سرگرمی مشاعره واژگان

[اعتصامی]

اهل راز
اسرار عشق و مستی از اهل راز بشنو

نز عارف عراقی وز مفتی حجازی

این رازهای پنهان بنیوش از امیری

تا نیمجو فروشی تحقیق فخر رازی

 

[آفتابگردان]

راز
مرا رازیست در دل که گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد

 

[Amir Masuod]

+استخوان+
به گیتی بماند ز من نام بد
همان پیش یزدان سرانجام بد


تبه گرددم چهر و رنگ رخان
بریزد به خاک اندرون استخوان

 

[Vafa68]

خاک
یاد باد آنکه سر کوی تو ام منزل بود

دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

 

[Amir Masuod]

کوی
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

 

[اعتصامی]

جان
از قل الروح امر ربی فهم شد

شرح جان ای جان نیاید در دهن

 

[Amir Masuod]

دهن
تا به گفتار درآمد دهن شیرینت
بیم آن است که شوری به جهان درفکنم

لب سعدی و دهانت ز کجا تا به کجا
این قدر بس که رود نام لبت بر دهنم

 

[اعتصامی]

جهان
گوهر نو به گوهری برد سبق ز مشتری

جان و جهان همی‌بری جان و جهان چرا چرا

 

[Amir Masuod]

-گوهر-
بود هر گوهری را با تو پیوند
گه انگشتر شوی، گاهی گلوبند
---
من، اینسان واژگون طالع، تو فیروز
تو زینسان دلفروز و من بدین روز

*پروین اعتصامی*

 

[Vafa68]

طالع
طالع نحس من از روز ازل ننگین بود
سایه‌ام بر سر دنیای شما سنگین بود

شادی آن‌لحظه که در بین شما قسمت شد؛
سهم امثال من آن‌روز دلی غمگین بود