مشاعره با حرف آ | شعر با الف_ تک بیتی چند بیتی 🦋

[ثمین]

ای خوش آن عاقل که زد
بر کوچه ی دیوانگی


طالب_آملی

 

[اعتصامی]

یا رب این آتش که در جانِ من است

سرد کن زان سان که کردی بر خلیل

حافظ🌈

 

[اعتصامی]

آهنگ آن دارد دلم کز پرده بیرون اوفتد

مطرب گر این ره می زند گو پست گیر آهنگ را
خواجوی کرمانی 🌈

 

[sahar♡]

✨

این هستِ نیست را بخدا ما نخواستیم
دنیا تمام مال شما، ما نخواستیم

تشویش تخت و تاج و تمنای آب و نان
باشد برای شاه و گدا، ما نخواستیم

دلخوش به اینکه فاتح قلبم شدی مباش
اینجا کسی نیامده تا ما نخواستیم

غم هم نشد نصیب دلِ تنگ‌دست من
قسمت نشد وگرنه کجا ما نخواستیم؟

زیبا و زشت، ظاهر و باطن، دروغ و راست
بازی بس است آینه‌ها... ما نخواستیم

 

[sahar♡]

افسوس که مهتاب شب تار نبودی
من غرق شب و حیف تو بیدار نبودی

با نیت دیدار رخ ات روزه گرفتم
ای ماه چرا لحظه ی افطار نبودی؟

دنبال تو هر فاصله را چله گرفتم
صد بار دعا کردم و هر بار نبودی

با پای پر از آبله دنبال تو رفتم
دنبال تو می گشتم و انگار نبودی

از درد نداری تو بیمار شدم حیف
بیماری من را تو پرستار نبودی

از آن همه رنجی که به پای تو کشیدم
یک ذره از آن را تو سزاوار نبودی

درگیر تلاقیِ شب و پنجره ام آه
افسوس که مهتاب شب تار نبودی

 

[sahar♡]

اے ڪاش چو پروانه پرے داشته باشم
تا گاه به ڪویت گذرے داشته باشم

گر دولت دیدار تو در خانه ندارم
اے ڪاش ڪه در رهگذرے داشته باشم

از فیض حضور تو اگر دورم و محروم
از دور به رویت نظرے داشته باشم

گویند ڪه یار دگرے جوے و ندانند
بایست ڪه قلب دگرے داشته باشم

بگذار ڪه از دوستے باده فروشان
رگبار غمت را سپرے داشته باشم

همصحبتے و بوس و ڪنارت همه گو هیچ
من از تو نباید خبرے داشته باشم؟

بسیار مڪن ناله ڪه این شعله عمادا
می‌سوزد اگر خشک و ترے داشته باشم

 

[sahar♡]

ای شرقی قشنگ! که شعرم برای توست
در بیت بیت هر غزلم رد پای توست

احساس می کنم که کمی دوست داری ام
تنها دلیل منطقی ام چشم های توست

شاید مرا به اسم قدیمی صدا زدی
باور کنم پرنده ی من! این صدای توست؟!

حال و هوای چشم تو شعر مرا سرود
شعرم همیشه حاصل حال و هوای توست

همواره انتهای غزل خوب می شود
وقتی که انتهای غزل ابتدای توست

در ابتدای چشم تو شعری شروع شد
شعری که بیت های قشنگش برای توست.

#فاضل_نظری

 

[شاهدخت]

آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت
یار شیرین سخن نادره گفتار من است

 

[شاهدخت]

آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست

 

[شاهدخت]

آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست