مصمّم، تصمیمات، صمیمی، صمیمیّت
شهید: شاهد، مشهود، مشاهده، شهادت
سقوط: سقط، ساقط، اِسقاط
اشغال: مشغول، شغل، اشتغال
محاصره: حصر، محصور، حصار

کلمات متضاد و مخالف درس هشتم دریاقلی فارسی ششم دبستان

مدافع ≠ مهاجم
وابسته ≠ مستقل
ناگوار ≠ خوشایند
صعود ≠ سقوط
مدافعان ≠ مهاجمان

شرمگین ≠ سربلند
بسیاری ≠ اندکی
نجات ≠ گمراهی
هوشیاری ≠ غفلت
فداکاری ≠ خودخواهی

بیگانگان ≠ دوستان
زنده ≠ مرده
جنگ ≠ صلح
خردسال ≠ پیر
وابسته ≠ مستقل

تاریخ ادبیات درس هشتم فارسی ششم دبستان

شهید دریاقلی، یکی از دلیر مردانی بود که در جریان حمله دشمن بعثی به ایران، متوجه نقشه پلید آنان برای حمله به ایران شد. وی با شجاعت و فداکاری خویش، خبر حمله و نقشه دشمن را به پایگاه نیروهای ارتش و سپاه رساند و با این عمل به موقع، ناکامی نیروهای عراقی در تصرف شهر آبادان گردید. عزم و دلیری وی مانع سقوط آبادان شد.
 
بالا